فاطمه برزنونی
داستان از آنجا شروع می شود که پدر مهسا روز حادثه در جاده مشهد به سمت روستای باغشن در حال رانندگی با پراید بود که ناگهان اتوبوسی با شدت به پشت پراید می زند و مهسا که در صندلی عقب نشسته بود دچار حادثه شده و ضربه مغزی می شود.
بعد از پنج روز در پی تصمیمی سخت مهسای ۱۳ ساله فرشته نجات هشت نفر دیگر میشود که چشم انتظار اهدای عضو بودند. طی تماس با والدین مهسا برای دعوت به گفتوگو ایشان به گرمی دعوت خاتون شرق را قبول میکنند و برای دقایقی میهمان این خانواده داغدیده میشویم.
زندگی قبل از مرگ مهسا چگونه گذشت؟
پدر مهسا با صدایی بغض آلود گفت: زندگی مهسا زندگی آرام و کم نظیری بود، اشک در چشمانش حلقه زده، خودش را کنترل می کند و می گوید او دختری نمونه ای بود، خوش اخلاق و خوشرو بودو در مقایسه با هم سن و سالان خودش رفتار پخته تری از خود نشان می داد.
مادر بزرگ مهسا هم حرف پدر را تاکید میکرد و گفت: از نظر خلق و خو مثل یک دختر ۱۳ ساله رفتار نمیکرد بلکه رفتارش مثل دختران ۲۰ ساله بود و در ادامه میگوید: دلسوز بود و برایم شگفت آور بود که یک ماه قبل از مرگش در مورد اهدای عضو صحبت می کرد و آمادگی کامل خودش را در این مورد اعلام کرده بود ولی عمه اش با مسئله اهدای عضو مهسا مشکل داشت و به سختی با این موضوع کنار آمد.
وقتی مادر بزرگش این جملات را میگفت صدایش می لرزید با این همه صبورانه به حرفهایش ادامه داد: مسئله اهدای عضو از آنجا شروع شد که عمه اش به دلیل فشار خون بالا و سرگیجه فرم اهدای عضو را پر کرده بود و مهسا از او پرسید عمه جان! بچه ها هم می توانند اهدای عضو انجام دهند؟ عمهاش جواب داده بود: بله دخترم و شرایط سنی برای اهدای عضو وجود ندارد.
اینطور شد که مهسا همانجا به فکر اهدای عضو افتاد و با وجود سن کمش و تنها با ۱۳ سال سن آمادگی خود را برای اهدای عضو به صورت شفاهی اعلام کرد.
پدر مهسا همچنان بغض آلود ادامه میدهد: تنها دلیل این که ما توانستیم رضایت دهیم تا اعضای بدن مهسا اهدا شود همین رضایت خود مهسا بود وگرنه به هیچ عنوان حاضر نبودم اعضای بدن پاره تنم را اهدا کنم.
از روز حادثه برایمان بگویید چه اتفاقی افتاد؟
عصر روز دوم اردیبهشت ۱۳۹۸ بود که در جاده مشهد از روستای دیش دیش به سمت روستای باغشن در حال رانندگی بودم و مهسا در صندلی عقب نشسته بود در یک لحظه اتوبوس به شدت به عقب پراید ضربه زد، خودروی پراید چند دور چرخید و به سمت حاشیه جاده منحرف شد و متاسفانه مهسا ضربه مغزی شد.
امداد جاده ای و هوایی بر سر صحنه حاضر شدند و مهسا به بیمارستان ۲۲ بهمن نیشابور منتقل شد. حدود ۶ روز در بیمارستان بستری بود و روز چهارم مرگ مغزی مهسا را به ما اعلام شد.
این خبری سخت و ناگوار برای ما بود، گفتن این جملات برای پدر سخت بود، اما همچنان پای گفتوگو نشسته بود و ادامه داد: مرگ مغزی مهسا توسط چند پزشک متخصص اعلام شد و دیگر امیدی به بازگشت فرزندمان نبود. او به بیمارستان منتصریه مشهد منتقل شد و طبق اولویت نیازمندان به اعضای بدن مهسا به ۸ بیمار نیازمند جان تازهای بخشید.
از حادثه بیشتر برای ما بگویید.
