اطلاعات موجود در اینترنت، شواهد عینی هستند
من، گزارشگر خاتون شرق، آمارهای کتابخوانی را در برخی کشورهای غربی همچون امریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه، از طریق اینترنت و مقالاتی که محققین بخش غیر دولتی به سفارش مؤسسات دولتی یا برای سایر مشتریانشان انجام میدادند مطالعه و بررسی کردم.
نتیجهی کلی این مطالعه، بدون اینکه بخواهم آمارهای خستهکننده در این زمینه را برای شما ردیف کنم و وقت شما را بگیرم، این است که وضع ما در زمینهی کتابخوانی، نه بهتر و نه بدتر از دیگر کشورها است. البته همیشه استثنائاتی وجود دارد اما روند کلی گسترش فرهنگی تقریبا در همهی کشورها مشابه است.
دلایل کاهش گرایش به کتابهای چاپی یا الکترونیکی یا سایر مواد مطالعاتی، تقریبا همه جا به خاطر گران شدن کتاب و سایر محصولات، نداشتن فراغت برای پیدا کردن مواد مورد علاقه در بازار کتاب، محدویتهای ناشران از نظر مقررات دولتی و در برخی کشورها، محدودیتهای ناشی از سانسور محتوا، است.
همچنین وقت نداشتن مردم برای مطالعه به خاطر سرگرمیهای متنوع و نیز درگیر شدن بیش از زمانهای گذشته در کار و معیشت، وجود رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی و ایجاد سرگرمیهای متنوع، عدم علاقهی نسل جدید به مطالعه و بخصوص مطالعهی کتاب، و همچنین، شرایط زندگی در دنیای مدرن و سرعت تحولات زندگی روزمره و در پایان، عدم تعهد نسلهای جدید به مسائل اجتماعی و عدم تمایل برای تلاش اجتماعی ازدیگر دلایل کاهش مطالعه است.
چه کسی بپرسد و با چه هدفی سؤال کند
البته صرف مطالعه، گرهگشا نیست. بسته به اینکه ما از مطالعه، چه منظوری داریم و چه هدفی را دنبال میکنیم، پاسخ اینکه چرا کم یا زیاد مطالعه میکنیم و اصولا چرا باید مطالعه کنیم و اینکه چگونه و چه چیزی و چقدر مطالعه کنیم، متفاوت خواهد بود.
اولین پرسش این است که این سؤال را که افراد چقدر مطالعه میکنند، چه کسی مطرح میکند؟ آیا دولت این سؤال را میپرسد؟ و فرضیهی دولت از پرسیدن این سؤال چیست؟ آیا میخواهد به این نتیجه برسد که مردم کمتر کتاب میخوانند یا فرهنگ مطالعه افت کرده است؟
پرسش دیگر این است که هر کس سؤال میپرسد، آیا منظورش از مطالعه، صرف کتاب خواندن است؟، یا اینکه منظور تمام دانشها، آگاهیها یا دادههایی است که در صحنه زندگی بشر وجود دارد؟، حال این دادهها چه چاپی باشند، چه صوتی، چه فیلم و عکس و چه فایلهای الکترونیکی.
و نیز هدف سؤال کننده، هر کس که باشد، آیا این است که به این شناخت و آگاهی برسد که کشف کند مطالعه در سطح جامعه، کم یا زیاد شده و نتیجه بگیرد که مثلا به این دلیل، رشد فرهنگی یا گسترش فضای فرهنگی جامعه محدود شده یا کاهش یافته؟
میبینید که هر کدام از این سؤالات، پاسخهای طولانی دارد و با پاسخ دادن به هر یک از آنها، دریچه و کانال جدیدی برای اظهار نظر در مورد مطالعه، باز میشود؟
همه جای دنیا آسمان همین رنگ است
اما کلیت داستان این است که تقریبا در همهی کشورهای دنیا، افراد بشر از مطالعهی مواد چاپی به تدریج رویگردان میشوند و به مطالعهی دیجیتال، مطالعهی چشمی و گوشی و مطالعهی بررسی و تحلیل، روی میآورند.
همچنین بررسی کلی در آمارهای منتشره در سایتهای کشورهای غربی و یا چین و روسیه نشان میدهد که مطالعه در نسلهای جدید از شروع و تمام کردن یک کتاب چاپی یا الکترونیکی به سمت مطالعهی زودگذر و در حد پاراگرافها و متنهای کوتاه گرایش پیدا کرده است.
