محبوبه ذالیانی
بعد از خودکشی نوجوان ۱۱ ساله در شهرستان دیر استان بوشهر، دو مقام استان بوشهر از خودکشی یک نوجوان که به دلیل فقر و زندانی بودن پدرش ترک تحصیلکرده و به کار در یک سنگفروشی مشغول بود به عنوان دومین مورد از خودکشی کودکان و نوجوانان در این استان در کمتر از یک هفته خبر داده بودند. دادستان همدان نیز روز چهارشنبه (۳۰ مهر) خبر خودکشی یک دانشآموز ۱۱ ساله را در همدان تایید کرد. هنوز ۴۸ ساعت از انتشار این خبر نگذشته بود، فرماندار شهرستان نیشابور از خودکشی سه نوجوان و جوان ۱۵ ،۱۶ و ۲۲ ساله به دلیل اختلافات خانوادگی را تایید کرد و گفت: دلیل این خودکشیها به یکدیگر مرتبط نیست. علیرضا قامتی در توضیح این اتفاق گفته است: «این خودکشیها هیچ ارتباطی با چالش مومو ندارد». این اظهار نظر در حالی است که برخی از مسئولان استان بوشهر و همدان احتمال داده بودند که دلیل این دو خودکشی چالش مومو است، اما برکسی پوشیده نیست که فقر و مشکلات روانی ناشی از آن، بسیار ترسناکتر و چالش برانگیزتر از چالش مومو است. با دکتر ساجده پارسایان، آسیب شناس اجتماعی در این خصوص به صحبت نشستیم.
برکسی پوشیده نیست که خودکشی در اثر اختلالات روانی و مشکلات روحی در میان افراد جامعه بروز پیدا میکند. اینکه خانوادهها بهدلیل فقر و تشدید مشکلات معیشتی ناشی از شیوع کرونا قادر نیستند برخی از نیازهای مادی و عاطفی فرزندانشان را برطرف نمایند، یک واقعیت تلخ است و در نتیجه یک کودک یا نوجوان که خود را بیپناهتر از همیشه در جامعه و میان همسنوسالانش میبیند، اقدام به خودکشی میکند. به اعتقاد کارشناسان اینکه برخی چالش «مومو» یا «نهنگ آبی» را در بروز این خودکشیها تاثیرگذار میدادند، فرار از واقعیتهای جامعهای است که حتی نمیتواند خواستههای افراد در سنین مختلف را برآورده سازد. اینکه پدر سید محمد موسویزاده، بعد از یک عمر کار کردن شبانهروزی قادر نیست یک گوشی تلفن همراه هوشمند برای فرزندش خریداری کند، به «مومو» ارتباطی ندارد. از سوی دیگر پدری که از صبح تا شب با مشکلات مالی و معیشتی دست و پنجه نرم میکند، نمیتواند پدری مهربان برای فرزندان و همسری مهربان در محیط منزل باشد و او پرخاشگریها و مشکلاتش را به محیط خانواده میآورد.
اقتصاد، متهم ردیف اول
ساجده پارسایان وقوع خودکشیهای سریالی را به شدت نگرانکننده دانسته و معتقد است که زنگ خطر مشکلات روحی و روانی در میان افراد کم سن و سال به صدا درآمده است. «یکی از مشکلات ما در اقدام به خودکشی، جنبه یادگیری آن در جامعه است که باعث میشود هر فردی که ناراحتی برایش به وجود میآید، دست به خودکشی بزند. شیوع کرونا زشتیها و مشکلات جامعه را نمایان کرد. به عنوان مثال نوجوانان ۱۰ تا ۱۵ سالهای که به دلیل نداشتن گوشی هوشمند و فقر خانوادهشان اقدام به خودکشی میکنند و این امر نشانگر مشکلات اقتصادی جامعه است که این روزها کودکان را نیز درگیر کرده است.»