بعد از ضربه اتوبوس به پراید، پراید از جاده خارج شد و اتومبیل پر از خاک شد و من حتی تصور نمی کردم که این اتفاق بیفتد، من در حال رانندگی بودم که اتوبوس کنترلش را از دست میدهد و نمی تواند ترمز بزند، اتوبوس از نوع مسافربری بین شهری بود. بعد از چند دور چرخیدن پراید از جاده منحرف شد و مهسا ضربه مغزی شد و آخرین کلمه ای که از زبان مهسا شنیده شد نام بابا بود و بعد از آن صدایی از او شنیده نشد و بیهوش شد.
چطور شد که تصمیم گرفتید اعضای بدن تنها دخترتان را اهدا کنید؟
همانطور که قبلاً گفتم تنها به خاطر حرف مهسا بود که رضایت دادم اعضای بدن مهسا اهدا شود! چون در بیمارستان و وقتی مهسا در حالت کما بود، قلبش می زد و این برای ما نشانه زندگی بود، هرچند از نظر پزشکی معنای دیگری داشت.
همسرتان با اهدای اعضای بدن مهسا مخالفتی نمی کرد؟ خیر، چون قبلاً همسرم صحبت های مهسا را در مورد اهدای عضو بدن شنیده بود رضایت کامل اش را در این مورد اعلام کرد.
مادر مهسا از خصوصیات اخلاقی اش می گوید: او دختری مودب و آرام و خندهرو بود و با همه با مهربانی و صمیمیت رفتار میکرد.
چطور از حادثه اطلاع پیدا کردید؟
بعد از اینکه همسرم دیر کرد با او تماس گرفتم و او گفت ما تصادف کردیم و در بیمارستان هستیم. خودم را سراسیمه به بیمارستان رساندم، همسرم را با دست شکسته دیدم و مهسا را برای عکس برداری به بخش مورد نظر برده بودند و بعد از مدتی او را به آی سی یو منتقل کردند.
سمیه بلوچی مادر مهسا همینطور که صحبت می کرد صدایش می لرزید و بغض سنگینی گلویش را گرفته بود در ادامه می گوید: تا روز بعد او را ندیدم و بعد از آن روزی فقط ۱۰ دقیقه اجازه ملاقات داشتم. اما مهسا هیچ عکس العملی نشان نمی داد هر لحظه منتظر بودم چشمانش را باز کند و نیم نگاهی به من بیاندازد اما انگار بی فایده بود و هر لحظه دعا می کردم این اتفاق بیفتد اما بی فایده بود.
بعد از ۵ روزی که مهسا در کما بود، خبر بدی را به ما اعلام کردند مرگ مغزی مهسا.
انگار دنیا را روی سرمان خراب کردند، در آن لحظه میخواستم همه چیزم را بدهم تا مهسا زنده بماند اما انگار تقدیر همین بود. سرنوشت طور دیگری برای مهسا رقم خورده بود و با مرگش جانبخش ۸ بیمار دیگر بود.
رئیس بیمارستان ۲۲ بهمن اعلام کرد که مهسا دشتی دچار مرگ مغزی شده است و دیگر نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد و از ما خواست که اگر ممکن است فرم اهدای عضو را برای نجات دیگر بیماران امضا کنیم.
مادر مهسا ادامه می دهد: تصمیم سختی بود و ناراحت کننده تر این که دختری که شاهد بزرگ شدنش بودیم قرار بود رضایت دهیم تا تکتک اعضای بدنش اهدا شود اما با توجه به آگاهی از رضایت قلبی مهسا رضایتنامه را امضا کردیم. همان شب مهسا را به بیمارستان منتصریه مشهد منتقل کردند و مرگ مغزیاش را تایید شد.
با توجه به این که مهسا فرزندتان بود رضایت دادن برایتان سخت نبود؟
مادر مهسا در پاسخ به این سوال می گوید قبل از آن سخت تر بود، چون از وضعیت مهسا آگاهی نداشتیم و نمی دانستیم بهبود پیدا میکند یا نه ولی بعد از رضایت دادن برای اهدای عضو آرام تر شدیم.
