سرمقاله
سودابه جعفری مدیر مسؤول
در کشور ما، روز ولادت حضرت علی(ع) به عنوان روز پدر نامگذاری شده است. در بیشتر کشورهای دنیا نیز گرامیداشت روز پدر بر اساس معتقدات دینی و آیینی این کشورها، تعیین میگردد.
به عنوان مثال در کشورهایی که دین مسیحیت دارند غالبا روز پدر یکی از روزهای مقدس مسیحیان است و در کشورهای اسلامی نیز این روز با گرامیداشتهای دینی مسلمانان مطابقت دارد.
در ایران قبل از انقلاب، روز پدر روز تولد رضا خان بود که بعد از انقلاب روز ولادت حضرت علی به عنوان این روز انتخاب شد.
به هر روی، مشخص است که تقریبا در تمام کشورهای دنیا، یک روز برای گرامیداشت مقام پدر در نظر گرفته شده و در برخی ممالک نیز این روز تعطیل اعلام میشود.
حالا اینکه خانوادههای ساکن در یک کشور، این روز را چگونه برگزار کنند و چه برنامهای برای آن داشته باشند یک مقدار سنت نقش دارد و یک بخش هم ابتکارات و ابداعات افراد و خانوادهها است.
اما مراسم و برنامههای رسمی و دولتی این است که معمولا در مساجد و تکایا یک برنامهی مذهبی برگزار میشود و چیزی شبیه به جشنهای مذهبی که شامل مدحیهخوانی، دستزدن به جای سینهزدن، مولودیخوانی و پخش شیرینی و گاهی غذای نذری است، محتوای اصلی این برنامهها میباشد.
اما در خانوادهها معمولا اعضای جوانتر یا فرزندان و نوههای خانواده نزد پدر یا پدربزرگها میروند و با خرید هدایایی کم یا زیاد، این روز را به او تبریک گفته و سعی میکنند یکی دو ساعتی را دور هم باشند و جشن و پایکوبی خانوادگی داشته باشند.
اما همیشه هستند خانوادههایی که در طول سال، پدر یا پدربزرگشان را از دست داده و در این سالروز، جای خالی این عزیز از دست رفته را بیشتر از همیشه حس میکنند و شاید به جای خوشحالی، به سر مزار وی میروند و با خواندن فاتحهای، یادش را گرامی میدارند.
به هر حال، هر کس به فراخور جایگاه و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خویش، این روز را به گونهای برگزار میکند و یاد و زحمات پدرش را گرامی میدارد.
اما بعضی پدرها، که خیلی تعدادشان اندک است، واقعا جایی برای گرامیداشته شدن ندارند و چنانچه باید از رسم و راه بچه بزرگ کردن و خوشحال کردن فرزندانشان خبردار نیستند و حتی در جهت منفی نیز کارهایی میکنند که نمونهی آنها، پدر آن دختری است که در شمال کشور، فرزندش را از هستی ساقط کرد یا در یکی از استانها دخترش را به شیوهای خیلی وحشیانه، از حیات محروم نمود.
البته این موضوعات در این یادداشتهای کوتاه، قابل بررسی نیستند و شرح ماوقع آنها، فضای بیشتر و منصفانهتری میطلبد اما به هر حال، در قاموس طبیعت انسانی و در نظامنامهی ایمانی ادیان، اصلا پذیرفته نیست که پدر به فرزندانش ظلم کند، نسبت به آنها خشونت ورزد، آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهد و یا آنها را از حقوق خودشان محروم سازد.
به نظر نگارنده، باید دولت برنامههای مفصل فرهنگی در این زمینهها برگزار کند و مجلس قوانینی تصویب کند که خشونت علیه فرزندان را کلا از بین ببرد و مجازاتهای سختی برای متخلفین برقرار نماید.
اما همیشه باید در نظر داشت که معمولا روابط انسانی را قوانین به تنهایی نمیتوانند اصلاح کنند بلکه این امر نیاز به برنامههای فرهنگی، مشوقهای تربیتی، آموزشهای گسترده و نیز اصلاح و بهبود شرایط معیشت مردم دارد.
هیچ پدری دلش نمیخواهد فرزندش را کتک بزند و اگر چنین اتفاقی میافتد یا به خاطر فقر فرهنگی است یا به سبب تأثیر تربیتی که نسل گذشتهاش در او گذاشتهاند و یا خشم ناشی از معضلات اقتصادی زندگی، وی را وادار به این کار میکنند. به هر حال، امروز اثبات شده که خشونت علیه کودکان، هیچ نتیجهی دلخواه و مثبتی به دنبال ندارد و تنها باعث سرکش شدن و افزایش روحیهی جامعهستیزی وی و همچنین ایجاد عقدههای درونی و روانی در کودک میشود که بعدها برای او گرفتاریهای زیادی درست میکند و تأثیرات این رفتارهای خشن پدر، حتی تا زندگی زناشویی و خانوادگی او در روانش باقی میماند.
ما به عنوان روزنامهنگار و افراد متعهد به انسانیت و اخلاق، ضمن قدردانی از زحمات و تلاشهای پدران که در این دنیای بسیار پیچیده و پر مشکلات برای رفاه و معیشت خانوادههایشان کوشش میکنند، از همهی پدران میخواهیم که رفتارهای خشونتآمیز و تعصبآمیز را بخصوص در مورد دختران، پایان دهند و مطمئن باشند که زبان مهر و عطوفت، بهتر از زبان کینه و تعصب و خشم، کار میکند.