این آسیب شناس میگوید: «کاهش سن خودکشی و رواج آن در میان دانشآموزان و نوجوانان، جای نگرانی شدید دارد و باید مسئولان کشور به شکل فوقالعاده و سریع به دلایل بروز آن بپردازند. اینکه آنها چالش مومو یا هر چیز دیگری را بهانه این اتفاق نمایند پاک کردن صورت مساله است، چون خودکشی برای بچهای که سمبل نشاط، رشد و زندگی در جامعه است، باید دلایل بسیار بزرگتر از یک چالش مجازی و غیر واقعی دارد.»
وی در ادامه میگوید: «بسیاری از مردم کشور ما کارگر هستند و در حاشیههای شهرها و شهرستانها زندگی میکنند و هر روز ترافیک سنگینی در جادههای منتهی به تهران وجود دارد. نیرویی که صبح در این ترافیک ساعتها منتظر میماند تا به سرکار برسد به دلیل خستگی راه، بازدهی و کارایی مناسب را ندارد و در حالی شبها با تن خسته و پراسترس به خانه میرود که نتوانسته سبد خانوار و مایحتاج زندگیاش را با توجه به گرانی و کمبود دستمزد تامین کند، نتیجه آن میشود که استرسش را به افراد خانواده تزریق میکند، ما نمیتوانیم اقتصاد را از اخلاق و اخلاق را از تبعاتش برای اجتماع و خانواده جدا کنیم. چون این افراد نه همسر خوبی هستند و نه پدر مهربانی برای فرزندانشان. نوجوانی که دست به این کار می زند، انگیزه از پیش تعیین شده برای خودکشی دارند و در واقع اعلام میکند دیگر توانایی به وجود آوردن انگیزه و امید را در زندگی خود ندارد، مسالهای که بازهم باید گفت بسیار جای نگرانی دارد و به شدیدترین شیوه، یک نسل را و آینده آن را مورد تهدید قرار داده است.»
وی درباره علل خودکشی نوجوانان با اشاره به تفاوت سبک زندگی در میان گروههای مختلف بیان کرد: «چیزی که نوجوانان در محیط زندگی خودشان احساس میکنند و میبینند با شرایط زندگی که در فضای مجازی و ماهواره میبینند خیلی متفاوت است. این تفاوتها بر روی این نوجوانان بسیار تاثیرگذار است و برایشان عذابدهنده خواهد بود. متاسفانه هیچ فضای تفریحی، سرگرمی و آموزشی نتوانسته خلأ و فاصله میان زندگی حقیقی خودشان با آنچه در رسانهها میبینند را برای این بچهها پر کند.»
پارسایان در ادامه با بیان این موضوع که تا آمار فاجعه بار یا آسیبی در جامعه روبه افزایش نباشد، توجهی به آن نمیشود، ادامه می دهد: «اگر نشانههای اولیه بروز آسیب و پدیدهها را مورد بحث و بررسی قرار دهند و به آمارهایی که در سطح پایین قرار دارد توجهی ویژه شود، به راحتی میتوان از افزایش آن و رواج هر چه بیشتر پیشگیری کرد. پدیده خودکشی و کاهش سن نیز از جمله همین موارد است که باید به صورت بسیار جدی به آن پرداخته شود، چون در حال حاضر آمارها در سطوح پایین قرار دارد اما اگر آسیبشناسیهای لازم صورت نگیرد قطعا در آینده به شدت افزایش خواهد یافت.»
این آسیبشناس در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال در خصوص علت کاهش سن خودکشی و گرایش جوانان به این سمت پژوهش و یا تحقیقی صورت گرفته اظهار می کند: «متاسفانه مطالعهای در این رابطه انجام نشده تا علل اصلی و عوامل خودکشی نوجوانان و دانشآموزان مورد بحث و بررسی قرار گیرد، در واقع حتی نمیتوان دلایل فرضی مانند فقر، بیکاری، عدم امید به آینده و روابط احساسی که در میان نوجوانان اعم از دختران و یا پسران باب است را در این خصوص مطرح کرد.»
