سودابه جعفری -به ابتدای کوچه که می رسم، قدم هایم را تند تر برمی دارم و به ساعتم نگاهی می اندازم، به موقع رسیده ام.
زنگ می زنم، صدایی مهربان به پیشوازم می آید و در را باز می کند. وارد می شوم، نفس کوتاهی می کشم، « خوش اومدی دخترم» نگاهش آرامم می کند.
عکس های قدیمی فضای خانه را دلچسب جلوه می دهد.
بعد ازسلام و احوالپرسی به صرف چای مهمانم می کند و در حین صرف چای صحبتم را شروع می کنم.
لطفاً خودتان را برای خوانندگان معرفی بفرمایید؟
حکیم الهی هستم متولد ۱۳۰۴در شهر فردوس و ساکن نیشابور و چهار پسر و یک دختر دارم.
از چه سالی به نیشابور آمدید؟
سال ۱۳۳۹ به نیشابور آمدیم، تمام خیابانها چراغانی بود، نیشابور شهر زیبایی در نظرم جلوه کرد و افتخار می کنم که همه مرا به عنوان یک نیشابوری می شناسند.
لطفا در مورد پدرتان که پزشک بودند برایمان بگویید.
پدرم سید محمد حکیم الهی فارغ التحصیل دارالفنون بود و در آنجا به صورت آکادمیک پزشکی خوانده بودند و مسلط به زبان فرانسه نیز بودند.
ایشان از تهران به فردوس آمده و با مادرم ازدواج کردند و ساکن فردوس شدند و علاقه زیادی به مطالعه و کتاب داشتند و ما را هم به مطالعه تشویق می کردند.
اگرچه علاقه ی بسیاری به ادامه تحصیل فرزندان خود داشتند متأسفانه به علت وجود محدودیت هایی برای تحصیل دختران، من و خواهرم نتوانستیم به تحصیلات عالیه بپردازیم.
از زندگی خانوادگی خود بعد از ازدواج بفرمایید و آیا به فعالیت خاصی مشغول بودید؟
من خانه دار بودم اما در فعالیت های اجتماعی زیادی مشارکت داشتم از قبیل: پرورشگاه، انجمن شهر و شورای داوری. در پرورشگاه ها به وضعیت غذای بچه ها رسیدگی می کردم و در انقلاب سفید در انجمن شهر کاندیدا و انتخاب شدم.
درباره فعالیت های خود در انجمن شهر بفرمایید.
در انجمن شهر فعالیت هایی مانند نظارت بر قیمت ها، مقابله با گران فروشی، زیبا سازی شهر انجام می شد حتی در آن زمان ما مشکلاتی با زباله ها در سطح شهر داشتیم که پس از ورود به انجمن شهر پیشنهاد جمع آوری زباله ها را به شهردار ارائه دادیم که یکی از فعالیت های قابل توجه انجمن شهر بود.
درابتدای کار تنها خانم مشغول به فعالیت در این امور بودم اما پس از مدتی خانم مریم شادیاخی نیز به من پیوست.
در مورد شورای داوری توضیحاتی بفرمایید.
شورای داوری متشکل از ۱۴ عضو هفت عضو اصلی و هفت عضو علی البدل بود. حوزه کاری شورای داوری جریمه کردن افراد گران فروش و رسیدگی به مسائل سرپیچی از قانون، حل اختلافات مردم و … بود.
البته من به عنوان تنها عضو زن در این شورا مشغول به فعالیت بودم.
آیا تداخلی بین فعالیت های اجتماعی، امور خانه داری و رسیدگی به بچه ها به وجود نمی آمد، واکنش همسرتان جناب آقای صالحی اصفهانی نسبت به فعالیت های شما چطور بود؟
همیشه سعی کردم در محیط خانه آرامش برقرار باشد.
در همه ی موارد خوش بین و مثبت اندیش بودم و معتقد به اینکه همه امور با موفقیت پیش خواهد رفت در نتیجه فرزندانم همگی با تلاش و زحمت خود توانستند به جایگاه مناسبی برسند، همسرم نیز همیشه مشوق و همراه من بودند.
در مورد فرزندانتان برایمان صحبت کنید.
چهار فرزندم در خارج از کشور هستند.پسر بزرگم در ایران و در حال حاضر ساکن لنگرود است. ایشان مدرس زبان انگلیسی دانشگاه شهید باهنر بودند و از زمان بازنشستگی به همراه همسرشان مشغول ترجمه ی کتاب های انگلیسی هستند. پسر دومم نفر اول کنکور و در همان موقع کارمند بانک مرکزی بود و از طرف بانک به انگلیس فرستاده شد و در آنجا تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تمام کرد و بعد به آمریکا رفت و دکترای خود را از هاروارد آمریکا در رشته اقتصاد گرفت. پسر سومم، نفر اول کنکور در رشته فنی شد و بعد از اتمام دانشگاه به آمریکا رفت و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد و فرزند چهارمم «هایده» در رشته اقتصاد تحصیل کرد. پسر کوچکم پس از مهاجرت به آمریکا در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد.
در حال حاضر فعالیت های اجتماعی زنان را به چه صورت می بینید؟
حضور زنان در حال حاضر در تمامی حیطه ها بیشتر شده و البته در فعالیت های اجتماعی زنان بسیار با تعهد و اعتماد به نفس هستند.
توصیه تان به زنان چیست؟
همیشه به فکر سلامتی خود و از همه مهمتر مثبت اندیش باشند.
خانم اقدس حکیم الهی یکم مردادماه ۱۴۰۲ در سن ۹۷ سالگی در بیمارستان ۲۲ بهمن نیشابور درگذشت.
این مصاحبه در شماره دوم نشریه خاتون شرق به تاریخ پانزدهم دی ماه ۱۳۹۴ منتشر شده است.
از طرف نشریه خاتون شرق خدمت فرزندان و خانواده ایشان تسلیت عرض می کنیم.