از طرفی، مطالعه و بررسی آمارها و گزارشهای منتشر شده توسط مقامات دولتی و دستگاههای اجرایی در کشورهای مختلف نشان میدهد که نسل نو بیشتر از نسلهای گذشته به دنبال مطالعهی دیجیتال است و به نشر کاغذی، اقبال کمتری نشان میدهد. همچنین آمارها حکایت از این دارد که سالمندان بیشتر کتابهای چاپی را مطالعه میکنند و دوست دارند که کتابهایی را که شروع میکنند تمام کنند در حالی که جوانترها تقیدی به تمام کردن کتاب ندارند.
مطالعاتی که برخی مؤسسات تحقیقاتی در امریکا انجام دادهاند نشان میدهد که بیشتر افراد جامعه (شاید بیش از نیمی از مردم) در یک سال گذشته، هیچ کتابی نخواندهاند.
همچنین نزدیک به یک سوم مردم گفتهاند که در سه سال گذشته اصلا کتابی مطالعه نکردهاند و تقریبا ۱۰ درصد نیز اظهار کردهاند که بیش از ۵ سال است که اصلا کتابی نخواندهاند.
در آلمان و انگلستان نیز وضعیت تقریبا به همین شکل است و در مقابل، تلویزیون و موبایل، وضعیت بسیار بهتری دارد.
تنوع و تکثر منابع، الگوی مطالعه را تغییر داده است
در مورد تعداد عناوین آثار منتشره در میان تقریبا ۱۰ کشور غربی و ایران، شرایط تقریبا مساوی وجود دارد و بر خلاف تصور، وضعیت ما چندان تفاوت غیر منتظرهای با کشورهای متوسط جهان ندارد.
از سویی، در کشور ما وزارت ارشاد و دیگر نهادهای مرتبط، سرانهی مطالعه را در کل کشور در سالهای اخیر برآورد کرده و از ۹ دقیقه، ۱۶ دقیقه، ۴ دقیقه و نیم ساعت گرفته تا یکی دو دقیقه هم ذکر کردهاند.
میتوان به ضرس قاطع گفت که هیچکدام از این بررسیها با روشهای کاملا علمی و مستند انجام نشده و بیشتر نظرسنجیهایی بوده که بنا بر دستمزد محققین، میتوان به اتقان و درستی آنها اطمینان کرد و معلوم نیست تا چه حد اصول تحقیقی و علمی در آنها رعایت شده است.
از این گذشته، در برخی تحقیقات انجام شده در ایران، معلوم نیست که منظور از مطالعه، چه موادی بوده و چرا مطالعه را صرفا کتاب خواندن (چاپی، الکترونیکی یا صوتی) در نظر گرفتهاند در حالی که هر قدر محصولات فرهنگی بیشتر و متنوعتر میشوند گسترهی مطالعه نیز توسعه مییابد و مواد بیشتری را شامل میشود.
مقالات، مجلات، خبرها، گزارشهای مطبوعاتی، عکسخبرها، ویدیوها و نقاشیها، همه و همه مواد مطالعاتی هستند که هر کدامشان دنیایی از دانستنی را در خود دارند و بر عکس مردمان دورانهای گذشته، تقریبا همهی شهروندن امروز، همهی اوقاتی را که کار روزمره یا گرفتاریهای زندگی عادی را ندارند، مشغول مطالعه هستند و در گوشیهایشان، صفحه ی تلویزیون یا بلندگوی رادیو یا ضبط صوتشان به کار فکری اشتغال دارند و به اشکال گوناگون مطالعه میکنند.
دیدگاه مردم نسبت به زندگی تغییر کرده است
حالا اینکه افراد جامعه از مطالعاتشان چه چیزی برداشت کنند، به چه اعتقادات و گرایشهایی متمایل شوند، چه نتایجی از مطالعات خود بگیرند و یا اینکه خواندهها و شنیدهها و دیدههایشان چه تأثیری در رفتار و زندگیشان بگذارد، اینها بحثهای مفصل دیگری است که جایش صفحات روزنامه نیست.
منظورم از تهیهی این گزارش، و بررسی مواردی که برای خوانندگان خاتون شرق بیان کردم این بود که نه آن طور که گفته میشود، سرانهی مطالعهی ایرانیها پایین است و نه اینکه وضعیت برخی کشورهایی که کعبهی آمال خیلی از دوستان است، تفاوت چشمگیری با ما دارد.
