گفت و گو از مسعود اصغرنژادبلوچی
کمی درباره خودتان برای ما بگویید؟
بهرخ شورورزی متولد ۱۳۶۸ کارشناسى بیولوژی و کاردانی موسیقی. فراگیری ردیف آوازی از سال ۸۶ و نزد استاد بزرگوار در زمینه ی اخلاقیات و آواز، استاد معصومه مهرعلی که امید است همیشه سلامت باشند و دیگر اساتید، شاپور رحیمی، مهدی فلاح، استاد محمدرضا نوربخش و استاد بزرگوار بانو پریسا و در ساز تار و سه تار نزد علی اصغر عربشاهی و استاد مسعود شعاری فراگرفته ام. از کارهای اجرایی کنسرت «سخنی نیست » و«مهمانی کوچک » به آهنگسازی علی قمصری و نیز«ترانه های محلی » فردین خلعتبری و محمد رحمانیان و اجرا در فستیوال های اردن ، الجزایر و سوئد و …و خوانندگی در متن فیلم سینمایى (چ) به آهنگسازى استاد فردین خلعتبرى و آلبوم«سخنی نیست » على قمصرى و«در شعله با تو رقصان » مهیار علیزاده و… همکارى در موسیقى متن سریال های«دندون طلا » و«شهرزاد » به آهنگسازى استاد فردین خلعتبرى و همکارى با«آرش کامور » و«پیمان سلطانى » در آلبوم«ایرانه خانم »
اجراى کنسرت «اتاق ها» و آلبوم «دیوار و چین» به آهنگسازى «على قمصرى» تابستان ٩۶ از جمله فعالیت هایم می باشند.
به نظر شما طی کردن راه دشوار هنر موسیقی در این دوران اقبال می خواهد یا پشتکار؟
متاسفانه و یا خوشبختانه در این روزها و با وجود گستردگی فضاهای تبلیغاتی و مجازی اقبال برای هنرمندان حرف اول را می زند اما ماندگاری در این راه قطعاً پشتکار مى خواهد چون راه بسیار دشوارى هست و با شرایط فعلى جامعه که هیچ حمایتى از هنر و به خصوص موسیقى اصیل نمى شود و در حوزه ى آواز زنان هم خط قرمز هاى جدى مانع از رشد و فراگیر شدن این هنر والا و پر ارزش مى شود، تنها عشق به این راه دشوار مى تواند براى فرد راه گشا باشد؛ و البته موسیقى مشرق زمین از معنویتى عمیق سرچشمه مى گیرد که از نگاه بنده به عشقى فراتر از واژه هاى پشتکار و اقبال احتیاج دارد. براى ماندگارى در این راه باید نگاهى عمیق به درون مایه هاى عرفان و ادبیات مشرق زمین داشت.
این که اخیر رویکرد آواز و موسیقی با همه محدودیت ها به سمت خانم ها پر رنگ شده است را چگونه ارزیابی می کنید؟
در باب محدودیتى که امروزه گریبان گیر جامعه ى زنان فعال در حوزه ى موسیقى هست باید عرض کنم که با توجه به پیشینه ى غنى موسیقایى سرزمین ما و سوابق و مدارک تاریخى مانند نقاشی ای از نوازندگان زن در طاق بستان کرمانشاه که نشان از قدمت موسیقی ست، به قدرى براى من غیر قابل درک هست که در مقطعی از تاریخ بتوان این حضور را نادیده گرفت و این تصمیم حتی اگر آن طور که می گویند در راستای سلامت جامعه گرفته شده باشد، می بینیم که تاثیرگزار نبوده و جامعه در فساد و بی قیدی تقریباً غرق شده است و ای بسا شاید ناجی ما همین موسیقی بر پایه ی ادبیات غنی مان باشد!
که فرای جنسیت دارد به نوعی ایجاد معنویت می کند. پس به نوعی می توان گفت قدمت موسیقی سنتی ریشه در آیین های کهن داشته و با زنده نگهداشتن آن می توان ارزش های آیینی را احیا نمود؟
بله قطعا همین طور هست، در گذشته آیین ها و سنت های بسیاری همراه با موسیقی اجرا می شده است؛ مانند مراسم نوروزخوانی و یا خیام خوانی در بوشهر که همان طور که از نامش پیداست همراه با خوانش اشعار زیبا و پر عمق شاعر بزرگمان خیام هست و یا مراسم طلب باران که در گذشته در جنوب کشور و با شروع خشکسالی انجام می شده و یا موسیقی درمانی که سنتی در گذشته بوده و امروزه هم بحث روز جوامع پیشرفته هست و با احیای این سنت ها می توان تا حدی شادی را که گمشده ی امروز مردمان است به سطح جامعه بازگرداند.
انتخاب شما برای موسقی اصیل چه بوده است؟ اصولا چرا موسیقی اصیل انتخاب اول جوان های این روزگار نیست؟
من به نوبه ى خود شیفته ى معنویت و درونگرایى و عمق این موسیقى شده ام و به دلیل همین نگاه تا همیشه شاگردى کوچک و رهرو این راه پر فراز و نشیب مى مانم و صد البته که در جهان امروز که مادیات و مصرف گرایى حرف اول را مى زند و همه چیز با سرعتى عجیب در حال تغییر هست نمى شود انتظار داشت که این موسیقى انتخاب اول باشد. این معنویت در بسیارى از آثار هنرى سرزمین هاى شرق جارى هست و نمونه ى آن در ادبیات غنى ما (اشعار عطار، مولوى، حافظ و …) مشهود هست و موسیقى ما هم برپایه ى همین ادبیات شکل گرفته است.
