**
مسعوداصغرنژادبلوچی
**
جهان امروز سرشار از تصویر ها و تصمیم هایی است که در ذیل یک اندیشه پنهانی قصد دارد آن چه را که به نوعی می تواند یک انتخاب باشد را به شکل یک راه به مخاطب انتقال بدهد و ادبیات در شکل نهایی خود دارای چنین خصیصه هایی است و برای رسیدن به اوج آن لازم است که زیرساختهای اصلی و اصیل آن مورد ارزیابی قرار بگیرد. ادبیاتی که معلول باورهای عمیق انسانی است و در اوج و حضیض باورها و آیین ها تبدیل شده به نماد، اسطوره، منش و روش و به امروز رسیده است و ما به عنوان میراث دار و میاث خوار آن لازم است که در راه و راستای پویایی آن گام برداریم. از عمق مفاهیم غزلیات حافظ و سعدی، جنون بی بدیل غوغاگرانه در اشعار مولانا که هم پای تطور تمدن نفس میکشد و خردورزی های عطار و خیام لازم است محصولی لااقل پاکیزه بیرون بیاید نه این که گذشته معیار صحیح بودن حالی باشد که حالی در آن نیست چه برسد به آینده ی ادبی. قرار است با داشتن اسوه های ادبی خروجی خاصی داشته باشیم که ما را به گذشته خود پیوند داده و آینده را به شکلی خاص بازسازی نمایند. شعر خصوصاً شعر ِمعاصر به نوعی در این باره دچار یک انحطاط درونی شده است. انحطاطی که خبر از عدم آگاهی شاعر در لحظه سرایش می دهد و همچنین نداشتن دغدغه سرایش برای شاعری که در مواجه با مخاطب فرضی خود است سر در گم است. و همین گونه مخاطبی که نمیداند قرار است از زبان شاعر به کدام گستره خیره شود و در درون کلمات و در درون نگاه و زاویه دید ارائه گردیده از طرف شاعر چه چیزی عایدش بشود؟ آن هم از طرف شاعری که سعی دارد جایی را به مخاطب نشان بدهد که خود کمتر آن را دیده یا تجربه نموده است. این گسست، یعنی عدم رعایت روابط بین شاعر در نقش هنرمند و مخاطب در نقش مصرف کننده موجب گردیده است که شعر امروز دچار معضل بی مخاطبی گردد. کتاب های متعدد شعر امروز که در قالب کلاسیک و غیر کلاسیک موجی از تکرار های بیهوده را ایجاد کرده است در نهایت منجر به اتفاق خاصی که ذیل آن بتوان محتوای معینی را بازنگری کرد نمی شود. راهکار پیشنهادی نگارنده در این باره بر می گردد به این که شاعر یا هنرمند امروز به جای صرف وقت جهت خلق آثار به شکل آزمون و خطا به مطالعه دقیق و تکرار خوانش آثار کلاسیک و نوی ِ شناسنامهدار زبان و ادبیات فارسی بپردازد تا لااقل آشنایی مختصری درباره آنچه در این حوزه تولید، خلق و ارائه گردیده پیدا کند. این راه کاری بسیار ساده است که مطمئناً خروجی ی ِحقیقی دارد که می توان آن را آگاهی از متون اصیل نام نهاد.
آگاهی از متون اصیل
لینک کوتاه :
http://khatooneshargh.ir/?p=8252
برچسب ها
از تولید اختصاصی داروهای کودکان در نیشابور تا ردپای کریستال در داروهای لاغری
نیشابور در آستانه تبدیل شدن به قطب داروسازی شرق کشور
از دیدگاه کارل گوستاویونگ
سفر به عنوان کهن الگو
نویسنده : مهشاد لسانی
فاجعه و دروغ در سریال تاسیان
از تولید اختصاصی داروهای کودکان در نیشابور تا ردپای کریستال در داروهای لاغری
نیشابور در آستانه تبدیل شدن به قطب داروسازی شرق کشور
خاتون شرق- نیشابور، شهری که قرنها در تاریخ ایران بهعنوان خاستگاه علم، فرهنگ و اندیشه شناخته شده، امروز نیز میتواند در عرصهای تازه بدرخشد؛ داروسازی. سرزمینی که روزگاری خانه عطار و خیام بود، اکنون با شرکتهای دارویی مدرن، عطاریهای پررونق و ظرفیتهای علمی و صنعتی، در آستانه تبدیلشدن به یک قطب دارویی کشور قرار دارد.
از دیدگاه کارل گوستاویونگ
سفر به عنوان کهن الگو
سفر ديگر کهنالگويي است
نویسنده : مهشاد لسانی
فاجعه و دروغ در سریال تاسیان
تحلیلی بر سریال خانگی و پربیننده ی تاسیان ساخته ی تینا پاکروان
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.