ابوالفضل یغما – جانشین مدیر مسوول
بحث هوش مصنوعی، این روزها مثل نقل و نبات در سطح جامعه پخش شده و همه افراد راجع به آن صحبت و اظهار نظر میکنند؛ از کاسبها و مغازهدارها گرفته تا کارمندان و اهالی هنر، برنامهنویسها و حرفهایهای آیتی و نیز مقامات سیاسی و نظامی، همه و همه، نظرات و ایدههایی راجع به هوش مصنوعی مطرح میکنند.
در این میان، بعضی افراد هستند که ناشیانه و بر اساس شنیدههایشان، مطالبی راجع به هوش مصنوعی طرح میکنند که از عالم واقع به دور است و فقط ممکن است باعث خنده و مضحکهی افراد مطلع شود.
مثلا بعضی مقامات سیاسی و نظامی کشور، مباحث غیر واقعی را در زمینهی هوش مصنوعی مطرح میکنند و چون اطلاعاتشان بر اساس شنیدهها و احیانا مشاورههای ناقصی است که به آنها داده میشود یا آنقدر درک علمیشان پایین است که چیزی از این مشاورهها دریافت نمیکنند، خودشان هم خبر ندارند که چه افتضاحی در مجامع علمی بر سر این حرفها و ایدهپردازیها ایجاد میشود و این اظهار نظرهای ناشیانه، چقدر اسباب خنده و تفریح اهل فن را به دنبال دارد.
در این مقاله بر آن نیستم که هوش مصنوعی را تعریف کنم یا انواع آن را برشمارم، چون مقالات متعددی در اینترنت در این باره هست و با یک جستجوی ساده میتوان به آن دست یافت. آنچه در این مقاله مد نظر دارم، این است که هوش مصنوعی هم مثل سایر پدیدههای دنیای جدید، یک چاقوی دو لبه است و همزمان که فواید و آثار مثبتی در زندگی بشر خواهد داشت، مصیبتها و ناراحتیهای زیادی نیز برای جوامع ممکن است ایجاد کند.
در واقع مقامات سیاسی و نظامی کشور و تصمیمگیران کلان، به جای اینکه به اظهار نظرهای غیر علمی و رؤیایی در باره هوش مصنوعی بپردازند که هیچ فایدهای هم برای کشور ندارد، باید در گروههای تخصصی و کارشناسی که معمولا در سطح سیاسی فراهم نیست و باید از دانشگاهها و نخبگان علمی در این مورد کمک گرفت، بنشینند و قوانین و مقرراتی را در بارهی حدود و ثغور فعالیت هوش مصنوعی، چگونگی حرکت افراد و شرکتهای فعال در این زمینه، فراهم کردن زیرساختهایی برای پیشبرد برنامههای هوش مصنوعی در زمینههای گوناگون و مواردی از این دست را تبیین و تدوین نمایند.
همچنین نمایندگان مجلس باید به گروههای پژوهشی مجلس بگویند افراد نخبه و تحصیلکردهی رشتههای فنآوری اطلاعات را جمعآوری و در این باره به تحقیقات مفصل و فشرده بپردازند که ببینیم ما کجای کار هستیم و چه کاری میتوانیم با این پدیدهی جدید بکنیم و چه برنامهای باید برای آینده داشته باشیم و چه قوانینی برای این حوزه باید تدوین کنیم و چگونه ابزار اجرای این قوانین را تهیه نماییم.
همین الان که من این سطور را مینویسم، شما با نوع ابتدایی و سطح پایین هوش مصنوعی در موتورهای جستجو از جمله گوگل، موتورهای ترجمه، برنامههای اینترنتی گفتگو محور و نیز نرمافزارهای جانبی کار با حوزههای آیتی، روبرو هستید و از آنها بهرهمند میشوید.
مثلا میتوانید در جستجوگر بینگ یا گوگل (با ابزار هوش مصنوعی) یک سؤال را مطرح کنید و این جستجوگرها، با سرعتی باورنکردنی، تمام صفحات وب در سراسر جهان را مرور و در طول چند ثانیه، آخرین اطلاعات مربوط به این موضوع را برای شما لیست میکنند آنهم نه به صورتی که در جستجوگر گوکل میبینید بلکه تمام اطلاعات مورد نیاز در یک باکس و در یک مجموعهی کوتاه با ذکر منابع و احیانا سؤالات حاشیهای در بارهی موضوع مورد جستجو.
اینکه گفتم اظهار نظرها و ایدهپردازیهای مقامات سیاسی و نظامی کشور در این باره، فایدهای برای مملکت ندارد از این بابت است که مخاطب این بیانات، احیانا مردم عادی که نیستند چون اصلا این مطلب برایشان مهم نیست که مثلا در موشکها از هوش مصنوعی استفاده شود یا نه، و همچنین، مخاطبان شما، دانشگاهیان و سیاسیون بلندمرتبه هم نیستند چون این جماعت، خیلی بهتر و پیشتر از ما و شما میدانند که هوش مصنوعی کجا است و ما چه کارهایی میتوانیم با آنها انجام دهیم.
