حســین صــومعه پژوهشگرونویسنده
نمار نخـست
«همچون حلقهی انگشتری، گویش و فرهنگ عامه نیشابور را در میان گرفته و نگینوار؛ پایدار و جلوهگرش میدارد.»(*)
به گرامیداشت سخنی مهرآکند رفتهایم؛ سخنی که به پاکیزگییی مثالزدنی، نشان از زبان و زندگی مردم نیشابور دهههای ۱۳۳۰، ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ دارد. اتمسفر آن روزگار، آکنده از حال و هوایی است که در این روزها و این سالها نه تنها بسیار دستنایافتنی؛ بلکه بهراستی، از دسترفته مینماید! دگرشهای برآمده از مدرنیته در روزگار ما چنان تندپای، شتابنده که کمتر مجالی برای پایایی و پویایی گویش و فرهنگ بومی برجای مانده است.
نهفقط جامعه ما که تقریباً تمامی جوامع بشری در سرتاسر گیتی مسکون، در گذر چنین تحولات سرسامآور، چنان قامت خویش تِکانیده و ناگزیر، خویش را از رخت باورها و شیوهها و آیینهای دیرین رهانیده، تا همساز مقتضیات زندگی مدرن گردند. آنک، آنگاه که به خود آمدیم؛ آن گوهرهای مینوی فیروزهنشان کهن، آن گنجینههای فرهنگی معنوی را که میراث حکمت زندگی نسل به نسل گذشتگان است؛ پارهپاره، زخمخورده و کاستیدیده یافتیم!
باری؛ نارسایی و اعوجاجی نمایان، در بخشی درخور توجه از هویت فرهنگی جامعه ما راه یافته است و شاید کار کارستانِ این شاعر همشهری، یکی از آخرین فرصتهای فراچنگ حوزه فرهنگ عامه و گویش نیشابور باشد، تا به یاریگری ابزار هنرمندانه و شایان شعر، میراث گرانسنگ دانش توده مردم کهندیار خراسان، پایدار و ماندگار گردد. اینک؛ شاعر گویش نیشابوری و گشتی در اقلیم مهرآمیز شعر او …
ادامه مطلب را در متن پی دی اف ضمیمه بخوانید