چشم های تموچین
**
وقتی مرا
میان تپههای قرنفل
به خاک سپردید
مثل قدیم
رخت سفید بپوشید
بیترس و واهمه
همراه با قبایل پسر آسمان
ترانه بخوانید
و از کتابهای مصور
گاتاهای مقدس را
با دختران کمر باریک
تلاوت کنید
به یاد عهد اساطیر
و در باغ گل
عنان باد
رها دارید
تا شنل آفتاب را
فرو پیچد
آنگاه
با یاد مرگ
اسب مرا
در بیتالعتیق
بیارایید
و بر گرد قامت شمشیر
طوفی
عاشقانه دهید
وقتی مرا
به خاک سپردید
سلام بر آب
فراموشتان نشود
باور کنید
وقت عبور موکب گل
از ردیف سرو
کسی غرق نور میآید
که نام ساحر او
در متون قدیمی
آزادی از مصایب یاساست
وقتی در عصر مکاشفه نور
مرا به خاک سپردید
خواهید دید
کلیدهای مضرس
در آخرین وداع خویش
بر دهان قفل
بوسه میزنند
وقتی مرا
به خاک سپردید
آن ممکن عزیز
شاید
از قاره بنفشه بیاید
آه ای تپههای قرنفل
ای آرزوی جزایر مغلوب
در چشمهای تموچین.
- نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق