قول شرف برای پایان جنگ جهانی مهریه و تمکین
قول شرف برای پایان جنگ جهانی مهریه و تمکین
خاتون شرق - با تغییرات عمیق اجتماعی، دگرگونی وسیع افکار و ایده ها، و نیز بکارگیری نسخه هایی که شبکه اینترنشنال و تیک تاک و یوتیوب برای ملت های این طرفی می پیچند، خانم ها به خیال خودشان خیلی زرنگ و هوشیار شده اند، حساب کار دست شان آمده و تا دری به تخته می خورد آقایان را خفت می کنند و راست می روند سراغ اداره ثبت که مهریه را اجرا کنند.

سودابه جعفری- مدیر مسؤول
با تغییرات عمیق اجتماعی، دگرگونی وسیع افکار و ایده ها، و نیز بکارگیری نسخه هایی که شبکه اینترنشنال و تیک تاک و یوتیوب برای ملت های این طرفی می پیچند، خانم ها به خیال خودشان خیلی زرنگ و هوشیار شده اند، حساب کار دست شان آمده و تا دری به تخته می خورد آقایان را خفت می کنند و راست می روند سراغ اداره ثبت که مهریه را اجرا کنند.
دقیقا از همان لحظه ای که بحث مهریه جدی می شود آقا صورتش برافروخته می شود، زن و شوهر به تیپ و تار هم می زنند و دیگر جایی برای زندگی مسالمت آمیز مشترک باقی نمی ماند و کل سامان زندگی به هم می ریزد.
خب. یک طرف قضیه این است که مهریه حق خانم است و بر ذمه آقا هست و باید بدهد، عند المطالبه یا عند الاستطاعه. ولی طرف دیگر داستان این است که مهریه برای چه هدفی به اجرا گذاشته می شود؟ من که خانم هستم آرزو می کنم هر چه زودتر آقا مهریه ام را بدهد و اگر به آرزو کار برنیامد، بعد زبان خوش به میان می آید و دست آخر سر و کارمان به محضر و ثبت و اینها می افتد.
ولی از آن طرف دارم فکر می کنم مهریه را می خواهم چکار کنم؟ جواب خانم های امروزی این است که خب به آقا چه مربوط؟ می خواهم سفر بروم، می خواهم ماشین برای خودم بخرم، می خواهم بدهم به خواهرم یا مادرم یا هر کسی که دور و برم هست و می خواهم کمکش کنم. یا اصلا می خواهم توی رودخانه بریزم. به ایشان چه مربوط؟ حق من است و باید بدهد.
اما جواب خانم های دیروز این بوده که ای بابا، گیرم مهریه را گرفتم، بعد آقا از دستم می رود. اگر آقا رفت، بچه ها تکلیف شان چیست؟ بعد که آقا رفت، من می مانم و مقداری سکه و تنهایی و شاید بد نامی و شاید آبروریزی توی فامیل و خانواده. آیا ارزشش را دارد؟
این داستان، یک روی دیگر هم دارد. مهریه که به اجرا رفت، بلافاصله آقا ادعای عدم تمکین می کند و به خاطر رو ح پدرسالاری در دادگاه ها و مشاوران و کل مسؤولیت ها، اگر موفق شود که معمولا می شود نفقه خانم قطع می شود و هم خانه هم که دیگر نیستند و ته داستان این می شود که خانه جدا، بچه ها بلا تکلیف، نفقه قطع، حق و حقوقات در صحن دادگاه، زندگی به هم ریخته، اوضاع روحی و روانی دو طرف، آش و لاش، و خلاصه، اصل زندگی رو به نابودی می رود.
این نبرد دو طرفه، جهانی است چون همان طور که در مقاله پیشین گفتم، نگاه امروزی ها به زندگی، ازدواج، طلاق و بحث های خانوادگی کلا تغییر کرده است. از طرفی، سطح فرهنگی عمومی جامعه به گونه ای است که تأثیرپذیری از جو فرهنگی موجود در ماهواره ها و شبکه های اجتماعی، بسیار بالا است و فمینیسم افسارگسیخته، از تمام سورخ سنبه های فرهنگی، به درون خانواده ها رسوخ می کند و تلاش دارد تار و پود زندگی اجتماعی را از هم بگسلد.
متأسفانه یا خوشبختانه، در آن سوی آب ها نیز داستان از لون دیگری ولی تحت تأثیر همین مدرنتیه ی فرهنگی، به همین شکل است و توازن تقریبی طلاق در اکثر کشورها، نشان می دهد که خانواده های آن طرفی هم مشکلات مشابهی دارند.
بعضی ها فکر می کنند که خانواده های امریکایی در اوج عزت و آرامش و شکوه و خوشبختی بسر می برند. در حالی که آمارهای طلاق و ضرب و جرح زنان و قتل های ناموسی و خانوادگی در این خانواده ها که در سایت های اجتماعی موجود است نشان می دهد که آنها هم در وضعیت مشابهی هستند و شاید مشکل مهریه و تمکین به این شکل نداشته باشند اما برخوردهای مالی و قانونی در همه خانواده ها در سراسر جهان هست و روز به روز هم تشدید می شود.
من در انتهای این مقاله، یک جمله به همنوعان خودم می گویم که یک مقدار در باره آن فکر کنند و با فکر و تأمل، تصمیم بگیرند: اگر هدف تان از زندگی، پول است، راه تان درست است. اما اگر هدف تان از پول، زندگی است، عرض می کنم که با پول، به زندگی نمی رسید اما با زندگی، می توانید به پول هم برسید.
یک نکته هم به آقایان: برادران عزیز، خانم ها را تحویل بگیرید، عشق مقوله اش عوض شده، محبت و هدیه و گل و مهربانی یادتان نرود. اینها لازمه زندگی امروزاند. اگر مهربان باشید و به همسرتان توجه کنید، تا پایان زندگی، هرگز فکر خفت کردن شما و نقد کردن مهریه اش نخواهد افتاد. قول شرف!