*
مسعوداصغرنژادبلوچی
چرا با خود فکر میکنیم که هر کار لازم است نقد شود و یا درباره و برابر مطالب و متن و نوشته همیشه حرف برای گفتن داریم؟ نداشتن تریبون، رسانههای محدودشده و رقابت و نقد ناسالم و غیرتخصصی موجب شده که در نیشابور با این قدمت گروههای ادبی و فرهنگی انسجام نپذیرند و با فعالیتهای کوتاهمدت ازهمپاشیده شوند.
آسیبشناسی کثرت نوازنده در حوزه موسیقی، تعداد زیاد شاعران مدعی در کنار اقلیت متخصص شاعر که حضور شاعر نماها آزارشان میدهد و بسیاری نویسندگان داستان و خیل عظیم پژوهشگران دلسوز، بهنوعی دارد به شهر عشق و عرفان، خلاصهی اصیل ِایران، نیشابور ِجان آسیب وارد میکند؛ و این جای تعجب دارد و تأمل.
هنوز لازم است در این شهر در برخی جلسات با صدای بلند گفته شود که در هنر نمیتوان گفت من حرف آخر را میزنم؛ اما لازم است که پویندگان فرهنگ و ادب باکار جدید در کنار مطالعه کاری انجام بدهند شایسته نیشابور؛ کاری در راستای شکلگیری گروههای پویای ادبی که تشکیل گروه؛ ایده و هدف اش فقط نیشابور باشد آنهم بهدوراز حسادت و منم و خودنمایی و اختلاف فرهنگی.
بنا به جغرافیای فرهنگی لازم است پلههای اولیه را محکم بگذاریم. یک روز یکی به من گفت شما کتاب میخوانی گفتم آره و گفت سینوهه را خوندی؟ گفتم: نه! گفت پس هیچی نخوندی…لذت بردن از بازی جوانها در میدان فرهنگ به نظرم جالب است. پیشینیان اگر درخت میکارند لطفاً رضایت خود را کتبی به تاریخ اعلام کنند معلمهای خوبی بودند و از بالیدن و بزرگ شدن شاگردان لذت میبرند.
تا کی میخواهیم با تعارف و فرار از گریز از مرکز مواجه با خویشتن خود را به نمایش بگذاریم. این یادداشت قصد دارد در لفافه تلنگری بزند به خودمان وگرنه اصل ماجرا یک فرض یا پذیرش یکطرفه نیست بلکه برآمده از یک رفتار غیرحقیقی برای برانگیختن یک دسته خاص است و عملکرد فریبکارانه در حوزه شعر و داستان که در هر حالت بار منفی دارد.
خیلی لازم نیست در لفافه حرف زد، اتفاق خیلی بزرگی رخداده است و آنهم اینکه کودکان دیروز بزرگشدهاند و شدهاند بزرگان امروز؛ پس لازم است هم کودکی را کنار بگذارند و رفتار بزرگانه داشته باشند و هم بزرگان از به ثمر نشستن تلاشهای شان لذت ببرند و بهجای حسادت، شهامت حضور در کنار نسل بعد از خود را که خود در پروراندن آن نقش داشتهاند را بیشتر تمرین کنند.
دستهبندی موضوعی شاید وجود داشته باشد آنهم از لحاظ مرز انسانی ولی مرز فرهنگی شامل چنین دستهبندیهایی نمیشود چرا که جغرافیای فرهنگی ایران در دوران کهن فرهنگ قالب در این مرز جغرافیایی است به همین خاطر دسته بندی نمودن جایز نیست و دنبال معادلسازی در دوران معاصر برای جذب و ایجاد جذابیت جواب نمیدهد.
- نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق