در ادامه باید بگویم اخیراً کتابی به دستم رسید که ابتدا به ساکن طرح جلد و گرافیک آن یا به زبانِ سادهتر فیزیک کتاب توجه ام را جلب کرد. راستش را بخواهید فوری مشغول مطالعه کتاب شدم. از آنجایی که طی همان چند صفحه اول به شدت جذب داستان شده بودم بلافاصله نام نویسنده را در اینستاگرام سرچ کرده و به نویسنده پیام دادم. بعد از گفتوگویی کوتاه با نویسنده متوجه شدم این کتاب جزو آثارِ انتشارات کتابسرای میردشتی است. لازم به ذکر است که این نشر در حوزه کتب نفیس و بعضاً کتب روز ِهنرهای تجسمی، فعالیتهای قابل تقدیری انجام داده و از کارنامه درخشانی برخوردار است. با توجه به این مهم، امید است به زودی با ارائه کتب برتر در حوزه ادبیات داستانی هم بتواند آثار قابل تأمل و تأثیر گذاری مثل کتاب «خورشید در آتش» را روانه بازار نمایند.
خوشبختانه خانم سحر مقصودی بعد از چند روز به درخواست بنده جهت مصاحبه و گفتوگو پاسخ مثبت دادند. در نهایت مصاحبه ای در دو بخش انجام شد که بخش نخست تقدیم حضورتان می شود:
–لطفاً کمی از بیوگرافی شخصی و دنیای ادبیات داستانیای که با آن سر و کار دارید صحبت کنید:
-من سحر مقصودی، متولد اردیبهشتِ سالِ ۱۳۵۷ در تهران هستم. فعالیت حرفه ای خود را در زمینه نویسندگی از سال ۱۳۹۴ در ژانر داستانهای معمایی با بستر روانشناسی آغاز کرده ام که بی شک ایده این فعالیت را از زمان های دور تر در ذهن می پروراندم. شاید از ۱۱ سالگی، همان زمانی که اولین دست نوشته هایم به صورت خاطرات لحظه به لحظه از سفری که در آن بودم برای دوستم ثبت می شد! قطعاً این مهم زمانی عملی شد که من در طی سالها مطالعات وسیعی در زمینه و ژانرهای متفاوت انجام دادم و تا به امروز از جمله آثار منتشر شده در این ژانر «ققنوس یک زن بود»، «چشمانِ ستاره» و «خورشید در آتش» را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده ام.
باید بگویم در طی این سال ها همواره سعی بر آن داشته ام تا محصولی پر کیفیت چه از نظر محتوا و چه از نظر معیارهای ارزشی به مخاطب تقدیم کنم؛ و از نظر من این مهم با تأکید بر آیتم هایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته بهتر صورت خواهد گرفت.
نگاه متفاوت خانم سحر مقصودی بر آنم داشت تا از ایشان بپرسم؛
–ادبیات داستانیِ دوران اخیر را چگونه میتوان مورد بازنگری قرار داد؟
متأسفانه سالهاست کمتر رمان ایرانی ای توجه ام را جلب می کند، چرا که محتوای اکثر رمانهای ایرانی با دستمایههای عاشقانه به حدی پیش پا افتاده به نظر میرسد که نمیتواند در جلب مخاطب حرفه ای قدرتمند عمل کند. ناگفته نماند قلم تعداد معدودی از نویسندگان این ژانر قابل احترام و البته سازنده است؛ اما همچنان بر این عقیده ام نویسنده و مخاطب می توانند تآثیرات مؤثری بر خط فکری هم داشته باشند. به عبارتی هر چه متن حرفه ای تر، خواننده باهوش تر و هر چه خواننده کنجکاو تر، نویسنده حرفه ای تر خواهد بود. از این رو در حوزه رماننویسی نیازمند رویکردهای جدید با معرفی ژانرهای نو به خصوص معمایی، جنایی و …هستیم؛ و من به همین منظور در تم مایه ی ایرانی با ذهنیتی فراتر از مرزهای جغرافیایی به موضوعات خاص میپردازم که البته قضاوت نهایی با خواننده و منتقدین خواهد بود.
–به نظر شما مخاطب و مؤلف امروز به دنبال چه محتوایی هستند و بیشتر چه مطالبی را دنبال میکنند؟
در مورد بخش اول سؤال باید گفت با توجه به سن مخاطب معیارها کاملاً متفاوت است. به همین دلیل نمیتوان به آن پاسخ ِجامع داد. اما اگر خودم را در جایگاه مخاطب قرار بدهم باید بگویم هدف از رمان خواندن را بر پایه نوعی سرگرمی که با کمی تجربیات هیجانی توأم باشد، در نظر میگیرم هر چند قابل پیشبینی ست که این معیار با توجه به جهانبینی فردی و محیط زندگی متغیر خواهد بود. در کل یک رمان خوان معمولاً دنبال کشف و شهود در حوزه فلسفه، عرفان و…سایر علوم تخصصی نیست، بلکه بیشتر جنبه سرگرمی را در الویت ذهنی خود قرار میدهد.
و اما در مورد بخش دوم سوال شما باید بگویم:
ترجیح می دهم در مورد ِخودم توضیحاتی ارائه کنم. به زبان ساده هدفم از تألیف رمان شاید ارائه دیدگاههای جدید در شرایط مواجه با مقولههای احساسی ست که احتمال تجربه آن برای هر مخاطبی وجود دارد. بهتر است بگویم در کتاب هایم سعی دارم به مخاطب منظر تجربیِ جدید تری ارائه کنم تا او را به انتخاب هایی از موضع قدرت وصل کنم. همان
انتخاب هایی که منجر به عکسالعمل های متناسب و در نهایت منتج به تصمیمگیری درست در شرایط احساسیِ بحرانی می شود.
–به نظر شما آیا افق دید مخاطب امروز که تحت تأثیر فضای مجازی است دچار آسیب شده و اگر شده آیا میتوان با تألیفهای داخلی درصدد رفع آن برآمد؟
در جواب باید بگویم این آسیب پذیری بستگی به نوع استفاده مخاطب از فضای مجازی دارد. ما نمیتوانیم همه محتویات فضای مجازی را در مظان اتهام بدآموزی قرار بدهیم. شاید بیشترین درصد استفاده از این فضا جنبه تفریحی داشته باشد اما به هر حال دادههایی که از این اپلیکیشن ها به ذهن مخاطب وارد میشود مجموعهای از تجربیات ذهنی مثبت و منفی خواهد بود. از نظر من آسیب در فضای مجازی بیشتر در مخاطبین زیر ۱۸ سال جدی میشود که این مقوله در جای خود نیازمند ریشهیابی و اقدامات کارشناسانه تخصصی است.
و اما در جواب بخش دوم سؤال شما باید بگویم که قطعاً تألیف به تنهایی نمیتواند جای فضای مجازی را پر کند چرا که ما در زمینه فرهنگ مطالعه دچار نقصانهای بسیار جدی ای هستیم. البته شاید این نقص در عدم دسترسی به منابع مرتبط و یا عدم جذابیت موضوعات مورد تألیف هم باشد که بخشی به عدم حمایت مالی متناسب از مؤلف برمیگردد. باید اشاره کنم بسیاری از مؤلفین در شرایط نامناسبی مجبور به پذیرش قراردادهای با حق تألیف ناچیز یا حتا بدون دریافت حق تألیف هستند که این مشکل باعث بیانگیز گی و بالطبع عدم تولید محتوا با کیفیت بالا خواهد شد.
سحر مقصودی؛ رمان نویس
–لطفا کمی از انگیزه تالیف کتاب «خورشید در آتش»، برای مخاطب صحبت کنید؛
در واقع سالها دغدغه ای با عنوان «ساختار روانی فردی مؤثر بر رابطه» ذهنم را مشغول کرده بود. از این رو در صدد بودم تا برخی از زیرساختهای روانی که منجر به تلخکامی در روابط اجتماعی و روابط عاشقانه میشوند را در قالب رمان به تصویر بکشم.
بخش از هدفم این بود تا برخی از این علل با پردازشهای مناسب در ذهن مخاطب ماندگار بماند. چرا که از نظر من یکی از بهترین راه حلهای پردازش به ناهنجاریهای روانی و شخصیتی چارچوب رمان است. چون موضوعاتی از این دست وقتی به شکل قصه و داستان در می آیند درصد پذیرش فرد را بهبود می بخشند.
بنابراین فرد با همذات پنداری با شخصیت های داستانی بدون اینکه خود را در شرایط آسیب واقعی قرار بدهد با استفاده از تجربه ذهنی ای که از متن رمان بدست می آورد خود را از مصونیت نسبی بهرمند خواهد کرد.
–پس لطفا درباره ساختار روانی فردی مؤثر بر رابطه بیشتر توضیح بدهید؟
پاسخ به این سوال بسیار مفصل خواهد بود، اما من فقط به چند نکته اشاره می کنم. هر یک از ما دارای ساختار روانی منحصر به فرد خود هستیم. به این معنی که بخشی از بنمایه های این ساختار متأثر از ژنتیک و بخشی اکتسابی هستند. در بُعد ژنتیک که مبحث خارج از گفتگوی ماست؛ اما در مورد ساختار اکتسابی باید بگویم نحوه شکلگیری شخصیت روانی از آغاز نوپایی تا بلوغ، متأثر از بسیاری از فاکتورهاست. فاکتورهایی مثل والدین و افردای که در تربیت کودک نقش موثر داشته اند و البته میزان سلامت روان آنها؛ و بعد نحوه تکامل ارتباط فرد با محیط خارج از خانه و آسیبهایی که در برخورد با مسائل اجتماعی به روان فرد وارد میشود، خواهد بود. البته حتما ریز فاکتورهای دیگری نیز وجود دارد که همگی در کنار هم شخصیت روانی یک فرد را تشکیل میدهند.
باید بگویم نوع شکلگیری روابط عاطفی همه انسان ها با تکتک این آموزهها و تجربیات در تعامل خواهد بود. بیشک ما توانایی بازگشت به گذشته را نداریم اما با شناخت و آگاهی و انتخاب ها بجا می توانیم از آسیب به خود و دیگران پیشگیری کنیم.
–با توجه به اینکه بنا است در بخش دوم گفتوگو به معرفی کتاب «خورشید در آتش» بپردازم لذا خواهشمندم با توضیح مختصر مخاطب را با ژانر متمایز این رمان آشنا کنید:
تقریباً از سن پایین احساس کردم اکثر رمان های ایرانی دچار چرخه معیوب از نوع تکرار سوژه شده، دلم میخواست یک رمان جذاب با تم هیجانی در دسترس همه باشد که متأسفانه از نظر من نمونه رمانهای خارجی بسیار قوی تر و جذاب تر عمل کرده بودند. از این رو تصمیم گرفتم در رمانهایی که مینویسم این کشش لحاظ شود.
رمان «خورشید در آتش» یک رمان بسیار هیجانی در ژانر معمایی ست که به گفته برخی کارشناسان اولین، در نوع خود میباشد. رمانی با گره افکنی هایی که خواننده را وادار به کنکاش خواهد کرد.
–به عنوان سؤال آخر در این بخش آیا ممکن است کمی به فضا و محتوای رمان «خورشید در آتش» اشاره کنید؟
بله با کمال میل. رمان «خورشید در آتش» از جمله معدود رمان های ست که چند راوی داستان را پیش می برند که این سبک نگارش بر جذابیت آن می افزاید.
داستان حکایت از مردی ست که بعد از قرار گرفتن در مسیر شورانگیز عشق، کمکم متوجه میشود، مسائل پیرامون زنی که به آن علاقهمند شده پر از فضاهای مرموز است! او تا چشم باز میکند خود را در مرکز معماهای درهم تنیده مییابد.
و بالاخره اتفاقی وحشتناک چنان احساس خشم و سرخوردگی او را بر می انگیزد که به جستجوی علل و کرکتر های مرتبط با ماجرا میگردد.
در طول قصه خواننده آرامآرام همراه باشخصیتهای داستان به بازگشایی گرههای این عاشقانه مرموزِ پرتنش میپردازد.
-با تشکر از شما
گفتوگو ادامه دارد…
#سحر_مقصودی