کرونا به هیچ کس رحم نکرد، پیر و جوان، خردسال و میانسال، زن و مرد هر کسی را که اندکی در برابرش کم آورد و وا داد با خود به دیار باقی برد.
هیچ گمان نمیبردم در طول عمرم شاهد یکی از مصائب فاجعهبار قرن باشم.
قرنی عجیب که در پایانش در آستانه یک جنگ جهانی دیگر ایستاده باشیم.
درست زمانی که بشر گمان نمیکرد دیگر شاهد فجایع قرون وسطایی جنگ باشد، در قرن انفجار اطلاعات و ارتباطات که به واسطه نفوذ شبکههای اجتماعی جنبش مگسی از چشمها پنهان نمیماند کشف گورهای دستهجمعی در قلب اروپای متمدن ضربهای هولناک بر وجدان بشریت بود.
فجایع جنگهای مصیبت بار اخیر به ما نشان داد هنوز دیکتاتورها زندهاند و حکم میرانند و هر روز پایه های قدرتشان را بر خون مظلومان مستحکمتر میکنند.
تردید و شک مانند موریانه باورهایمان را سست کرده؛ آنجا که میخواندیم و میگفتیم ماه هیچوقت پشت ابر نمیماند یا سر بیگناه تا پای دار میرود اما بالای دار نمی رود.
ظلم هیچ قوت پایدار نمیماند، الملک یبقی مع الکفر و لایبغی معی الظلم این روایتی مشهور است، درست؛ اما این درد جانسوز را که تا رفع ظلم برجانمان خنجر میزند، اشک و آههای جانسوز فرزندانی را که پیکر تکه پاره مادرانشان را زیر آوار بمبهای خوشهای با چشمان معصومشان دیدهاند، پیکر گلگون پدرشان را زیر باران گلولههای بیامان لمس کردهاند چگونه میتوانیم بر صفحات بیرحم رسانهها ببینیم و بشنویم و بخوانیم و ذرهای رگ غیرت و شرافتمان نجنبد.
شاید لقمههای حرام کار خودش را با وجدانمان کرده و ما بی خبریم. شاید خطاب امام حسین در صحرای کربلا ما بودهایم وقتی رو به لشگر فریب فریاد زد: سخنان مرا نشنیدید، زیرا شکمهایتان پر از حرام است. چون لقمه حرام خوردهاید چیزی نمیفهمید و هیچ عبادتی از شما اثر نمیکند.
نمیخواهم وارد مباحث دینی و اخلاقی بشوم، اصلا و ابدا، اما گاهی درنگی و تاملی در سیر پرشتاب زندگی شاید چشمانمان را بر روی حقیقت اعمالمان باز کند.
اگر بپذیریم جفا در حق دیگری در حقیقت ظلم به خودمان است باز هم حقی را پایمال میکنیم؟ حسد میورزیم؟ کین میجوییم؟
آیه و حدیث هم لازم نیست مولانا زیبا گفت:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید صداها را ندا
مولانا هم ذوب در دین و عرفان بوده و اشعارش غامض است؟ بسیار خوب، با اثر پروانهای که بال زدن پروانهای را موجب طوفانی در آن سوی کره ارض میداند چه کنیم؟
اگر ذرهای پروانه میتواند چنین آشوبی برپا کند پس اشرف مخلوقات چه می تواند بکند؟!
امروز ما انسان ها بیشتر از همیشه چشم بر روی خودمان بستهایم، فراموش کردهایم بالاخره روزی به دامن طبیعت بازخواهیم گشت و با آن یکی میشویم.
عاقبت خاک گل کوزهگران خواهیم شد.
شاهد حرفهایم همین صحبت مجازی تلگرام و اینستاگرام و توئیتر است که همه را به ستوه آورده است. فضای مجازی تبدیل شده به صحنه تسویه حسابهای شخصی و اخباری که حتی کارشناسان رسانه را هم برای تشخیص درست و غلط به زحمت انداخته است.
البته این دلنگرانیها دستاویزی برای حامیان طرح خیانت به حقوق کاربران در فضای مجازی نشود که هنوز هدفشان را از این طرح من درآوردی درک نکردهام.
اما این وسط تکلیف رسانه و روزنامهنگار و به طریق اولی خبرنگار چیست؟
در این سیل ویرانگر اخبار درست و نادرست جایگاه خبرنگار کجاست؟
گوشمان پر شده از سخنان فاضلانه درباره رسالت رسانه و خبرنگار آن هم از سوی کسانی که اندک سوادی درباره روزنامهنگاری و خبرنگاری ندارند.
اخلاق در رسانه تبدیل به پتکی شده که هر رسانهای و غیررسانهای، آگاهانه و ناآگاهانه به دست گرفته و با شمشیر کجشان میخواهند رسانه و خبرنگار را به راه راست آوردند.
در این مسیر همه مسئولیتها و رسالتهای اخلاقی برای نجات و فلاح و سعادت جامعه را بر گردن خبرنگاران بدبخت میاندازند و استادانه و حق به جانب چنان وانمود میکنند انگار مسئولیت نارضایتی و شرایطی که حاصل ناکارآمدی فلان مدیر و مسئول بوده بر گردن خبرنگاری است در گزارش و مصاحبهاش به آن اشاره کرده است.
سوال من این است اصلا چه کسی وظیفه هدایت و رستگاری جامعه را بر دوش خبرنگاران گذاشته؟
چرا همه تلاش میکنند برای خبرنگار حد و مرز تعیین کرده و وظایفش را یادآوری کنند؟
خبرنگار خبرنگار است، همین و بس، نه یک حرف بیشتر و نه کمتر.
خبرنگاری مانند همه مشاغل دارای ضوابط و اصولی است که مورد توافق نهادهای بینالمللی خبرنگاران قرار دارد و رعایت این اصول و قواعد بر هر خبرنگاری لازم و واجب و تخطی از آن حاصلش انتشار موجی از اخبار غیرحرفهای و نادرست و دل آشوب است.
خبرنگار به سبب خصلت شغلش با مفاهیم مهمی چون رعایت حریم خصوصی دیگران، امانت داری و راستگویی، باور به جریان آزاد اطلاع رسانی، بیان واقعیت و رعایت اصل بیطرفی سر و کار دارد.
برخی آزادی رسانهها و جریان آزاد اطلاع رسانی را ضامن دموکراسی می دانند و آن را با آزادی عقیده و بیان، مساوی فرض میکنند.
یکی از مسائل دامنگیر در این حوزه تقلیل اصول بینالمللی اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری به سطح توصیههای غیرحرفهای و تهدیدهایی است که متوجه خبرنگار است.
شاید به همین خاطر هیچکدام از غولهای رسانه های دنیا هنوز یک گزارش تحقیقی و میدانی جامع که ابعاد مختلف فاجعه کرونا و دلایل شیوع آن را توضیح دهد منتشر نکردهاند و هنوز منشا شیوع آن در حد شایعههای خفاشی و نظریههای توطئه باقی مانده است؟
چرا هیچ رسانهای تاکنون بدون جانبداری و پردهپوشی زوایای مختلف جنگهای اخیر را منعکس نکرده است؟
در این میان مسئله غمبارتر نوع نگاه شهروندان به خبرنگار است که بدون توجه به محدودیتهای دامنگیر او را موظف به انتشار بیکموکاست دغدغههایشان میدانند.
حاصل این نگاههای غلط و عدم تعریف درست از خبرنگار سبب شده جایگاه خبرنگار به درستی تبیین و درک نشده در نتیجه هر کسی از ظن خود هر وظیفه و مسئولیتی را متوجه خبرنگار میکند بدون توجه به اینمسئله که خبرنگار فقط یک خبرنگار است.
خبرنگار مصلح اجتماعی نیست، خبرنگار درمانگر نیست، خبرنگار چریک و سرباز میدان جنگ نیست، خبرنگار روایتگر است، خبرنگار فقط خبرنگار است.