خودتان را برای خوانندگان ما معرفی بفرمایید؟
من شبنم میرزایی وند هستم متولد ۱۳۷۲ شیراز. لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، و روانشناسی عمومی ارشد روانشناسی بالینی و دکترای هیپنوتراپی از دانشگاه واشنگتن (بورسیه بیش از ۷ دانشگاه خارج از کشور) اهل شیراز،ساکن کرج هستم، عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور کرج چهره برگزیده ادبی سال البرز (فخر بانو) یک انجمن ادبی بنام شبنم صبح دارم و صاحب موسسه چندمنظوره دیبای هنر هستم.
شاعر هستم بیش از ۱۸ جلد کتاب در زمینه روانشناسی و یک جلد کتاب شعر و ۵ کتاب سال شعر و عکس سال هستم.
عضو خانه مطبوعات ایران و برگزیده جشنواره عکس ایتالیا؛ و بیش از ۳۰ مقاله در زمینه روانشناسی دارم ۶ اختراع به ثبت رساندم. عضو کانون ملی نخبگان هستم و حافظ کل قران کریم، برنده جایزه سال دکتر حسابی و علامه مجلسی، بازیکن راگبی تیم داتیس البرز.
جهان شاعری و حوزه روانشناسی باهم چه اشتراکاتی دارند؟
از مهمترین وجوه اشتراک این دو حوزه میشه به هدف قرار دادن عواطف، احساسات و دنیای درون انسان، کشف ضمیر ناخودآگاه انسان، شناخت ذهنیات فردی، بین فردی انسان ها اشاره کرد،همچنین این دو حوزه به انسان این توانمندی را که بتواند داشته های درونی خود را در قالب های مختلف احساسی، انتقادی و ادبی، و ذهنی ارائه کند را میدهد ازاینرو تلفیق ذهن و زبان مهمترین عنصر در این امر بشمار رفته است، همچنین انتقال موضوعات انسانی در قالب عناصر ادبی بهمراتب دلنشینتر بوده و اثر استعاری آن بیشتر است، چراکه در روانشناسی بیشترین اعتقاد بر این است که ذهن بر اساس استعاره ها عمل میکند فلذا اهمیت ادبیات در اینجا بسیار روشن و واضح است.
در مورد جهان شاعری و جهان شعر و موضوع روانشناسی برای ما بیشتر بگویید آیا این دو میتوانند در کنار یکدیگر به فهم و درک بیشتر ادبیات یا موضوع روانشناسی کمکرسان باشند؟
ببینید انسان موجودی چندبعدی، مولد، و پویاست بنابراین هر مؤلفهای که عواطف و انگیزش و هیجانات انسانی، ارزشها و نگرشهای انسان و جامعه انسانی را شامل شود میتواند در کنشمندی انسان و جامعه، ارتباط کلامی جوامع، موضوعات بین فردی و یا حتی ارتباطات غیرکلامی و حسی را در بربگیرد و یا حتی به جوامع کمک کند تا با وجود تفاوت های بوم شناختی، فرهنگی و جامعهشناسی بتوانند بهوسیله ادبیات باهم تعاملات برون مرزی و بدون اغماض و سوگیری داشته باشند و این امر در انتقالات بین فرهنگی و رشد آن بسیار مؤثر است…
ادبیات مجموعه ابزاری است که میتوان از آن بهعنوان ابزار ارتباطی بشری استفاده کرد و روانشناسی هم علم شناخت دنیای انسانی ازلحاظ فردی، اجتماعی، فیزیکی و روانی هستش بنابراین این علوم با هم همپوشانی دارن و مکمل هم هستند.
چرا مخاطب جدی ادبیات در ایران رو به افول است؟
ادبیات هر جامعه وابسته به ارتباطات درونی، بین فردی،برونمرزی،میزان سطح فرهنگ جامعه، میزان اطلاعات ادبی هر فرد و میزان پذیرش مخاطبین هر شاخه ادبی از عواملی هستند که میتوانند بر میزان ضرورت،اهمیت،اوج یا افول ادبیات اثر بگذارند، البته تاریخ انقضای اثر، آثار قوی، عدم توجه به افراد برجسته و اطلاعرسانی ضعیف انجمنها و رسانهها نیز اهمیت دارد لذا هر فرد خود باید بهعنوان یک رسانه با کمک رسانههای موجود قدمی در راستای توسعه ادبی بردارد و تا حد ممکن از نشر ادبیات زرد، پوچ و پرحاشیه موجود پرهیز کند، کمک ادیب دوستان و ایجاد کمپینهای مشوق نشر ادبیات در این راستا کمککننده است
به نظر شما نزول ارزش فرهنگی در جامعه و عدم توجه به شعر داستان و کتاب به چه مواردی بستگی دارد؟
متأسفانه در جامعه امروزی با پیشرفت فناوری و دنیای وب و روی کار آمدن ابزارهای نوین رسانه، باوجود کمکهای چشمگیری که بهسرعت نشر ادبیات و رسانههای فرهنگی شده است، اما متأسفانه شاهد ترویج قارچ گونه ادبیات پوچ، زرد و سطحینگر در فضای مجازی هستیم، تمایل افراد برای استفاده از این ابزارها، بجای استفاده از منابع موثق ادبی باعث شده تا سرانه کتابخوانی بشدت رو به افول بوده و نادیده گرفته شود، همچنین ندید گرفتن حق نویسنده و ناشر و نشر کتب بدون اجازه نویسندگان باعث شده تا افراد بدون دلسوزی کتاب را در اختیار داشته و اهمیتی برای خواندن عمیق آن قایل نشوند.
همچنین عدم استفاده صحیح از زمان موجود برای خواندن کتاب نیز اهمیت دارد، نبود ظرفیت انجمن های شعر و داستان خوانی در شهر های کوچک نیز از دسته عوال موثر قلمداد می شود.
دو شعر کوتاه منتشر نشده از شبنم میرزایی وند:
۱
**
او رفت
فریادی به ضرب گلوله شهید شد
فقط اشکهایش را برای کافه ی خاطره عریان کرده بود
او رفت
عشقی حلق آویز شد
آنروز ساعت ۷صبح اذان را گفتند…
۲
**
خواب هایم را
در تو جستجو میکنم
میگردم
میچرخم
خوابگرد دیوانه ای
هر شب تو را سماع میکند…!
- نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
- منبع خبر : خاتون شرق