در این میان، میماند مخاطب خارجی مثل شرکتهای اسلحهسازی غربی، سیاستمداران غربی، گروههای مخالف جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر و دیپلماتها و امثال اینها. این گروهها نیز آنقدر در این مباحث، سریع و پرقدرت حرکت میکنند و برخلاف مقامات کشور ما که بیشتر در زمینههای تشرعنمایی و دروغپردازیهای متظاهرانه تخصص دارند آنقدر سطوح دانشی بالایی دارند که اظهار نظرهای مقامات ما را حمل بر کمدانی علمی میکنند و مطمئنا با شنیدن این اظهار نظرهای سطح پایین متوجه میشوند که مقامات ما اصلا هیچی از این مباحث نمیدانند و بر عکس دانستههای اندکشان، خیلی پر باد و پرافاده، ظاهر میشوند و در نتیجه، به ما میخندند که چنین افرادی رئوس برنامههای علمی و اجرایی کشور را در دست دارند.
به هر حال، هوش مصنوعی، یک جربان پیشرونده و بسیار سریع علمی است که هر لحظه، قلههای جدیدی را در کوهستان دانش فتح میکند و هر روز که از عمر آن میگذرد، پدیدهی اعجابآور تازهای به بشریت عرضه میکند.
مثلا در شرایط حاضر، بسیاری از متون، داستانها، نقاشیها، طراحیها، موشنگرافیها، اینفوگرافیها، نمایشنامهها، ویدیوها و محصولات فرهنگی دیداری و شنیداری، توسط هوش مصنوعی، در لحظه قابل ساخت است و در نتیجهی پیشروی این بخشها، در سالهای آینده، هزاران شغل در این زمینهها از دست انسان گرفته شده و به ماشینها سپرده میشود و همزمان، قدرت پردازشهای ذهنی بشر، یا از بین میرود و یا به سمت و سوی جدیدی کشیده خواهد شد.
در وجهی دیگر، در حال حاضر، تلاشهای زیادی صورت میگیرد که امکان ساخت داروهای جدید، درمان بیماریهایی که تا کنون امکانپذیر نبوده، ساخت رباتهای راهنما برای کسانی که از نعمت حواس محرومند و نیز راهاندازی رباتهایی که به جای انسان، در مراکز صنعتی کار کنند فراهم شود و در ۲۰۲۴ بیشتر این فعالیتها به نتیجهی عینی میرسد و خودرو تمام اتومات بدون راننده، همین امسال به بازار میآید.
اگر چه کشور ما به خاطر محدودیتهای ناشی از تحریمها، از مزایای بهرهبرداری سریع از این فاکتورها محروم مانده و جوانان پویای دانش، از این تجربیات ارزشمند جهانی و نیز خطرات احتمالی این پیشرانههای هوش مصنوعی، دور ماندهاند لکن جویندگان این دانشها از گوشه و کنار رخنههای دیچیتالی به کنه داستان پی میبرند و میفهمند که در جهان دانش، چه حرکتهای عجیب و غریب و پراهمیتی در حال وقوع است.
در واقع، حرکتهای اعجابآور هوش مصنوعی که بر فنآوری یادگیری ماشین استوار است، چنان انقلابی در دنیا ایجاد کرده که فاصلهی نسلها را با شدتی بسیار باورنکردنی، زیاد میکند و دور نیست که فرزندان و والدینشان، دیگر نتوانند با زبان عادی و روزمرهی مادری، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و نیازهای مادی، معنوی، فرهنگی، اخلاقی و علمیشان را با یکدیگر در میان بگذارند.
بزودی شاهد این خواهیم بود که فرزندان نسلهای جدید، چیزی از ارزشها، رؤیاها، خواستهها و تمایلات میانسالان و کهنسالان نمیفهمند و والدین نیز هیچ درکی از وضع و حال معنوی، باورها و اخلاقیات نسل جدید ندارند و لذا زندگی کردنشان در کنار یکدیگر، عملا غیر ممکن میشود.
و مصیبت عظما این است که کشور ما علاوه بر عقبماندگیهای عادی از دنیای علم و دانش، دچار مشکلات ناشی از نگاه ایدئولوژیکی به پدیدههای علمی است و همهچیز را با عینک قرائت خاص دینی که دارد میبیند و اجازه نمیدهد درهای کشور به روی دانش جهانی باز شود و حقایق و واقعیتهای جهان امروز بر ما هویدا گردد.
همچنین، نگاه دشمنپندار حاکمیت کلان کشور که همهی جهان را دشمن ما میداند و توهم توطئه را مبنای حرکتهای راهبردی خویش قرار میدهد، به جایی میرسد که نتیجهاش این شود که کشورهای همسایهی ما در جهان جدید زیست میکنند و خود را با تحولات این جهان سازگار کردهاند و ما بعد از مثلا ده یا بیست سال، تازه به این نتیجه میرسیم که باید با عربستان و امارات، ارتباط داشته باشیم و قهر نکنیم، در حالی که آنها در این ده بیستسال، معادل دویست سال، رشد کرده و پیشرفتهاند.
اگر همینطور به نگاه دشمنپنداری و دشمنمحوری با جهان ادامه دهیم، بزودی از تمام معارف جهانی بیگانه میشویم و مجبوریم مثل انسانهای عصر حجر یا قبایل آمازون، زندگی کنیم و نه تنها از مزایای تمدنهای فناورانه بیبهره بمانیم بلکه در قفس تنگنظریهای علمی و معنوی محکوم به زندان ابد شویم؛ باشد که توفیق یابیم نسلهای آیندهی کشور را به قهقرای تمدنی بفرستیم و دیگر ساکنان جهان از ما مثل اقوام نیمهوحشی جزایر دور دوست اقیانوس آرام، یاد کنند.