پیوند اعضای مهسا تا چه حد برای شما تسکین دهنده بود؟
تنها با رضایت دادن به این که اعضای بدن مهسا اهدا شود میتوانستیم روحمان را تسکین دهیم به این دلیل که هیچ راهی وجود نداشت و با توجه به اینکه یک ماه قبل صحبت از اهدای عضو در خانواده شده بود و مهسا خودش رضایت خود را از اهدای عضو اعلام کرده بود و می دانستیم این کار آرامش خاطری را برای او به همراه دارد، این کار را با رضایت کامل انجام دادیم.
و اما جای خالی مهسا…..
مادرش بغض آلود این جملات را می گوید: در گوشه و کنار خانه جای خالی مهسا را به شدت حس می کنیم و صدای خنده هایش هنوز در گوشمان زنگ می زند مگر می شود اسطوره اخلاق و پاک دامنی را از یاد برد، در طول زندگی کوتاهش هر ساله از طرف مدرسه به خاطر اخلاقش لوح تقدیر دریافت می کرد، با همه با مهربانی و محبت برخورد می کرد، مرگ با افتخار مهسا زندگی دوباره است.
مادر بزرگش می گوید: او با مرگش چند نفر را به زندگی باز گرداند گویی مثل فردی که به جبهه رفته و با بدنی تکه تکه برگشته باشد، او با مرگش چراغ امید برای زندگی چند نفر روشن کرده است. او با افتخار زندگی کرد و با افتخار از این دنیا رفت.
مشارکت ۷۰ درصدی مردم نیشابور برای اهدای عضو
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وضعیت پیوند عضو در نیشابور به سراغ کارشناس بخش شناسایی پیوند عضو و معاون درمان دانشکده علوم پزشکی نیشابور میرویم.
در ابتدا با فهیمه لگزیان کارشناس بخش شناسایی پیوند عضو این دانشکده گفتگو می کنیم.
چه تعداد پیوند عضو طی سال ۹۸ در نیشابور انجام شد؟
پارسال ۱۰ مورد پیوند عضو را دشتیم که پنج نفر زن و پنج نفر مرد بودند و میانگین سن اهداکنندگان نیز حدود ۴۰ سال بود که در مقایسه با سال ۹۷ در میزان پیوند عضو تغییری دیده نمی شود اما از نظر تفکیک جنسیتی در سال ۹۷ اهدا کنندگان فقط مرد بودند و میانگین سنی آنها حدود ۳۷ سال بود.
چه تعداد پیوند عضو موفقیت آمیز بوده است؟
آمار دقیقی در این مورد در دست نیست اما اگر حتی اهدا کننده علائم حیاتی بسیار پایینی داشته است حداقل یک یا دو عضو از اعضای آن پیوند شده است.
آیا تا به حال این اتفاق رخ داده است که اهداکننده ای شرایط اهدای عضو را داشته باشد اما خانواده موافقت نکنند؟
بله، در موارد بسیار نادری وجود داشته است که خانواده ها رضایت خود را اعلام نکرده اند.
آیا پیوند اعضا در نیشابور انجام می شود و در این رابطه به چه امکاناتی نیاز است؟
خیر با توجه به اینکه ما بخش شناسایی پیوند عضو هستیم بیماران را به مراکز استان منتقل می کنیم که در مشهد تنها بیمارستانی که پیوند عضو در آن انجام می شود بیمارستان منتصریه مشهد است و اغلب شهرهای مراکز استان عهده دار این مسئولیت هستند.
با توجه به این که برای پیوند عضو به تیمی متخصص متشکل از پزشکان مربوطه نیازمند است نیشابور این امکان را به این دلیل که مرکز استان نیست ندارد واین کار فقط در مشهد و سایر مراکز استان ها صورت می گیرد.
چه تعداد بیمار در نیشابور در صف انتظار پیوند اعضا هستند؟
با توجه به گستردگی تقاضا این آمار را در دانشگاه علوم پزشکی نیشابور نداریم و همانطور که گفته شد پیوند عضو در مراکز استان ها صورت می گیرد و دانشگاه علوم پزشکی قدس این آمار را در اختیار دارد و این به دلیل است که تشکیل پرونده در مرکز استان( مشهد) صورت می گیرد و متاسفانه سامانه ای جامع در این رابطه در دسترس نیست و سامانه یاد شده تازه در حال راه اندازی است که اطلاعات لازم جمع آوری شود، اما به هر حال آمار بیماران در صف انتظار نیشابور که اغلب تصادف کرده اند به این شرح است: بیماران قلبی ۳ نفر، کلیه ۸۷ نفر و کبد ۱۵ نفر.
