خبرشویی
خبرشویی
خبرشویی، عنوان دیگری است که این روزها برای برخورد با کسانی استفاده می‌شود که اخبار و گزارش‌های غیررسمی به‌خصوص رسانه‌های خارج از کشور را منتشر می‌کنند؛ یک تهدید جدید و یک محدودیت جدی در شیوه اطلاع‌رسانی.

شیوه‌ای که مسئولان امر با همان ادبیات خاص خودشان و به کاربردن کلیدواژه‌هایی چون عناصر خارجی و شگرد مرتبطین برای ارتباط با بیگانگان به‌کار برده‌ و گفته‌اند: در روش خبرشویی، عنصر داخلی، محتوای مورد نظر عناصر خارجی را برای آن‌ها ارسال نمی‌کند (تا مشمول جرم ارسال اطلاعات و همکاری با بیگانگان نشود) بلکه اخبار و اطلاعات را در پایگاه‌های مشخص و از‌پیش‌هماهنگ‌ شده با طرف خارجی قرار می‌دهد تا مورد بهره‌برداری طرف خارجی قرار گیرد.
برهمین اساس اعلام شده که تاکنون سه «شهروند، خبرنگار» بازداشت شده‌اند. طبق این الگو، هر شهروندی که اخبار و اطلاعات مربوط به اعتراض‌های مردم ایران را در اینستاگرام، توئیتر یا سایر شبکه‌های اجتماعی منتشر ‌کند، مشمول این اتهام قرار می‌گیرد. در واقع تعداد بی‌شماری از مردم ایران را می‌توان در جایگاه مجرم قرار داد. فارغ از اینکه چنین امری نه‌تنها قانونی و اخلاقی نیست، بلکه تاثیرگذار هم نیست. در واقع یک امر بی‌نتیجه خواهد بود. مثل سایر کارهای بی‌نتیجه‌ای که تاکنون انجام شده است. چون بسیاری از مردم هر روز اتفاقاتی که در کوچه و خیابان رخ می‌دهد را در شبکه‌های اجتماعی قرار می‌دهند و خبرهای رسانه‌های خارجی را بازنشر می‌کنند. آیا می‌توان با همه آنها برخورد کرد؟ این مسئله طبیعی است چون فیلم‌های اعتراضات و اظهارات منتقدان در رسانه‌های داخلی بسیار کمتر بازتاب پیدا می‌کند و درمقابل دست رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور برای پوشش اخبار و وقایع روزهای اخیر بازتر است.
این اتهام عجیب به دلیل نگرانی‌ای است که سیستم نسبت به نفوذ رسانه‌های خارج از کشور در میان مردم ایران دارد. واقعیت این است که به علت ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های فراوانی که در همه سال‌های گذشته برای خبرنگاران و رسانه‌های کشور به‌وجود آورده‌اند، مرجعیت رسانه به تدریج از داخل به خارج از کشور منتقل شده است. درواقع به دلیل شرایط خاصی که خودشان برای رسانه‌های داخل کشور به وجود آورده‌اند، مخاطبان به سمت رسانه‌هایی چون ایران‌اینترنشنال، بی‌بی‌سی، من‌وتو، رادیو فردا و سایر رسانه‌ها گرایش پیدا کرده‌اند؛ رسانه‌هایی که حاکمیت حساسیت بالایی روی آنها دارد.
اضافه کردن اتهاماتی چون خبرشویی، نشان‌دهنده فاصله فراوان مسئولان با جامعه و موقعیت رسانه در جهان امروز است. آنها هنوز در عصر انحصار رسانه‌ای زندگی می‌کنند و شرایط حال حاضر را نمی‌خواهند درک کنند یا نمی‌توانند بپذیرند. متوجه پدیده مهمی به نام افکار عمومی نیستند و عوامل فراوانی که در شکل دادن به آن وجود دارد را نادیده می‌گیرند. اکنون با ظهور شبکه‌های اجتماعی، گوشی موبایل خودش به یک رسانه تبدیل شده است؛ رسانه‌ای که در تمام ساعات شبانه‌روز در اختیار شهروندان است و می‌توانند هر خبری که دوست داشته باشند را پیگیری کنند. این روزها افکار عمومی نیاز بیشتری به رسانه حس می‌کنند و علاقه دارند اخبار اعتراض‌ها را لحظه به لحظه دنبال کنند. بگیر و ببندها و اضافه کردن جرم‌ها و اتهامات جدید فقط یک نتیجه دارد؛ بی‌اثر کردن هر چه بیشتر رسانه‌های داخل کشور.
وضعیت امروز رسانه در ایران نتیجه سیاست‌ها و اقداماتی است که دستگاه‌های مسئول از سالیان گذشته در پیش گرفته‌اند و امروز محصول آن را درو می‌کنند. اگر رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور نفوذ بیشتری پیدا کرده‌اند، حاصل سیاست‌های دستگاه‌های مسئول است. عصبانیت از رسانه‌های خارج از کشور را به شکل دیگری در داخل کشور خالی کردن، چاره‌کار نیست. تصمیم‌هایی مانند برخورد با بهانه خبرشویی، پدیده‌ای زیان‌بار برای کشور است و نباید در هر چیزی شهروندان و خبرنگاران را مقصر بدانیم. ایراد در جای دیگری است. ایراد آنجاست که اداره رسانه از دست کنشگرهای معتبر خارج شده و تاثیرگذاری روزنامه‌نگاران و کنشگران رسانه‌ای محدود شده است. نورافکن‌های خاموش، باعث می‌شود مردم نگاه‌شان به سمت دیگری جذب شود.
هر چند بسیار دیر است، اما زمان آن فرا رسیده که مسئولان درک کنند در مواجهه با رسانه‌های فارسی‌زبان داخل و خارج از کشور مسئله اصلی، اعتماد مردم به رسانه‌ها و مرجعیت آنها است. وقتی اعتماد ضربه ببیند و رسانه‌ها تضعیف شوند، نتیجه همین می‌شود که اخبار و اطلاعاتی که در داخل کشور منتشر می‌شود، مورد پذیرش مخاطبان قرار نمی‌گیرد. حتی اگر کارهای درست و موثری هم توسط نهادهای رسمی در شرایط بحران صورت پذیرد، اما باز هم در افکار عمومی نسبت به آن شبهه ایجاد می‌شود؛ خود کرده را تدبیر نیست.
افشین امیرشاهی روزنامه هم‌میهن