علی اصغر طالبی، ناصر بوژانی و مصطفی اثنی عشری سه معلم فداکار و مسئولیت پذیری هستند که برای فرزندان روستانشینان عنبرکه در دبستان این روستا معلمی می کنند. با این که کرونا مدارس را بسته و آموزش ها را مجازی کرده اما این سه معلم فداکار به دلیل نبود امکانات آموزش مجازی در این روستا از جمله اینترنت با کیفیت و نبود تلفن همراه هوشمند در همه خانواده ها، در خانه ننشسته و آموزش بچه های این روستا را تعطیل نکرده اند. هر چند روز یک بار به روستا می آیند تا درس و مشق دانش آموزان را پیگیری کنند. در کنار آن، آن ها در آستانه روز معلم دست به یک اقدام خیرخواهانه هم زده و برای تعمیر خانه های دانش آموزان اقدام کرده اند. فعالیت این روزهای معلمان روستای عنبرکه با ۱۰۵ خانوار و ۴۳ دانش آموز شنیدنی، خواندنی و دیدنی است؛ آن ها دیوارهای مدرسه را به اندازه حریم روستا عقب برده اند تا با کمک های انسان دوستانه، کوچه پس کوچه های روستا و خانه روستاییان را تبدیل به کلاس درس کنند، درس دلدادگی، انسان دوستی و محبت.
ما و مردم روستا یک خانواده ایم
به بهانه روز معلم روایت این سه معلم جوان و فداکار را بازگو کنیم. مصطفی اثنی عشری، یکی از همین معلم هاست. با او گفت و گو می کنیم تا روایتگر قصه این روزهای معلمان روستا باشد. می گوید: این جا معلمی به کلاس های درس خلاصه نمی شود و همکاران من در این روستا فعالیت های انسان دوستانه دیگری را انجام می دهند. ما و مردم این روستا یک خانواده ایم که در کنار هم زندگی می کنیم. اثنی عشری درباره شروع به کار معلمان روستا برای بازسازی و تعمیر خانه های دانشآموزان نیز می گوید: هفته قبل بود که برای سر زدن به خانواده یکی از دانش آموزهای روستا به منزل آن ها رفتم، پدر خانواده ۸۳ سال دارد که دو فرزند از سه فرزندش در کلاس درس من مشغول تحصیل هستند، با دعوت خانواده شریف این روستا وارد منزل شدیم. از محوطه حیاط خاکی خانه که گذشتم با اتاقی کوچک و دیوارهای دوده گرفته و کاهگلی روبه رو شدم. دلیل رنگ نکردن دیوارها را از خانواده پرسیدم و جواب من در جمله ای کوتاه خلاصه شد که به هر کس گفتیم حاضر نشد بیاید و خانه ما را رنگ بزند. وی می افزاید: در راه برگشت دایم تصویر چهره دانش آموزان، دیوارهای رنگ و رو رفته و جمله کوتاه پدر و مادر آن ها در ذهنم تکرار می شد، بعد از این که ماجرا را برای دونفر از همکارانم بازگو کردم به سرعت برای تعمیر خانه این دانش آموز وارد عمل شدیم.
عهدکردیمتمامخانهها را بازسازی کنیم
وی یادآور می شود: به همراه علی اصغر طالبی و ناصر بوژانی دو همکار دیگرم، چند کیسه گچ، سیمان و سرامیک خریدیم و یاعلی گفتیم و کار شروع شد. هنوز چند ساعت از شروع به کارمان نگذشته بود که اهالی شریف روستا هم پای کار آمدند، انگار منتظر بودند تا یک نفر کار را شروع کند، کار با سرعت بیشتری ادامه پیدا کرد و وقتی تمام شد یکی از اهالی،خانه یکی دیگر از دانش آموزان را که نیاز به تعمیر و بازسازی داشت نشان مان داد. روز بعد که برای بازدید از خانه دانش آموزان روستا رفتیم با صحنه های عجیبی روبهرو شدیم ، وضعیت بعضی از خانه های اهالی پر تلاش و شریف این روستا آن قدر خراب بود که وقتی داخل خانه نشستیم هر لحظه انتظار این که سقف چوبی خانه این دانش آموزان سقوط کند وجود داشت؛ خانه هایی که برخی به صورت کامل از کاهگل ساخته شده بود یا دیوارهایی که ترک های عمیق داشت، دیوارهایی که با کوچک ترین زلزله روی سر دانش آموزان و خانواده های آن ها فرو می ریخت. آقا مصطفی معلم فداکار این روستا از عهدش با همکارانش می گوید: بعد از بررسی شرایط با خودمان عهد کردیم تا زمان بازسازی خانه تمام دانش آموزان کارمان را ادامه دهیم. مکثی می کند و ادامه می دهد: اما بعضی از خانه ها باید از پی خراب و دوباره ساخته شود، اگرمصالح فراهم باشد تمام این خانه ها را به یاری خدا آباد می کنیم تا هیچ دانش آموزی با هراس فرو ریختن سقف خانه شب ها را به صبح نرساند. اثنی عشری می گوید: سه خانه باید از پی خراب شود و یک خانه هم نیمه تمام مانده که باید آن را تکمیل کنیم که امیدواریم خیران هم در این زمینه پای کار بیایند.
فداکاری به مثابه یک معلم دلسوز
این روزها که مدارس تعطیل است، برخلاف تصور عموم، معلمان بیکار ننشسته اند و آموزش فرزندان این مرز و بوم را باهمان توان و قوت پیگیری می کنند، فداکاری هایی که گاه دیده نمی شود و در خاطرها نمی ماند، فداکاری هایی همانند آن چه این سه معلم دلسوز این روزها در روستایی حوالی نیشابور در حال خلق آن هستند. آن ها تنها و با کمک اهالی پای کار آبادی روستا رفته اند و چشم شان امیدوارانه به دستان خیراندیش خیران نیز خیره است، پیام آن ها به خیران و همه آن هایی که کار و کمکی از دست شان بر می آید این است: «اگر مصالح جفت و جور شود همه خانه های دانش آموزان روستا را تعمیر می کنیم.»
- منبع خبر : روزنامه خراسان