موسیقی اساساً ریشه ی معنویت اش به کجا بر می گردد؟ درخت تناور موسیقی سنتی ریشه اش کجاست؟
هنر زبانى مشترک براى بیان احساسات بشر هست و ارتباط مستقیم با درونیات هنرمند دارد و به همین جهت یک هنرمند به لحاظ درونى نیاز به مراقبت بیشترى دارد چرا که درونیات بر هنر تاثیرگذار هست و قدرت اندیشه و تفکر، تعیین کننده ى ماندگارى آثار هنرمندان مى باشد.
یعنی هنر و تخصص در کنار همدیگر می توانند مسالمت آمیز ادامه بدهند؟ شعر فارسی و قابلیت های آوازی در کنار موسیقی های پاپ یا غیر سنتی چه میزان توانسته در این راه کمک کننده باشد؟
در مورد اینکه هنر و تخصص در کنار هم امکان پذیر هست بسته به توان هر شخص دارد اما پرداختن به هنر و بالاخص حوزه ی موسیقی اگر علاقه ی شخص باشد به قدر کفایت زمان و انرژی می خواهد که عملا زمانی برای تخصص دیگر باقی نمی گذارد…
چرا آواز را انتخاب کردید؟
چون در من وجود داشت. سوال شما برای من مثل این هست که بپرسید چرا حرف زدن را انتخاب کردید! آواز در من هست و قسمتی از وجود من هست. من فقط انتخاب می کنم که در چه مسیری از آن استفاده کنم.
اجرای آوازی بانو برای خانم ها را چگونه ارزیابی میکنید؟
با این که تا الان مسیر و یا هدف من نبوده اما فکر می کنم جدیدًا توسط دوستان و نوازندگان خوب، مسیر بهتری را طی می کند و از سطح بهتری برخوردار شده اما امیدوارم روزی شاهد فضاهای بازتری فارغ از جنسیت و در راستای هدف هنر که رشد معنوی است، باشیم.
به نظرم کاملا این جریان طبیعی هست و با هیچ فشاری نمی توان جلودار این روند طبیعی بود چرا که بخشی از هنر و ذات آواز، رنگ صدای خانم هاست همان طور که نمی شود آواز پرنده ها را نشنید …
درباره این که تنها صداست که می ماند نظرتان چیست؟
شاعرش را بسیار دوست مى دارم.
از علاقمندی های تان برای ما بگویید؟
مطالعه از علایق بی نهایت من هست و با خواندن هر کتاب خوب، جانِی تازه می گیرم؛ مانند غذا خوردن یا خوابیدن که نیاز بقای جسم هست کتاب خواندن هم بقای روح و رشدش رو در پی دارد.
چه کتاب هایی را می خوانید؟
هر نوع کتابی که خوب و سفارش شده باشد. در زمینه ی ادبیات، فلسفه، هنر و عرفان. گاهی هم در زمینه های علمی و مرتبط با رشته ی اولم «بیولوژی».
به نظر شما برای ساخت فضای فرهنگی در حوزه موسیقی به چه مباحث و مسایلی بیشتر نیازمندیم؟
رسانه هاى دولتى مهم ترین تأثیر را دارند که متأسفانه تا حد زیادى در این زمینه محدودیت دارند و مسائل فرهنگى و هنرى على رغم اهمیتى که در جوامع دیگر دارند در جامعه ى ما در اولویت هاى آخر هستند و براى توسعه در این زمینه نیاز به پشتوانه ى اقتصادى قوى هست.
نظرتان درباره ارائه بسته های فرهنگی موسیقی در فضای مجازی چیست؟ مثلاً پخش موسیقی به شکل دانلود های غیرمجاز…الآن آیا در این فضا برای هنرمندی که سرمایه گذاری می کند بازخورد وجود دارد؟
با توجه به شرایط بد فرهنگى و اقتصادى جز این نمى توان انتظار داشت. بله در فضاى امروز موسیقى ما به دلیل عدم حمایت مالى از هنر و هنرمند، متاسفانه بیش از تلاش و پشتکار، سرمایه تاثیر دارد و همین امر باعث مى شود استعدادهاى زیادى به دلیل نداشتن پشتوانه ى اقتصادى شنیده و یا دیده نشوند و تلاششان بى ثمر بماند که این مسیر بسیار ناعادلانه و نادرستى براى هنر هست.
درباره کارهای تان خصوصا متن فیلم چ برای ما بگویید؟
در سال ٩٢با موسیقى آقاى خلعتبرى گرامى ضبط شد و با این که فیلم چالش برانگیزى بود و البته من هم از روند متن فیلم بى اطلاع بودم اما آن قسمتى که آواز من بود خداروشکر با اقبال بسیارى رو به رو شد و ممنونم از آقاى خلعتبرى عزیز به دلیل تاثیرگذارى هنرشان.
با سپاس فراوان از این که وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید.
- نویسنده : مسعوداصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق