سودابه جعفری مدیر مسؤول
دو سه تصویر از خانمها با حجاب نامتعارف در راهپیمایی ۲۲ بهمن در رسانهها منتشر شد که ظاهرا با هماهنگی رسانههای دولت و طرفدار راست افراطی صورت گرفت. تعمد در نشان دادن این تصاویر از سوی رسانههای راست افراطی، معانی مختلفی داشت و با اهداف خاص صورت گرفت که به نظر من بعضی از آنها بدین قرارند:
اول اینکه ملت ایران و مردم جهان ببینند که همهی خانمها حتی زنانی که مخالف حجاب اجباری و احیانا مخالف دیدگاههای فرهنگی حکومت هستند هم در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنند که نشان دهند آنها با اصل نظام مخالف نیستند و از آن حمایت میکنند.
دوم اینکه ما (یعنی حکومت و نیروی انتظامی و ضابطین معروف و منکر) هم با این مسئله مشکلی نداریم و از آمدن این افراد به راهپیمایی ۲۲ بهمن استقبال میکنیم.
سوم اینکه زنان در کشور ما آزاد هستند و این غائلهای که پارسال راه افتاد، کار دشمن صهیونیستی بود و خانمهای کشور ما چه با حجاب چه بیحجاب، هیچ مشکلی در کشور ما ندارند.
حالا ما یک مقدار راجع به این سه مورد با خوانندگان خاتون شرق صحبت داریم.
قضیهی مرحوم مهسا امینی، اصلا بر سر همین داستان حجاب اجباری شکل گرفت و همهی تبعات و پیامدهای بعدی که به کشته شدن دهها نفر از هموطنانمان (فرقی نمیکند که شهروندان عادی باشند یا نیروی انتظامی یا بسیجی و یا اعدامهای بعدی) انجامید ریشهاش همین نگاه تنگنظرانهی برخی جناحهای حکومتی به مسئلهی حجاب بود. اگر چنین است و حاکمیت و دولت، این همه با بیحجابی مشکل دارد، پس این داستانسراییهایی که زنان را بدون حجاب در راهپیمایی ۲۲ بهمن یا انتخابات یا مراسمات خاص دولتی، نشان دهیم و آن را نمادی از آزادی زنان در ایران بدانیم، چه معنایی دارد؟
دیگر اینکه، اگر مسئلهی حجاب، شرعی است و بر اساس احکام اسلامی، طرح موضوع میشود، پس حضور خانمها با این سر و وضع، که حتی بعضیهاشان از نمادهای «زن زندگی آزادی» هم آن طرفتر بودند، آن هم در جمعی که احیانا روحانیون و مأموران انتظامی و امران معروف هم در طول ساعات راهپیمایی، چند بار آنها را میبینند، و همچنین عکس گرفتن از آنها و بزرگنمایی این چهرهها در رسانهها، واقعا چه طوری با احکام و مبانی دینی سازگاری دارد؟ آیا این ماجراها، ریاکاری و دورویی نهادهای طرفدار حجاب را نشان نمیدهد؟ آیا مردم از خودشان نمیپرسند چرا مهسا را گرفتند و با آن ماجراها درگیرش کردند که فوت کند و آن همه هزینه برای کشور درست شود و این خانم را نه تنها دستگیر نمیکنند بلکه نوشابه هم برایش باز میکنند. مگر این خانم با آن خانم فرقی دارد؟ مگر حجاب در ۲۲ بهمن که اتفاقا به روایت امام خمینی، یوم الله هم هست و حتما احکام اسلامی در آن، مهمتر از سایر اوقات است، با حجاب مثلا در یوم الکفر یا ایام شادی یا هر روز و زمان دیگری، تفاوت دارد؟
البته شاید هم ما اشتباه میکنیم و این خانمها با آن خانمها که آن بلاها سرشان آمد، واقعا فرق دارند. شاید این خانمها پرستو باشند، خدا میداند. و گر نه مگر کسی جرأت میکند با این بگیر و ببند و چوب و چماق و این جریمهها و دادگاههایی که در قانون جدید پیش بینی شده، با این شکل و شمایل در کف خیابان و جلو این همه خلایق حزب اللهی ظاهر شود، جلو دوربین هم ژست بگیرد و تابلو «ما تا آخر ایستادهایم» هم دستش بگیرد؟ و بعد هم رسانههای حکومتی از او به عنوان یک سوژهی مثبت عکس بگیرند و منتشر کنند؟ پناه بر خدا از این سیاسیکاری!
هر چند از نگاه دیگر، تابلو دست آن خانم، شاید معنای دیگری هم بدهد. ما البته خیلی نفهمیدیم که منظور ایشان از اینکه ما تا آخر ایستادهایم، ایستادن پای داستان مهسا بود یا ایستادن پای آرمانهای انقلاب اصولگرایان تندرو؟
چون کسی که حجابش این طور باشد و موهایش را هزار رنگ کرده باشد و احیانا لاک و کاشت ناخن و این داستانهای دیگر را هم داشته باشد، حتی اگر در تابلو بگوید ما تا آخر ایستادهایم و منظورش پای آرمانهای انقلاب باشد، بعید میدانم که چنین کسی حاضر باشد حتی تا صد کیلومتری میدان انقلاب هم برود چه برسد به اینکه پای آرمانهای انقلاب بایستد. چون اصلا نیروهای انقلابی امروز، بسیار سنتگرا و افراطی و ضد تجدد هستند و مفهوم انقلاب و انقلابی از نگاه آنها، زدن همین جور آدمها و به رسمیت نشناختن تکثر فرهنگی در جامعه است.
خلاصه، ما هر جور فکر کردیم، این کار عجیب و البته بسیار خباثت آمیز و مبتذل رسانههای دولتی، برایمان جا نیفتاد و متحیر ماندیم که بعضی جناحهای سیاسی، تا کجا حاضرند در نمایش زرد انقلابی، نقش بازی کنند و تا کجاها حاضرند آرمانهای فکری خود را به تمسخر و ظنز بگیرند. و دست آخر ما متوجه نشدیم که از دید این انقلابیون عزیز، بالاخره حجاب باشد یا نباشد؟