در واقع چهرهی دنیای مدرن، در همه جای دنیا نمود دارد و در برخی کشورهای صنعتی مثل امریکا و انگلیس، در بسیاری کلانشهرها، مردم حتی وقت دیدن نزدیکانشان را هم ندارند و حوصلهی رفتن به پارک و سینما را هم در خود نمیبینند چه برسد به اینکه بنشینند و با فراغت و آرامش، کتاب بخوانند و از مطالعهشان یا چیزی دستگیرشان شود یا لذتی نصیبشان گردد.
من در این گزارش، خواستم خیلی سطحی و گذرا و بدون اشاره به اعداد و ارقام که خواندن آنها در حوصلهی خوانندگان نیست، یک شمای کلی از وضعیت مطالعه در کشورمان و نیز در شهرمان را بدهم که نیمهی اول را گفتم و نیمهی دوم را که مربوط به نیشابور است نیز به نقل یکی از کتابداران با سابقه که مایل نبود نامی از او برده شود نیز در این قسمت از گزارش بیان میکنم.
همچنین یادآور میشوم که خوانندگانی که در مورد صحت محتویات این گزارش، تردید دارند میتوانند به سایتهای تحقیقاتی و مطالعاتی در امریکا، اروپا و شرق آسیا نگاهی بیندازند و اصل مقالات و تحقیقاتی را که در زمینهی کتاب و مطالعه توسط مؤسسات و اشخاص پژوهشگر به انجام رسیده، ملاحظه کنند. در واقع، من برای کوتاهی مطلب، محتوای این گزارشها را در اینجا به تفصیل نیاوردم و کلیات و نتایج آنها را متذکر شدم ولی این تحقیقات همیشه روی اینترنت هست و همگان میتوانند به آنها دسترسی داشته باشند. من تعدادی از منابع این دادهها را در ذیل این گزارش آوردهام.
معادلهی چند مجهولی کتابخانههای عمومی
در مورد نیشابور هم وضع بدین قرار است: کتابداران، دغدغهی حقوق دارند. در حالی که همهی کتابداران فوق لیسانس هستند ولی با در نظر گرفتن اینکه یک فوق لیسانس با ۱۵ سال سابقهی کار کتابداری ۱۲ تومان دریافتی دارد نشاندهندهی وضعیت اسفبار درآمد این قشر است. طبیعی است که این افراد، به کار دوم و سوم فکر میکنند و فرصتی برای رسیدگی به وظایف تخصصی خود ندارند و مسلما خارج از شیفت کاری، فرصتی برای افزایش بار علمی ندارند یا نمیگذارند.
به گفتهی یک منبع مطلع، مدیریت کتابخانههای استان به سبک خالهبازی منصوب شده، یعنی صرف روحانی بودن و پارتی داشتن در طبقات برگزیدهی بالا، دلیل نصبش بوده و هیچ سابقهی کتاب و کتابداری را در کارنامهاش ندارد.
کتابداران نیشابور میگویند منابع کتابخانهها به روز نیست و در بعضی رشتهها بخصوص رشتههای جدید علمی مثل هوش مصنوعی، ژنتیک، فناوریهای نوین و انرژی هستهای، کامپیوتر و برنامهنویسی، جدیدترین عناوین کتابخانهها پنج یا حتی ده سال عقبتر است. این در حالی است که علوم در سطح جهان، لحظهای رشد میکنند.
کتابهایی که ۵۰ سال پیش نوشته شدهاند
در سایر بخشها اوضاع بدتر هم هست. مثلا در فلسفه، تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی، آیندهپژوهی، مطالعات فرهنگی و اقتصاد، بیشتر منابع بیش از ۲۰ سال عمر دارند و منابعی در کتابخانهها وجود دارد که مثلا ۲۰ سال پیش ترجمه شده و وقتی در شناسنامهی کتاب دقت میکنی میبینی اثر مربوط به ۵۰ سال پیش است و جالب اینکه این کتابها هنوز نو هستند و کسی سراغشان نرفته است.
یک کتابدار میگوید در بعضی رشتهها ورودی صفر است و هیچ کتاب جدیدی در سال وارد کتابخانهها نمیشود.
به گفتهی یک کتابدار پرسابقه، نهاد کتابخانهها منابع مالی کافی برای خرید کتاب در اختیار ندارد و شاید دلیلش این است که کسر بودجهها را به بخشهای فرهنگی منتقل میکنند، چون عواقب اجتماعی فوری ندارد.
