شهردار نیشابور اظهار کرد: خلاقیت در توسعه و تکنولوژی موثر است و در بسیاری از کشورهای پیشرفته مانند آلمان معتقدند به کسانی که دارای خلاقیت و کارآفرینی هستند باید بها داده شود و این افراد طی ۱۰ سال از پرداخت مالیات معاف هستند و در کشور ما هم کسانی که موجب اشتغال میشوند از تسهیلات ویژه برخوردار میشوند.
وی گفت: در دنیا ۲نوع خلاقیت داریم، خلاقیت خرد که همین مرکز نهال نمونه آن است و خلاقیت کلان که کاری است که دولتها انجام میدهند مانند کشور ژاپن که پس از جنگ جهانی دوم چیزی از آن باقی نمانده بود، ۸۰درصد از سطح کشور ژاپن را کوهها تشکیل میدهد و قابل کشاورزی نیست اما با کار خلاقانهای که انجام میدهند و با دریافت مواد اولیه از سایر کشورهای جهان و تبدیل آن به محصول مورد نیاز همان کشورها امروز یکی از قدرتهای اقتصادی دنیا شده است.
سوئیس بهترین شکلاتهای دنیا را تولید میکند با اینکه ۴ماه در سال به دلیل سردی هوا امکان کار و فعالیت در آن وجود ندارد بهترین لبنیات دنیا را تولید میکند و همه اینها با خلاقیت ممکن شده است.
وی بیان کرد: مورد دیگری که در حوزه خلاقیت امروز در دنیا در حال رخ دادن است تغییر در فضای آموزشی است که امروز ما هم به دلیل شیوع کرونا به این سمت حرکت کردهایم.
شهردار نیشابور گفت: امروز در نهال بر روی مغز و تفکر انسانها کار میشود و امیدوارم با استفاده تفکرات نو و خلاق شاهد موفقیت این مرکز آموزشی باشیم.
در ادامه این مراسم حاضران به بازدید از بخشهای مختلف مرکز آموزشی نهال پرداخته و در پایان تابلوی یادگاری مراسم افتتاح نهال را به رسم یادبود امضا کردند.
در حاشیه این مراسم به گفتوگو با هادی فروغی مدیر مؤسسه آموزشی نهال پرداختیم.
نهال خلاصه ۲کلمه است: حال خوب و رشد
آقای فروغی نهال چیست؟
تعریف من از نهال در ۲کلمه حال خوب و رشد خلاصه میشود و این ۲ با هم رابطه مستقیم دارند و نهال قرار است به عنوان یک نیروی محرک و یک شتابدهنده به آدمها کمک کند تا بتوانند رشد کنند.
در نهال قرار است چه کاری انجام دهید؟
در نهال دغدغه آموزشی نداریم و معتقدیم فرصت برای آموزش هست و دسترسی به اطلاعات برای آدمها زیاد است و این چالش میتواند خودبهخود رفع شود.
چیزی که در نهال برای ما مهم است بخش پرورشی و حوزههای مهارتی است که بر روی آنها کار میکنیم و دغدغه ما این است مردم نیشابور به خاطر کمبود امکانات از نیشابور مهاجرت نکنند.
ایده نهال از کجا شکل گرفت؟
با توجه به علاقه ام به فضای معلمی وارد سیستم آموزشی شدم و از سال ۱۳۹۴ در کنار دکتر استیلایی برنامههای متنوعی را در سطح شهرستان نیشابور برگزار کردیم و توانستیم مجوز نمایندگی انحصاری لگوی دانمارک را در نیشابور بگیریم و سالها با توان و انرژی با کودکان و نوجوانان این شهر روی حوزه خلاقیت کار کردیم و ایده نهال از همان سالها شکل گرفت تا اینکه در سال ۱۳۹۹ این ایده به بار نشست و این مرکز در فاز اول اجرایی شد.
در ادامه با دکتر فریبز استیلایی رئیس هیات مدیره موسسه آموزشی نهال که با طرحهای نوآورانه و خلاقانهاش در نیشابور به عنوان یک روانشناس پیشرو شناخته میشود به گفتوگو پرداختیم.
جناب آقای دکتر استیلایی هدف از تاسیس مرکز نهال چیست و چه اهدافی را دنبال می کند؟
از سال ۱۳۹۴ با آقای هادی فروغی و موسسه لگوی آموزشی که یکی از بهترین سیستم های نوین آموزشی و روز دنیاست جلسات مشترکی داشتیم و کمکم همکاری ما شکل گرفت و تصمیم گرفتیم این همکاری در قالب دورههای پرورشی و روانشناسی ارتقا پیدا کند.
در این راستا به دنبال واژه مشترکی برای روشن شدن هدفمان در ادامه راه میگشتیم تا چارچوب همکاریمان مشخص شود که در این مسیر به سه کلیدواژه رسیدیم: رشد، حال خوب و خانواده.