دکتر پارسایان درخصوص توجه به آموزش خانواده ها و نوجوانان می گوید: «قسمت مهم ماجرا این است که اهمیت وجود فضاهای آموزشی، فرهنگی و تفریحی بهدلیل تفاوتهای بین نسلی که وجود دارد برای خانوادهها قابل درک نیست. در همه دنیا چیزی که باعث شده منابع انسانیشان بهجای منابع طبیعی در اولویت قرار گیرد توجه به آموزش است؛ در واقع آنها روی منابع انسانیشان به عنوان مهمترین عامل پیشرفت کشورشان حساب می کنند. اما متاسفانه ما نه تنها آموزشی برای پدر و مادرها که برای بچهها هم نتوانستیم آموزش مناسب درنظر بگیریم. از طرفی آموزش دهندههای خوبی در مراکز آموزشی فعلی نبوده تا این بچهها بتوانند از آن استفاده کنند. بنابراین به شدت نیاز به یک راهکار علمی برای چنین وضعیتی وجود دارد بهویژه در آموزشوپرورش که ظرفیت خوبی برای کاهش موارد این چنینی دارد. به عنوان مثال آموزش و پرورش و مراکز فرهنگی می توانند با رعایت پروتکلهای بهداشتی کارگاههای آموزشی برای والدین و کودکان در خصوص تاب آوری در این شرایط را برگزار کنند.»
دکتر پارسایان در پایان صحبت های خود به تاثیر ویروس منحوس کرونا در بروز این شرایط اشاره می کند و می گوید: «شیوع این ویروس باعث شده بچهها و والدین خانهنشین شدهاند، همین خانهنشینی سبب شد که از دسترسیهای اولیه به فضای حداقلی آموزشی و تفریحی که داشتند محروم شوند. در واقع بهدلیل محدودیتهایی که دارند فرزندان و والدین که هر دو آموزش ندیدهاند، به طور دائم و تمام وقت در کنار یکدیگر باشند. چنین وضعیتی برخوردها و خشونت خانگی را افزایش داده و مشکلات این بچهها را بیشتر کرده است. بسیاری خانوادهها تاب و تحمل مقابله با بچه ها و به اصطلاح سروکله زدن با آنها را در کل یک شبانه روز ندارند چه برسد به این شرایط که نزدیک به یک سال است خانه نشین شده اند. کلافگی بچه ها و والدین از یک سو و نبود سرگرمی و تفریح از سوی دیگر و نبود آموزش های لازم برای هر دو گروه از سوی دیگر و فقر حاکم و شرایط نامناسب اقتصادی همگی دست به دست هم داده اند تا با یک کلاف سردرگم مواجه و در نهایت شاهد بروز این پدیده باشیم.»
سن مشکلات روحی و روانی رو به پایین می رود
آمارها نیز این ادعا را تایید میکند و بر اساس آمار معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، ۳۰ درصد مردم کشور دچار مشکلات روحی و روانی هستند، یعنی جمعیتی بالغ بر ۲۵ میلیون نفر که حالا به کودکان و نوجوانان در سنین ۱۰ تا ۱۵ درصد نیز کشیده شده است. سازمان پزشکی قانونی کشور نیز این موضوع را تایید میکند و طبق آمار این سازمان در سال ۹۸ که هنوز پاندومی کرونا در کشور آغاز نشده بود پنج هزار و ۱۴۳ نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادند که این رقم در مقایسه با سال ۹۷، به میزان ۰.۸ درصد رشد داشته است. از نظر جمعیت بیشترین آمار خودکشی مربوط به استانهای کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و کرمانشاه و کمترین مربوط به خراسان رضوی، جنوبی و سیستان و بلوچستان بود. همچنین بیشترین متوفیان ناشی از خودکشی بین ۳۰ تا ۳۹ سال و سپس ۱۸ تا ۲۴ سال سن داشتند. حال باید منتظر ماند که با توجه به موارد اخیر و مشکلات ناشی از شیوع کرونا، سازمان پزشکی قانونی آمار خودکشی در سال ۹۹ را ارائه دهد و آن زمان باید به عمق فاجعه پی برد.