حسین ثنایی نژاد
در آن زمان به این ماشینها شاسی بلند نمیگفتند، به لندکروز استیشن مشهور بود. تازه وارد جبهه شده بودند و فقط فرماندههان قرارگاه نشین از آنها استفاده میکردند. زیادی لوکس بودند و با آن لندکروزهای وانتی که ما رزمندگان خط مقدم استفاده میکردیم خیلی تفاوت داشتند.
از شما چه پنهان من نیز وقتی در واحد طرح عملیات قرارگاه قائم بودم، گاهی پشت فرمان یکی از آنها مینشستم و از خرمشهر به اهواز میرفتم برای انجام کارهایی که بر عهدهام بود. این اجازه را هم داشتم که با آن تا بازار اهواز بروم و چیزهایی برای خودم بخرم و یا از مخابرات اهواز به خانوادهام در شهرستان زنگ بزنم و خبر سلامتیام را به آنها بدهم. اقرار میکنم وقتی پشت فرمان آن شاسیبلند مینشستم از لاکچری بودنش لذت میبردم و حقیقتا مرا از حال و هوای خط مقدم خارج میکرد. گمان میکنم همان شاسی بلندهای لاکچری آغاز فاصلهای شد بین قرارگاه نشینان و خط مقدمیها و تاثیرات شگرفی بر رفتار این دو گروه از رزمندگان گذاشت.
به نظر میرسد آن رسمی که در آنجا آغاز شد بعدا چنان گسترش یافت که تار و پود سلامت سیستم را آلوده کرد، تا آنکه امروز رسوایی پیچیدهای شده است در میانه سه قوه کشور.
من با سخن دکتر عباسی موافق نیستم که گفته است مطرح کردن موضوع شاسی بلندها گدا بازیست! نه آقای دکتر! این شاسی بلندها فقط دم خروس است که نمایان شده است وگرنه هم شما و هم همانها که شاسی بلندها را تحویل گرفتهاند میدانند این رشته سر دراز دارد و اگر ارادهای برای پیداکردنش بود، از هزارتوی فساد و اشرافیگری سر درمیآورد.
مسئله اما این است که از یک سو مجلسیان در آستانه انتخابات مجلس به شدت در تلاشند تا برای خود وجههسازی کنند و قیافه مبارزه با فساد بگیرند. به همین دلیل هم فهرستی از وزرا برای استیضاح تهیه کردهاند تا همه کاسهکوزهها را بر سر چند وزیر بشکنند و ژست انقلابی بگیرند و دم از ریشه کنی فساد بزنند و از دیگر سو شاسیبلندهایی پیدا شدهاند که چنین قامتی را کوتاه میکنند و تلاشهایشان را برای کسب وجهه نقش بر آب.
چنین است که بی محابا پنبه دولت برآمده از مجلس انقلابی خودشان را میزنند و از آن سو هم پای سازمان بازرسی کشور به وسط کشیده میشود تا هیچ قوهای از این مخمصه بی نصیب نماند. اما آنچه از این دعوا بیرون افتاده جز رسوایی برای همه نبوده و معلوم شده است که:
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من!