این سه کلیدواژه پایههای «نهال» را شکل دادند و در قالب نهار میخواهیم به انسانها کمک کنیم چون امروز حال آدمها خوب نیست، بیحوصلهاند، خستهاند، به همدیگر پرخاش میکنند.
رشدمان هم در سنین ۱۶- ۱۷ سالگی در همان حد رشد جسمی و فیزیکی باقی میماند و متوقف میشود و طی همان مدت هم رشد ذهنی به اندازه کافی نداریم و پس از آن هم که اصلا رشد ذهنی نداریم زیرا فرصت و امکانات کافی نداریم به عنوان مثال هیچکس به ما یاد نمیدهد اگر قصد ازدواج داریم با همسرمان چگونه رفتار کنیم، در دانشگاه با هماتاقیمان در محیط کار با همکارمان و در خانه با فرزندمان چگونه رفتار کنیم.
*اعتماد به نفس ۹۰درصد انسان ها پائین است
تربیت کردن را به ما یاد نمیدهند و ما هم به طور غریزی فرزندانمان را تربیت میکنیم، به جرات میتوان گفت اعتماد به نفس ۹۰درصد انسانها پائین است و از ۱۰درصد باقیمانده ۹درصد اعتماد به نفس کاذب دارند و این به خاطر همان رشدی است که اتفاق نیفتاده و یا در بخش خودآگاهی که من کی هستم، نقشم در این دنیا چیست و همچنین در بخش تفکر نقاد رشد نکردهایم.
سازمان بهداشت جهانی ۱۰مهارت زندگی را تعریف کرده که هر انسانی امروز باید آنها را یاد داشته باشد و جزو اصول نخستین زندگی است اما هیجکدام از اینها را نه در خانواده و نه در مدرسه به ما یاد نمیدهند و منظورم از رشد این بود، به همین خاطر تصمیم گرفتیم روی این قسمت کار کنیم.
پایه سومنهال خانواده است که امروز معنایش را در جهان و به خصوص ایران از دست داده است، خانوادههای بزرگ که شامل پدربزرگ، مادربزرگ، عموها و عمه ها و خالهها و داییها و نوهها میشدند و در مناسبتهای مختلف مانند عیدنوروز و شب یلدا دور همجمع میشدند در حال از بین رفتن هستند و به عبارتی از بین رفتهاند. خانوادههای کوچک هم که شامل پدر و مادر و فرزندان میشوند مفهوم خود را از دست داده چون فقط به صورت فیزیکی زیر یک سقف با همزندگی میکنند اما هرکدام در دنیای خودشان هستند و غرق در موبایل و تبلت و تلوزیون هستند و حرف مشترکی با هم ندارند.
تفریحات و بازیها هم به سمتی رفته که خانوادگی نیست مانند کنسولهای بازی و گیمنتها که در واقع علیه بنیان خانواده هستند.
در نهال اتفاقی که افتاده این است که فضایی مخصوص این بازیها پیشبینی شده تا والدین به همراه فرزندانشان بتوانند وقت بگذارنند و در انتخاب نوع بازی و سرگرمی آزاد هستند به عبارتی بستر برای انواع بازیهای قدیمی، نوستالژی و جدید فراهم شده تا دورهمی خانوادهها اتفاق بیفتد.
کتابفروشی شبهای روشن را هم در راستای همین اهداف راهاندازی کردید؟ با توجه به اینکه این روزها به دلیل افزایش قیمت کاغذ و موارد دیگر اوضاع کتاب و کتابخوانی چندان مساعد نیست.
مساله اصلی این است که تعریف من از موفقیت در یک کسب و کار متفاوت است و نداشتن سود مالی را دلیل بر عدم موفقیت نمیدانم.
موفق نشدن کتابفروشی شبهای روشن در این است که مردم کتاب نخوانند، آنجا را دوست نداشته باشند و در آنجا حال خوبی نداشته باشند.
ایده اولیه این بود که اگر دخل و خرج آنجا یکی شود کافی است و هدف کسب سود مالی نبود. قرار بود در آنجا کودکان و والدین در فضایی قرار بگیرند که گذشت زمان را حس نکنند که فکر میکنم این اتفاق افتاد اما قانونی وجود دارد که اگر قرار است کسبوکاری را راهاندازی کنید از دیدگاه یک مشتری به آن نگاه کنید.
