گفتوگو از مسعوداصغرنژادبلوچی
**
خودتان را برای خوانندگان خاتون شرق معرفی بفرمائید؟
پریا تفنگ ساز هستم. متولد بهمنماه ۶۵، اصفهان. شاعر و ترانهسرا. کارشناس معماری و کارشناس ارشد مرمت و احیای بافت و بناهای تاریخی. از سال ۸۳ بهصورت رسمی کار خودم رو در حیطهی ترانه و از یکی دو سال قبلتر از آن درزمینهٔ ی شعر کلاسیک و آزاد آغاز کردم.
اولین ترانهی رسمی خودم رو در سال ۷۹ و در سن ۱۴ سالگی نوشتم، اواخر سال ۸۳ به عضویت خانه ترانهی اصفهان درآمدم و در سال ۸۷ اولین مجموعهی شعرم رو با عنوان ماشین نمره چند که مجموعهای از اشعار کلاسیک و سپید با نیمنگاهی به پستمدرنیسم بود را به چاپ رساندم.
سال ۹۳ مجموعهی دومم بانام بالشم صدا خفه کن بود روانهی بازار شد و نیمه دوم امسال مجموعهی شعر سپید با عنوان نمیتوانم بمیرم با همکاری نشرشانی به چاپ رسید.
تاکنون با خوانندهها و بندهای مختلفی درزمینهٔ ی ترانه همکاری داشتهام که ازجملهی آنها به نمیبخشت با صدای هومن غفوری و آهنگسازی رستاک حلاج و تنظیم کاوه یغمایی میتوان اشاره کرد.
برخی از فعالیتها:
– برگزیدهی شعر جوان اشراق (۱۳۸۵)
– برگزیدهی جشنوارهی شعر علوی (۱۳۸۶)
– نفر اول جشنوارهی شعر لیکو در بخش ترانه (۱۳۹۰)
– برگزیدهی جشنوارهی شعر لیکو در بخش شعر کلاسیک (۱۳۹۰)
– برگزیدهی اولین دورهی مسابقات ترانهسرایی (۱۳۹۱)
_ عضو اصلی خانه ترانهی اصفهان (۱۳۸۱-۱۳۹۶)
– دبیر انجمن چارباغ ترانه
جایگاه ترانه در دوران معاصر را چگونه ارزیابی میکنید؟
درسته که ترانه معاصر ما در نقاطی دچار تزلزل و بحران شده و دامنهی این افت کیفیت و اضمحلال انواع مختلف موسیقی ما حتی موسیقی سنتی رو در برگرفته اما شما هنوز بر بدنهی این درخت می تونید جوانههایی رو مشاهده کنید که بیتوجه به سلیقهی مخاطب عام و مسیری که پکیج ترانه و موسیقی رو به سمت قهقرا می بره استعدادهایی را ببینید که چشمشون رو به سمت ذهن خلاقشون گشودن و راهی رو می رن که احساس می کنن درسته نه مسیری که بهشون پیشنهاد میشه و نه مسیری که فکر می کنند قدم گذاشتن در اون یک شبه معروفشون می کنه و به طبعش به ثروت نزدیکشون خواهد کرد. من امید زیادی به این آدم ها دارم که هر چند انگشت شمار باشند آنقدر انرژی و استعداد دارند که یکتنه این جریان رو به افول رو به دوش کشیده و بالا بیارند.
یعنی ترانه امروز دارای آینده است یا از شاهکارهای بیبدیل دارد فاصله میگیرد؟
بههرحال برای هر جریانی آیندهای میشود متصور شد و در تمام دوران استثناهایی وجود خواهند داشت.
میشود کمی بیشتر و واضحتر توضیح بدهید؟ اینکه ارزش کار هنری دانسته بشود نیز اقبال میخواهد که همگانی نیست. دراینباره برای ما بگویید؟
وقتی ما از هنر حرف میزنیم خواهناخواه پای مخاطب هم به میان کشیده میشود چراکه اثر هنری در مواجهه با مخاطب، حال چه عام و چه خاص هویت میپذیرد و متعالی میشود، چنانچه در منظر مخاطب خاص قرار بگیرد طبیعتاً لایههای مختلفی از اثر متجلی و کشف خواهد شد و چنانچه در تقابل با مخاطب عام واقع شود به شکل دیگری خواهد بود. هرچند هنر به ذات خویش متکی است. من بهشخصه معتقد به اقبال عمومی برای درجهبندی یک اثر هنری نیستم چراکه سطح سلیقهی مخاطبین و درنتیجه اقبال عمومی را دستهای دیگری تعیین میکنند که مشخصاً دست هنرمند و جریانهای هنری معتبر نخواهد بود.
یعنی شاعر در آینده اتفاق میافتد؟
شاعر در زمان جاری است.
دراینباره که موضوع مهمی است بیشتر توضیح بدهید. شاعر در زمان جاری است یا همراه زمانه است؟
همانطور که خدمتتان عرض کردم به عقیدهی من شاعر به همراه اثرش که همان شعر هست در زمان جاری است.
بهعنوان یک شاعر پویا و فعال که مخاطبان خاص خود را نیز دارید بفرمائید وظیفه ادبیات در دوران معاصر چه میتواند باشد؟
هنر وظیفه نداره بلکه واجب الوجوده. برطرف کننده ی نیاز روحی هنرمند در درجه ی اول و پس از اون مخاطبینه. غذای روحه… بستگی داره چه کسی اون رو به عرصه ی وجود بیاره! طعم و خاصیت متفاوتی خواهد داشت.
- نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق