با این که بسیار شنیده و خوانده بودم که وضعیت نیشابور در موج پنجم کرونا بسیار بحرانی است. اما از آن جا که «شنیدن کی بود مانند دیدن» به بیمارستان ۲۲ بهمن میروم تا شنیدهها را از نزدیک ببینم.
جلوی درب ورودی اورژانس جمعیت برافروخته و عصبی که فقط حرف خودشان را زده و دعوت به خویشتنداری و سکوت نگهبانان جلوی درب اورژانس را نمیشنوند؛ توجهام را جلب میکند. وارد بیمارستان میشوم، وضعیت داخل بیمارستان در آشفتگی و نابسامانی با خارج بیمارستان تنها در یک مورد تفاوت دارد، اینجا دیگر از گرمای غیرقابل تحمل بیرون خبری نیست اما در این خنکای مطبوع عرق بر پیشانی بیمارانی که روی ویلچر با سرمی در دست سر به گریبان بردهاند کاملا مشهود است؛ بیمارانی که علاوه بر رنج بیماری باید سختی ساعتها نشستن روی ویلچر را تحمل کنند تا شاید دری به تخته بخورد و تختی در بخش خالی شود.
از میان بیماران پذیرش شده بر روی ویلچرها میگذرم، به راهروها میروم آنجا هم پر شده از صداهای همراهانی که شنیده نمیشود، تلاش و کوشش کادر درمانی که راه به جایی نمیبرند و جدال میان مرگ و زندگی بیماران که دیده نمیشود.
پزشک متخصص، پرستار، امکانات، دارو و تخت خالی نداریم
وارد بخشها میشوم، تمامی بخشهای بیمارستان به بیماران کرونایی اختصاص داده شده بیمارانی که با ماسک اکسیژن هستند و گویی باچشمهایشان، یک نفس آسوده را از کادر درمان طلب میکنند. در همین زمان بیگ محمدی متخصص عفونی در حالی که خستگی کاملا از چهرهاش مشهود است، وارد بخش میشود و با تک تک بیماران احوالپرسی میکند دستورات دارویی را به پرستاران میدهد و هنگام خروج آرام و کوتاه طوری که بیماران نشنوند، میگوید: وضعیتمان را ببینید! پزشک متخصص، پرستار، امکانات، دارو و تخت خالی نیست. به این کاستیها اضافه کنید پرداختیها، پاداش و مزایای در حد صفر کادر درمان و در نهایت انگیزه کاری که دیگر وجود ندارد.
بعد از خداحافظی از دکتر به بخش سیتیاسکن میروم. مسئول این بخش میگوید: از ۳ هفته قبل من و همکارانم به طور شبانهروزی سیتیاسکن ریه انجام میدهیم اما به علت افزایش تعداد مراجعات ممکن است نوبتدهی سیتیاسکن تا ۸ روز طول بکشد.
پذیرش روزانه ۲۰۰ بیمار کرونایی
سرپرستار بخش اورژانس با اشاره به اینکه با این رویه افزایشی بیماران تنفسی هر لحظه امکان دارد دستگاه فرسوده سیتیاسکن بیمارستان زیر بار این فشار خراب شود، بیان کرد: روزانه ۲۰۰ بیمار کرونایی در این بیمارستان پذیرش میشوند؛ متاسفانه چند روز از تکمیل ظرفیت بیمارستان میگذرد. روی ویلچر و داخل راهرو مریض بستری کردیم. هیچ تخت خالی و فضای خالی نداریم.
مرزانی تصریح کرد: تعداد فوتیهای کرونا روند افزایشی دارد و از شروع این بحران ۳ برابر شده است، بخش آیسییو بیمارستان هم بیش از ظرفیت بیمار بستری دارد.
وی گفت: طی چند مرحله فراخوان جذب پرستار دادیم اما دیگر پرستاری در سطح شهر نمانده، مردم باید به خودشان رحم کنند؛ شیوهنامههای بهداشتی و فاصله اجتماعی را رعایت کنند، ماسک بزنند و از شرکت در مجالس و دورهمیها بپرهیزند.
یک مونو اکسیژن را با سهراهی آنژیوکت به ۳ مریض وصل میکنیم
یکی از پرستاران در حالی که با عجله برای رفع اشکال دستگاه نوار قلب بر بالین بیمار میرود میگوید: ما شرمنده بیماران کرونایی هستیم که با تنگی نفس روی ویلچر پذیرش میشوند. متاسفانه به دلیل حجم بالای بستری و کمبود امکانات یک مونو اکسیژن را با سهراهی آنژیوکت به ۳ مریض وصل میکنیم؛ ما خسته و افسرده شدیم، بعضی از همکاران ما علیرغم دریافت واکسن به کرونا مبتلا شدند؛ دیگر توانی برایمان نمانده! بعد از این مدت زمان طولانی که از شیوع ویروس میگذرد مردم باید بدانند کرونا مرگبار است.
میان حرفهای نیمه تمام پرستار سرو صدای زیادی از قسمت تریاژ بیمارستان بلند شد. چند مرد و زن با فریاد و اصرار از دو مسئول تریاژ نوبت سیتیاسکن و پذیرش بستری میخواستند؛ مرد میانسالی میگوید: خانوادهام برای زیارت ۳ روز سید مرتضی کاشمر رفتند و همگی به کرونا مبتلا شدند، دکتر دستور سیتیاسکن و بستری داده اما اینجا نه تختی برای بستری و نه نوبتی برای سیتیاسکن است میگویند ۵ روز دیگر نوبتتان میشود، نفس خانوادهام بالا نمیآید تا ۵ روز دیگر که خانوادهام از دست رفته.
همه خانوادهام به کرونا مبتلا شدند
مرد جوانی که برای نوبت سیتیاسکن التماس میکند، با استیصال میگوید: دو هفته قبل برادرم از تهران به نیشابور آمد. نمیدانستیم ناقل است، برادرم با اعضای خانواده روبوسی کرد، به جز من که آن زمان در نیشابور نبودم، همه خانواده به کرونا مبتلا شدهاند. دکتر دستور بستری داده اما همانطور که میبینید اینجا صحرای کربلاست.
- منبع خبر : فارس