الان از دیدگاه یک شخص ثالث که نگاه میکنیم یک مثلث در فعالیتهای شما به چشم میخورد. با لگوی آموزشی همکاریتان را شروع کردید، مجموعه کتابفروشی شبهای روشن و در نهایت مجموعه آموزشی نهال را راهاندازی کردید. این طرحها از ابتدا در ذهن شما وجود داشت یا در این مسیر جرقه آن زده شد؟
نخستین دغدغه فکری من این بود که در نیشابور کتابهای مورد نیازم را پیدا نمیکردم و برای خرید کتاب باید به مشهد میرفتم و یا هر سال منتظر برپایی نمایشگاه کتاب بودم به همین خاطر ایده ایجاد کتابفروشی شبهای روشن به ذهنم رسید. در ادامه مساله بعدی این بود که تنها یک کتابفروشی معمولی نباشدکه مردم فقط برای خرید کتاب به آن مراجعه کنند بلکه در معرض کتاب و فضای کتاب قرار بگیرند و به جای گشتوگذار در فضای پاساژ و مراکز خرید در این فضا وقت بگذارنند.
به همین خاطر باید فضایی بزرگتر از یک کتابفروشی معمولی را انتخاب میکردیم که به مکان فعلی رسیدیم و ماموریت بعدی این بود که در فضای نیشابور چه چیزی کم داریم. خوب نیشابور به اندازه کافی پاساژ و کافیشاپ و پیتزافروشی و فستفود و رستوران دارد و به چه چیزی نیاز دارد که تاکنون نداشته و کسی هم تا به حال به سمتش نرفته یا جرات اینکه به آن سمت حرکت کند را نداشته چون منطقی به نظر نمیرسیده است.
ما در این این مسیر به سه چیز نیاز داشتیم وسیله که کتاب بود، فضا که همان کتابفروشی شبهای روشن است و در ادامه مجموعه آموزشی نهال و همچنین ارائه دهنده خدمات برای رشد.
مورد بعدی این بود که فضا برای چه جامعه هدفی باشد، بچهها، والدین یا هردو باهم؟
در ابتدا نهال قرار بود در فضایی کوچکتر راهاندازی شود که در ادامه برای اینکه فرزندان و والدین در کنار هم قرار بگیرند به فضای فعلی رسیدیم.
نهال امروز به یک بستر تبدیل شده و در آن کلاسهای تفکر نقاد، فلسفه و اعتماد به نفس برای کودکان برگزار میشود.
در لگوی آموزشی وسیله و آموزش دراختیار کودکان قرار گرفته ولی فضای زیادی نداشت که این مشکل در ترکیب با نهال حل شد.
در نهال چه دورههای آموزشی ارائه میشود و بر چه اساسی این دوره ها انتخاب شده است؟
حدود ۲۰دوره در مرکز آموزشی نهال ارائه میشود و انتخاب دورهها با توجه به این مورد بود که چه چیزهایی کمبود داریم.
*هوش اقتصادی ما خاموش است
بهعنوان مثال کلاس ریاضی نداریم چون به اندازه کافی در مدارس و دورههای فوقآموزشی وجود دارد اما در نهال دورههایی ارائه می شود که در سایر جاها ارائه نمیشود به عنوان مثال دورههای «جراتورزی» برگزار میکنیم برای اینکه بچهها توانایی «نه» گفتن پیدا کنند یا کلاس هوش اقتصادی برگزار میکنیم زیرا یکی از معضلات ما این است که هوش اقتصادی ما خاموش است و رشد نکرده است.
به همین خاطر است که یکدفعه شاهد هجوم مردم به سمت بورس، ارزهای دیجیتال یا زمین و مسکن هستیم بدون آنکه با عواقب آن فکر کنند.
بچهها از هفت سالگی باید هوش اقتصادیشان رشد کند، در کنار آن کلاشهای هوش هیجانی، ارتباطات بین فردی داریم و یاد میدهیم که چگونه با سایر اشخاص چگونه ارتباط ب قرار کنند.
آیا دورههای آموزشی هم برای خانوادهها دارید؟
بله مشابه این دورهها را برای خانوادهها هم داریم. دورههای کتابخوانی، دین فیلم و تحلیل فیلم داریم که هفتگی برگزار میشود و این کتابها و فیلمها براساس مهارتها انتخاب میشود و در این تحلیلها تفکر نقاد را آموزش میدهیم تا افراد به این نتیجه برسند که میتوانند متفاوت از آنچه تاکنون بودهاند فکر کنند.
هدف اول این است که دورهم جمع شویم و این دورهمی هدفمند باشد و زمانی که این دورهمی تمام شود تازه کار ما شروع میشود و این برایشان تبدیل به یک خاطره ماندگار شود و دلشان برای حرف زدن با همدیگر تنگ شود.
در کنار این در زمان حضورشان در اینجا دغدغه فرزندانشان را هم نداشته باشند و فرزندانشان در همینجا زیر نظر مربی در حال بازی و سرگرمی هستند و برای آنها هم خاطره خوشی باقی بماند.