به نظر میرسد حضور شبکههای اجتماعی، وفور کتابهای رایگان صوتی در اینترنت، وجود درسگفتارها، پادکستها و سخنرانیهای دانشوران رشتههای مختلف که به راحتی قابل دانلود کردن است، رقبایی جدی برای کتابهای کاغذی هستند بخصوص که در سالهای اخیر با تحریمهای کشور، محصولات کاغذی بشدت گران شدهاند.
یک کتابدار در کتابخانه الغدیر میگوید: با همهی این مشکلات، هنوز هم مراجعین به کتابخانهها زیاد هستند بشرطی که منابع کافی و به روز در کتابخانه موجود باشد. چون کتاب در بیرون گران است اگر کتابها به موقع خریداری و در کتابخانه در دسترس باشند، میشود روی مراجعین حساب کرد.
رقبای الکترونیکی و اینترنتی، قدرتمندتر از کتاب کاغذی هستند
کتابدار دیگری در کتابخانهی شریعتی نیز میگوید: اشتیاق به خواندن کتاب در سطح عمومی کاهش یافته و دلیل آن به نظر من، کاهش کیفیت کتابها، گران بودن کتاب، به روز نبودن منابع و همچنین، وجود رقبای الکترونیکی و اینترنتی برای مطالعهی کتاب است.
یک کتابدار دیگر در کتابخانهی وکیلی میگوید: من با کمک دوستان نیکوکار، کتاب برای کتابخانه خریداری میکنیم چون منابع کافی از سوی نهاد کتابخانهها خریداری نمیشود.
این کتابدار اضافه میکند: با اینکه کتابخانهها از محل حق عضویت و جریمههای دیرکرد، درآمد دارند اما هیچ بخشی از این درآمد برای خرید منابع جدید اختصاص نمییابد.
بر اساس اطلاعات دریافتی از کتابداران، فهرستی که اوایل سال گذشته به کتابخانهها ارسال شده تا کتابهایی از آن توسط کتابداران یا مسؤولان کتابخانهها انتخاب و به استان ارسال شود تا خریداری گردد، مدتها است که تکمیل و ارسال شده اما با وجود گذشت یک سال و نیم، هنوز از کتابهای خریداری شده خبری نیست.
یک کتابدار کهنهکار میگوید: به نظر من سانسور مختصری که در برخی کتابها هست نقش چندانی در افت کتابخوانی ندارد و بخصوص دلیل کاهش کتابخوانی را من تنبلی نسل جدید در مطالعه میدانم.
نکتهی جالب دیگری که این کتابدار تأکید میکند این است که مراجعین، علاقهی چندانی به کتابهای دینی ندارند چون جو فرهنگی در نسل جوان، به سمت دینگریزی میرود و از طرفی، کتابهای دینی، خیلی سنتی و قدیمی هستند و منابعی که نگاههای مدرن را در نگرش دینی لحاظ کند، خیلی کم هستند.
سمنهای مردمی با مانع جدی مواجهند
بر اساس اطلاعات موجود، در حال حاضر ۱۲ سالن مطالعهی خصوصی در شهرستان فعال هستند که بین یک و نیم تا دو میلیون در ماه برای مطالعهی مشتریان از آنها پول میگیرند تا صندلی در سالن مطالعه در اختیارشان قرار دهند.
طبیعی است که فقط دانشآموزانی که تمکن خانوادگی دارند میتوانند از این محیط برای مطالعه بهرهمند شوند چون سایر اقشار یا به کتابخانه نمیروند یا اصلا کتاب نمیخوانند. دانشآموزان هم صرف اجبار تحصیلی یا آزمون و کنکور، به این محیطها میروند چون در خانه امکان مطالعه ندارند.
در کشور ما خبری از تشویق مردم به مطالعه نیست و بر عکس، برخی اقدامات مثل سالنهای مطالعهی خصوصی، ناقض سیاستهای کلی نظام در زمینهی فرهنگی و تربیت نسل جوان است.
یکی دیگر از مشکلات، گرایش عمومی به مطالعهی متون کوتاه بخصوص مطالعهی پاراگرافی یا سخنان برگزیده است که توجه به منابع مهم و عمیق را در بین کتابخوانان محدود یا منحرف میکند. به نظر میرسد که راه مبارزه با این خصلت دنیای فنآوری اطلاعات، تشکیل انجمنها و سمنهای مردمنهاد در زمینهی کتاب و کتابخوانی است که از دستاندکاران، دانشگاهیان شاغل یا بازنشسته، نخبگان و فرهنگیان مجرب و اندیشمند تشکیل شده باشد تا دور هم بنشینند و در بارهی مسائل مهم روز جامعه بحث و مکالمه داشته باشند.
