سعید صفارائی – خبرنگار
به عنوان یک خبرنگار که در سال ۱۴۰۳ شاهد رویدادهای پیاپی و نفسگیر بودم، میتوانم بگویم این سال نه تنها برای ایران، بلکه برای منطقه و جهان، یک دوره تاریخی بیمانند بود. از بهار تا زمستان، هر ماه با خود اتفاقاتی آورد که گویی قرار بود تاریخ را در برابر چشمان ما بازنویسی کند. حالا که در آخرین روزهای این سال هستیم، نگاهی به گذشته نشان میدهد که ۱۴۰۳ نه فقط یک سال، بلکه یک پیچ بزرگ در مسیر زمان بود.
بهار ۱۴۰۳: آغاز با شوک و ابهام
سال با شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» شروع شد، اما هنوز چند هفته از نوروز نگذشته بود که خبر سقوط بالگرد رئیسجمهور، ابراهیم رئیسی، در اردیبهشتماه، کشور را در بهت فرو برد. این حادثه که در منطقهای کوهستانی رخ داد، نه تنها یک شوک سیاسی بود، بلکه پرسشهای بسیاری درباره آینده سیاسی ایران به وجود آورد. از همان لحظه، گمانهزنیها درباره جانشینی و تأثیر این واقعه بر انتخابات بعدی آغاز شد. برای من به عنوان یک خبرنگار، پوشش این رویداد و پیامدهای آن، یکی از چالشبرانگیزترین وظایف سال بود؛ جایی که هر کلمه باید با دقت انتخاب میشد تا از شایعات جلوگیری کند.
تابستان ۱۴۰۳: تنشهای منطقهای و جهانی
تابستان اما با رنگ و بوی دیگری از راه رسید. جنگ غزه که از سال قبل آغاز شده بود، در این فصل به اوج خود رسید. حملات اسرائیل و مقاومت حماس، همراه با درگیریهای لبنان و نقش حزبالله، منطقه را به یک بشکه باروت تبدیل کرد. ترور حسن نصرالله، رهبر حزبالله، در اواخر تابستان، یکی از نقاط عطف این درگیریها بود. این اتفاق نه تنها موجی از خشم در میان حامیان محور مقاومت به راه انداخت، بلکه ایران را نیز وارد مرحله جدیدی از رویارویی با اسرائیل کرد. دو بار موشکباران اسرائیل توسط ایران در این سال، پاسخهایی بودند که جهان را به لبه پرتگاه یک جنگ تمامعیار نزدیکتر کردند. من در خیابانهای تهران شاهد واکنشهای مردم بودم؛ از نگرانی عمیق تا غرور ملی، احساسات در هم آمیخته بود.
پاییز ۱۴۰۳: چرخشهای بزرگ سیاسی
پاییز اما با تحولات جهانی و داخلی دیگری همراه شد. انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در نوامبر ۲۰۲۴ (آبان ۱۴۰۳) یکی از بزرگترین اخبار سال بود. بازگشت او به کاخ سفید، نگرانیهایی درباره تشدید تحریمها علیه ایران و احتمال از بین رفتن هرگونه امید به احیای برجام به وجود آورد. در داخل ایران، ترور یک مقام ارشد در وسط تهران، بار دیگر امنیت داخلی را زیر سؤال برد و بحثها درباره نفوذ دشمنان را داغتر کرد.
اوج تحولات پاییز اما در دسامبر (آذر ۱۴۰۳) رخ داد؛ سقوط بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، پس از سالها مقاومت در برابر مخالفان. این رویداد، که با پیشروی سریع گروههای مسلح و عقبنشینی نیروهای دولتی همراه بود، ضربهای بزرگ به محور مقاومت وارد کرد و ایران را در موقعیت حساسی قرار داد. من به یاد دارم که در آن روزها، تحلیلگران و مردم عادی به یک اندازه در بهت بودند؛ کسی باور نمیکرد این دژ مستحکم منطقه به این سرعت فرو بریزد.
زمستان ۱۴۰۳: تأمل در یک سال پرآشوب
حالا که در روزهای پایانی سال ۱۴۰۳ هستیم، به نظر میرسد این سال مانند یک قرن فشرده بود. از منظر یک خبرنگار، هر روز این سال داستانی برای گفتن داشت؛ از غم و اندوه گرفته تا لحظات پرهیجان و امیدبخش. اقتصاد ایران همچنان زیر فشار تورم و تحریمها نفس میکشید، اما مردم با همان استقامت همیشگی به زندگی ادامه دادند. پدیدههای نجومی مانند خورشیدگرفتگی حلقوی در مهرماه و بارش شهابی برساوشی در مرداد، لحظاتی بودند که شاید برای چند ساعت، نگاهها را از زمین به آسمان دوختند و کمی آرامش به ارمغان آوردند.
اگر بخواهم سال ۱۴۰۳ را در یک جمله خلاصه کنم، میگویم: «سالی که همه چیز در آن ممکن شد.» از سقوطها و ترورها تا جنگها و انتخابات، این سال نشان داد که تاریخ میتواند در یک چشم به هم زدن تغییر کند. به عنوان یک خبرنگار، این سال را در رزومهام به عنوان «بازمانده ۱۴۰۳» ثبت میکنم؛ نه فقط به خاطر حجم اتفاقات، بلکه به دلیل عمق تأثیری که بر زندگی ما گذاشت. حالا که به سال جدید نگاه میکنیم، تنها سؤالم این است: آیا ۱۴۰۴ میتواند آرامتر باشد، یا این تازه آغاز یک طوفان بزرگتر است؟ زمان پاسخ خواهد داد.