یحیی شکفته / سلام و درود به همه دوستداران و علاقمندان به تاریخ نیشابور که این ستون را برای مرور و تداعی خاطرات روزگار گذشته انتخاب کرده اید.
در شماره قبل از کوی سرتلخ گفتیم و از حمام معروف و ساکنان آن تا رسیدیم به تقاطع اول تا یادی کنیم ازبدیع زاده ها و محمد شوریابی (کارمند شهرداری) و حاجی شکوریان معروف به کَلبِ(کربلایی) آخوند قصاب و منزل غلامعلی دانش مقدم و فرزندش غلامحسین دو نفر از بزرگواران و همشهریان قدیمی نیشابوری که در قدیم تر ها به شغل شریف «سقایی» مشغول بودند و تهیه آب شُرب و گوارایی که الان چه بسا قدرش را نمیدانیم به عهده این عزیزان بوده !! در قدیم سیستم تامین آب مرکزی مثل الان وجود نداشته، به همین خاطر مردم به ناچار یا خودشان برای تامین آب شرب خانه آن را از آب انبار تا خانه حمل می کردند یا خدمتکارانشان را می فرستادند پی آب و یا از خدمات حاملان آب بهره می بردند که به این دسته از افراد «سقا « میگفتند.
سقّایی شغل کسی که به مردم آب نوشاند یا فُروشَد گفته میشد.
به سقّا آبکش و آب فروش نیز میگفتند؛ چه بسا در مکه صد سال قبل از اسلام، سقایی وجود داشته و آن به سبب سرزمین خشک و گرم عربستان بوده است. سقایت همزمان با اسلام به ایران وارد شد و در دوره آل بویه در قرنهای چهارم و پنجم هجری قمری گسترش یافت. در دوره صفویان، سقایی از مناصب درباری به شمار میرفت و تامین آب و قهوه، آشامیدنیهای خنک، شربتها و عرقیات با ظروف طلایی و نقرهای از وظایف صاحب این شغل بوده و بیهقی تاریخ نگار نیز کار سقایی را درباری دانسته است.
در دوره قاجار و حتی پهلوی ، سقایان نیشابور آب گوارای قابل خوردن را نیز با مشک به مردم و منازل میرساندند. با گذشت زمان و احداث خطهای لولهکشی آب به محلههای شهر کم کم این حرفه منسوخ شد.
ابزار و وسایل سقایان عبارت بود از مشک که از پوست گوسفند یا بز تهیه میشد، پیشبند سقایی، دَلوچه، کوزه سقایی، کیسه یخ و جام ساقی.
بگذریم حال که متوجه اهمیت این مایه حیات و مرارتها برای تهیه آن شدیم کمی برای مصرف و هدر رفت آب آن هم در شرایط کنونی که با بحران آب نیز رو برو هستیم خوب است به فکر باشیم. خُب القصه
کمی پایین تر از تقاطع اول خانواده برجسته ها بودند و کربلایی چیتیان روشندل و منزل نسبتا بزرگی که کربلایی سردار توتیان و حاجی سرتلخیان و حاجی جنتی آنجا بودند، به سمت راست کوچه که می رفتید حاجی حسن زاده آسیاب بان و داخل کوچه حاج محمد مقری از ملاک های قدیمی نیشابور می زیسته اند و چه خانواده های اصیل و نجیبی که دوستیها و رفاقت هایشان همواره فراتر از مرز همسایگی و صمیمیت هایشان زبانزد خاص و عام بوده، چه آنکه در خوشیها و ناخوشیها در کنار یکدیگر بوده اند و مرور زمان این دوستیها را محکم تر و جاری تر می نمایانده.
به جرات می توانیم ادعا کنیم که غالب افراد وقتی از کوچه سرتلخ عبور میکنند از وجود کوچه تکیه میرزا جواد که خیلی هم طویل و باریک بوده و هست اصلا مطلع نیستند و همانطور که اشاره شد تکیه میرزا جواد به همت واقفش میرزا جواد ساداتیان برای برگزاری مجالس و روضه های ائمه اطهار بنیاد شد. ادامه کوچه را که طی کنید ابریشمیان و استاد ابوالقاسم ساعت چیان که سلمانی داشته و حاج محمد باقر زهدی و حاج عباس ششدانگه را بخاطر خواهید آورد و در نهایت به ملک صدرایی و صالحیان و باغ مشایخی و علی اکبر جهانداری از اعضای اصلی هیات متحده رضوی می رسید .
آیا واقعا تا به حال از کوچه ی سرتلخ گذر کردید ؟ آیا با دقت به این گذر تاریخی اندیشیده اید؟ تکیه میرزا جواد و خاطرات آن را مرور کردید ؟
حال با توجه به گستردگی کوی سرتلخ مجبوریم ادامه مطلب را با معرفی ملا باجی لسانی و نوع فعالیت ایشان در کوی سرتلخ به مجال بعد بسپاریم و همچنان سیمرغ خیال را بروی پهناورترین و قدیمی ترین منطقه نیشابور پرواز خواهیم داد تا مروری کنیم تمام خاطرات کهن را؛ با ما همراه باشید.نظرات خود را با نگارنده متن در میان بگذارید.
برای ارتباط مستقیم با نگارنده میتوانید در بستر فضای مجازی اینستاگرام به آدرس
yahya_shekofteh@ مراجعه کنید