هم اکنون ۱۰ سال از تأسیس انجمن کتاب سیمرغ میگذرد. این انجمن به یمن تلاش دلسوزان فرهنگی، به زحمت خود را زنده نگهداشته و بعد از این همه مدت، هنوز جایی برای برگزاری جلساتش ندارد.
به گفتهی مسؤول این انجمن، برخی نهادهای فرهنگی مثل ارشاد، گاهی محیطهایی در اختیارشان قرار میدهند اما این مسئله، موقتی است و بعضا مشکلاتی پیش میآید و محدودیتهایی ایجاد میشود.
در واقع، اگر نگاه فرهنگی بر شهرستان حاکم باشد باید تشکلهای علمی فرهنگی مثل خانهی ریاضیات که سابقهای سی ساله دارد یا همین انجمن کتاب سیمرغ یا انجمنهای ادبی که دست کم ۵ نمونه از آنها در سطح شهرستان فعال هستند، حمایتهایی از شورای شهر، شهرداری، ارشاد اسلامی و نهاد امور کتابخانهها دریافت کنند اما این حمایتها نه تنها اتفاق نمیافتد بلکه این سمنها با مشکلات و موانع جدی در فعالیتهایشان مواجهند که انگیزهی کار فرهنگی را از آنها سلب میکند.
هر ۲۰۰ ایرانی فقط یک کتاب امانت گرفته است
۱۲ میلیون کاربر از ابتدای فعالیت کتابخانههای عمومی تا کنون به عضویت این مراکز درآمدهاند که از آنها ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفرشان کاربر فعال هستند. به عبارت دیگر از هر ۳۵ ایرانی فقط یکی عضو فعال کتابخانه است. در آخرین هفته آذرماه در کل کشور ۴۰۰ هزار عنوان کتاب امانت گرفته شده که مفهوم آن این است که در سطح کتابهای کاغذی در کتابخانههای عمومی، هر ۲۰۰ نفر ایرانی، فقط یک کتاب امانت گرفتهاند.
البته باید در نظر داشت که کاربران شبکههای اجتماعی بیش از ۴۰ میلیون نفر هستند یعنی از هر دو نفر ایرانی، یک نفر در اینترنت و شبکههای اجتماعی فعالیت دارد. اما باید پذیرفت که مطالعهی عمیق و اساسی که شرط خدشهناپذیر توسعهی فرهنگی است در سطح عموم بشدت کاهش یافته و بیشتر مشریان شبکههای اجتماعی، دنبال کلیپ خندهدار، جوکهای تصویری، طنز، گفتگوهای سیاسی، زندگی سلبریتیها و مطالب سطحی دیگری از این دست هستند.
در مجموع به نظر میرسد سیاستهای فرهنگی دولت به گونهای است که کتاب خواندن را تشویق نمیکند و در مورد کتابخانههای عمومی، وضعیت خیلی بدتر از سایر مراکز فرهنگی است.
مقایسهی وضعیت کتابخانههای عمومی ما با کشورهای پیشرفته، نشانههای بدی از عقبماندگی فرهنگی را به نمایش میگذارد. اگر دانشآموزان کنکوری و سال آخری را در نظر نگیریم، کتابخانههای عمومی نیز مانند مساجد رو به خلوت شدن هستند و به همان نسبت که گرایشهای عمیق دینی، کمرنگ شده، سیر مطالعاتی مردم نیز کاهشی گردیده و عمق آن نیز کم شده است.
تعدادی از منابع اینترنتی اطلاعات این گزارش:
https://www.statista.com
Unit sales of printed books in the United States from 2004 to 2023
Number of Books Published Per Year
FEBRUARY 2, 2022
https://www.europarl.europa.eu/doceo/document
https://www.myresearchconnect.com/creative-europe-culture-launches-circulation-of-european-literary-
https://culture.ec.europa.eu/calls/circulation-of-european-literary-works
https://www.statista.com/statistics/1374824/amount-of-books-read-great-britain/
https://www.cartridgepeople.com/info/blog/world-book-day-statistics
https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/01616840802477144