نیاز انسانهای امروز ارتباط با یکدیگر و ارتباط با نزدیکان است. امروز اینترنت شبکههای اجتماعی را بسیار گسترش داده است و انسان امروزی با هزاران نفر در ارتباط است اما این ارتباطات کیفیت ندارد. پیش از این اگر ارتباط ما محدود به ۳۰ یا ۴۰ نفر بود ولی همه آنها حضور داشتند تا در صورت بروز مشکل به ما کمک کنند ولی امروز آن هزار نفر نیستند و حضور ندارند ما روی ارتباط با نزدیکان تمرکز کردهایم. امروز هر نفر باید پنج تا ۱۰نفر دوست نزدیک داشته باشد که آنها اعضای خانوهاش هستند.
درباره آینده نهال و اینکه چه برنامههایی دارید توضیح بدهید.
در این مورد زیاد فکر نکردهام چون بیشتر مسیر رسیدن به هدف را دوست دارم و بودن در این مسیر و طی کردن آن برای من لذتبخش است.
ایده نهال حدود هشت سال در ذهن من بود، ایده کتابفروشی ۲۰سال در ذهن من بود که امروز به ثمر رسیده و آینده آنها را هم مردم نیشابور تعیین میکنند و اگر از آن استقبال کنند طرحهای بعدی را راحتتر میتوانیم اجرا کنیم. برخلاف برخی انسانهای دیگر که تصور میکنم اشتباه میکنند چون تنها به هدف فکر می کنند تلاش میکنند تا درس بخوانند برای کنکور، برای دانشگاه، برای گرفتن تخصص، برای گرفتن طرح درس میخوانند و دائم تلاش میکنند تا به آن شغل مورد نظرشان برسند که حالا شروع به کار کنند و در اصطلاح پول دربیاورند یعنی همه هدفشان از همه ۱۵ تا ۲۰ سال درس خواندن رسیدن به هدفشان و کسب پول است و به دنبال لذت بردن از طی کردن این مسیر نیستند.
به نظر خودم تاکنون که به ۴۰سالگی رسیدهام عمری مفید و تجربه خوبی داشتهام و این تجربه متعلق به کودکان است و انسانها معمولا از ۶ – ۷ سالگی به بعد این تجربه را از دست می دهند و آن تجربه بی زمانی است، تجربه غرق شدن در کاری که متوجه گذر زمان نشوی و این لذت بخشترین تجربه ای است که یک انسان می تواند داشته باشد و بچهها ساعتها میتوانند غرق بازی، دیدن فیلم یا خواندن یک کتاب بشوند و گذر زمان را حس نکنند. آدم بزرگها این را از دست دادهاند و نهال قرار است تجربه بیزمانی را به انسانها بدهد و امیدوارم زمانی برسد که وقتی وارد اینجا میشویم ساعتها و گوشهای موبایلمان را کنار بگذاریم و آنقدر به آنان خوش بگذرد که متوجه گذر زمان نشوند و تجربه بیزمانی را که مخصوص بچهها است آدمبزرگها در نهال تجربه کنند.
نمونهای مانند نهال وجود دارد؟
نمونهای با کارکردهای نهال وجود دارد ولی به این شکل و با این کیفیت حتی در مشهد و تهران ندیدهام.
اگر شخص دیگری بخواهد مرکزی مانند نهال بوجود بیاورد چه توصیهای برایش خواهید داشت؟
توصیه میکنم که تا حد امکان فضای بزرگتری فراهم کند، در اینجا با ۵۰۰متر زیربنا هنوز برخی جذابیتها را نتوانستیم فراهم کنیم به عنوان مثال بسیار دوست داشتم فضایی هم برای بازیهای گل کوچک، هفت سنگ و الک دولک میداشتیم که با توجه به شرایط و فضا امکانش فراهم نشد و توصیه دیگرم این است که فقط در صورتیکه از این کار لذت میبرند وارد این حوزه بشوند به عبارتی به دنبال نتیجه نباشند و فقط از انجام آن و طی این مسیر لذت ببرند.
*بایدیاد بگیریم چه چیزی خوشحالمان میکند
نظرتان این است که به دنبال پول و منافع مادی نباشند. بله، پول بسیار چیزی خوبی است برخلاف آنچه که در مدرسه به ما یاد دادند مانند علم بهتر است یا ثروت، مشکل ما پول درآوردن و پول داشتن نیست بلکه ما یاد نگرفتهایم پولهایمان را چگونه خرج کنیم و اگر یک نفر بفهمد خرج کردن پولش چطور حالش را بهتر میکند موفقتر خواهد بود.
ما نمیدانیم چه میزان پول چقدر ما را خوشحال میکند، چقدر حالمان را خوب میکند و ما ابتدا باید یاد بگیریم چه چیزی خوشحالمان میکند سپس مسیر زندگیمان را در آن راه قرار بدهیم.