پارادایم
پارادایم
یادداشت در حوزه نوشتن

الهام لگزیان

مقوله ی داستان نویسی،حرفه ای ست که هم می توانداکتسابی باشدوهم ذاتی.
درهردوموردمی توان گفت که نویسنده به اقتضای علائقش دست به قلم می شود.
برخی ازنوشته هاهستندکه ازقوانین وراهکارهابه درستی پیروی می کنندوبااین رعایت می تواننداثرگذاری بیشتری داشته باشند.
پرواضح است که پیش نیازنوشتن ونویسندگی؛مطالعه است وبدون آن نتیجه گیری غیرممکن خواهدبودوچه خوب خواهدشدکه اندیشه های نویسنده مخاطبان بیشتری رابه خودجلب کند.
دردوران اخیر،شاهدنوعی بی تجربه گی وشتاب زدگی درعرصه ی نوشتن بوده وهستیم که آسیب هایی رابه بدنه ی فرهنگی وادبی واردنموده است.
همه ی این مواردموجب شده است که ارزش ها،نگرش هاوقواعدوقوانین نویسندگی،ناسنجیده وناخواسته وقارووزن خودراازدست بدهد.
دربعضی اوقات نیازنوشتن تبدیل به فقره ای ازبروزعواطف واحساسات عمیق می شودامااینکه نویسنده چگونه آن رابه رشته ی تحریردرآورد،امری ست جداکه باقلم به دست گرفتن بدون اطلاعات وتجربه،تنهابه چیزی شبیه هیچ انگاری می ماند.
به فراخورفضای مجازی که خودآشفته بازاری ست بی دروپیکر؛
هرروزشاهدبروزاثرات به آب بسته ای باعنوان داستان یارمان هستیم که نه تنهابه دورازشکوه وفرعمیق نوشتاری،بلکه صرف وقت برای آنهانیزعملی عبث است.
نویسنده شایدبی آنکه بداند،گاه به طورناخواسته پارادایمی رادنبال می کندکه گویی تنهاباتغییرات مختصری ازنمونه های مشابه به کارخود،به آن جلامی دهد.
دراکثررمان هایی که درفضای ادبیات سطحی امروزدست به دست می شود،شاهدیک موضوع هستیم.
اول شخص دختری است معمولافقیرودوم شخص هم پسری ثروتمندوحتی ارباب!
رمان های زرد!موضوعی کاملاکلیشه ای که هرچقدرهم تراژدیک ترباشد،رنگ ولعاب آن بیشترمی شود وخواننده می تواندبه سادگی پایان داستان راازهمان ابتداحدس بزند.
غیرقابل انکاراست که این سبک تحریردرگذشته خوانندگان بی شماری رابه سوی خودجذب می کرد.
امااکنون نشراین موضوعات داستانی دردورانی که زندگی ودغدغه های مردم بیشتراززمان است،
چندان ارزش خاصی برای خواننده نداردوبیش ازاینکه به تخیل وتکرارگره بخوریم به سبک های رئال وواقع گرایانه نیازمندیم.
هرچه نوشته ازدل عوام مردم برآمده وبه مصائب آنان بپردازد،نظرخوانندگان بیشتری رابه سمت خودجلب خواهدکرد.
نوشته زمانی ارزشمندخواهدشدکه به خواننده اطلاعاتی راالقاکندکه کمترآنهاراشنیده.
وظیفه ی نویسنده این است که بیشترازمخاطب خودبداندومشخص است که درچنین برهه ای به بالاترین میزان ازکسب رضایت خواهدرسید.
گاهی این امربه مانندپلی می شودبرای عبورنویسندگان نوظهوری که تازه قدم به این عرصه نهاده اندوبایدبدانیم که نوشته پس ازچاپ ونشر،دیگرمتعلق به شخص نویسنده نخواهدبود.
پس سعی کنیم برای نسل های بعدیمان هم که شده بهتربنویسیم.