بیشترین تقاضا برای پیوند عضوی است؟
بیشترین تقاضا مربوط به کلیه، قرنیه و پوست است که بیماران مستعد پیوند پوست به بیمارستان مخصوص بیماران سوختگی اعزام می شوند.
از ابتدای امسال تاکنون جان چند نفر با اهدای عضو در نیشابور نجات یافته است؟
متاسفانه به دلیل شیوع کرونا عملا تمام پیوندهای عضو لغو شده است، به طوری که از اواسط اردیبهشت ماه امسال به طور کامل بخش پیوند اعضا تعطیل شده است. به این دلیل که باید از اهداکنندگان تست کرونا گرفته می شد اما طولانی بودن زمان جواب آزمایش موجب فوت پیوند گیرنده می شد و حتی بخش پیوند عضو وزارتخانه هم تعطیل شد و کرونا تاثیرمنفی و بدی را بر پیوند عضو داشت.
میانگین اهدای عضو در نیشابور چقدر است و میزان آن در مقایسه با استان و کشور چگونه است؟
عملا پاسخی قطعی در این زمینه وجود ندارد و چون تیمی متخصص باید در مورد وضعیت بیماران مستعد پیوند اعضا نظر بدهند آمار ثبت شده و مشخصی وجود ندارد. اما در مورد فرهنگ اهدای عضو باید گفت نسبت به قبل وضعیت خیلی بهتری را شاهد هستیم و حدود ۷۰ درصد خانواده ها رضایت کامل خود را برای پیوند اعضا اعلام کردند.
اگر شخصی بخواهد فرم اهدای عضو را پر کند باید به چه مراکزی مراجعه کند؟
مراجعه حضوری نیازی نیست فقط با ثبت نام در سایت www.ehda.sbmu.ac.ir می توانند کارت اهدای عضو را با اطلاع کامل خانواده ها یشان دریافت کنند و با توجه به مرتبط بودن این سامانه با دانشگاه علوم پزشکی نیشابور اسامی در لیست اهداکنندگان احتمالی اعضای بدن قرار می گیرند.
در ادامه گزارش خاتون شرق با دکتر مشار موحد معاون درمان دانشکده علوم پزشکی نیشابور گفتگو می کنیم.
آقای دکتر آیا پیوند اعضا در نیشابور انجام می شود و در این رابطه به چه امکاناتی نیاز است؟
ما سال ها زیر نظر علوم پزشکی مشهد فعالیت داشتیم و عملا به خاطر تخصصی بودن عمل های پیوند این امکان برای نیشابور وجود ندارد و این درحالیست که ما تلاش کرده ایم بخش فرآوری و فریز کردن اعضای مستعد پیوند را بر عهده بگیریم و برای پیوند عضو اعضای بدن را به مرکز استان بفرستیم، که این نقطه شروع خوبی محسوب می شود و با توجه به اینکه پزشک متخصص و منابع مالی نیازمند این مساله است،گذراندن دوره های آموزشی برای پزشکان امری مهم محسوب می شود.
متاسفانه مهمترین چالشی که در این زمینه وجود دارد عدم تمایل پزشکان به کار در بخش های دولتی و البته نداشتن انگیزه آنهاست و این به خاطر عدم حمایت بخش های دولتی و مردم نیشابور است و در اکثر موارد پزشکان آموزش دیده به شهرهای بزرگ به خصوص مشهد جذب می شوند.
ما در زمینه کسب رضایت خانواده ها به خاطر شرایط کنونی پیوند عضو در نیشابور با چالش مواجه هستیم و اکثر مخالفت ها به خاطر انتقال بیمار به مشهد و بازگرداندن آن است اما با حداقل اقدامات اولیه پیوند عضو در نیشابور روند جلب رضایت بیماران مستعد پیوند تسریع پیدا خواهد کرد.
علت نبود اطلاعات کامل در رابطه با میانگین اهدای عضو در نیشابور چیست؟
علت اصلی آن مشکلات و خلاء های قانونی است به همین علت اگر بیمار مستعد پیوند خود رضایت کامل خود را اعلام کند باز هم ما به رضایت خانواده بیمار نیاز داریم.