سودابه جعفری مدیر مسؤول
شب یلدا نزدیک است و علیرغم مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، عموم مردم و حتی نخبگان، روشنفکران، سیاسیون و دانشگاهیان به جز گروهی که طرفدار سیاستهای افراطی بنیادگرایی حاکم هستند، این شب را همان یلدا میدانند و خود را برای برگزاری این آیین ایرانی و باستانی، آماده کردهاند.
آقای خسروپناه از آن زمان که در حوزه فعالیت میکرد و ظاهرا در مسند فکری و فرهنگی مهمی (از نظر حوزه و حکومت) مشغول کار بود، همیشه آرزو میکرد در جایی قرار بگیرد که بیشتر دیده شود و مورد توجه رسانهها و مسؤولین باشد.
این بود که بعد از داستانهای سال گذشته و اعتراضات فرهنگی جوانانه، یک بیانیهی شداد و غلاظ داد که کلا با مسؤولیت آن موقع ایشان تناسبی نداشت و معلوم نبود که یک شخص غیر مرتبط مثل ایشان، چگونه در یک مسئلهی نظامی امنیتی یا اجتماعی حاکمیتی، میتواند بیانیه بدهد و از اعمال تندروان حکومت، دفاع کند.
اما از آنجا که خسروپناه، حاکمیت را خیلی خوب میشناسد و مسیر پلههای فرارفتن به مناصب بالا را بلد است، به نظرش رسید که اگر درست بعد از این رویدادها و در بحبوحهی بحثهای داغ اعدام کنید یا نکنید سیاسیون و فلاسفهی داخل و خارج کشور، یک عرض اندام درست و حسابی بکند و حتی نعوذ با.. کلام خدا را هم بر حسب شرایط روز حاکمیت و مطابق ذائقهی داعش، تفسیر کند، احتمالا پست بالاتری خواهد گرفت و درست حدس زده بود و چنین هم شد و ماهی طول نکشید که ایشان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی شد.
آقای خسروپناه، در نگاههای فلسفی و تفکریاش هم همین طور است و آنقدر اسیر مقام و موقعیت و مسند است که تمام بنیان فکریاش را بر اساس سایز پایههای صندلی مسؤولیتش میچیند و ندیدهام که ایشان با فیلسوفان و متفکران طراز اول داخل و خارج در جایی به بحث علمی و مناظرهی فکری بنشیند تا سست بودن مبانی استدلالش در زمینههای مختلف، بر اهل نظر روشن شود.
به هر روی دستهگلهایی که ایشان از زمان دبیری شورای عالی انقلاب فرهنگیاش مشغول کاشتن آن است، یکی پس از دیگری، غنچههای سیاه میرویاند و دور نیست که گلستان بزرگی از گلهای سیاهی و ظلمت بر سر راه توسعه فرهنگی کشور درست کند.
آخرین دسته گل ایشان، بعد از ماجرای تغییر نام یلدا و چهارشنبهسوری – که واقعا یک افتضاح فرهنگی بود و حتی دانشآموزان و کودکان هم به این اقدام مبتذل سیاسی واکنش نشان دادند و ضد ایرانی و ضد فرهنگ بودن شخصیت این روحانی که خود را در کسوت فیلسوفان تصویر میکند بر همگان آشکار شد – مصاحبهای بود که انجام داد و گفت که اسرائیل از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی ما نگران است!!
آقای خسروپناه در آخرین گفتگویش در بارهی تحریم شدن شورای عالی انقلاب فرهنگی که اتحادیهی اروپا دلیل آن را مسائل اخیر در رابطه با حقوق زنان عنوان کرده، گفته که این تحریم به خاطر سند امنیت غذایی و هوش مصنوعی بوده که شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن ورود کرده است.
خیلی خوب است که آقای خسروپناه، در تخیلات خود و در توهمات تمدنی خویش گرفتار است و حتی فرصت نکرده که سند امنیت غذایی را بخواند چون اگر خوانده بود میدانست که این سند مبنای تحریمی ندارد چون اساسا یک تکه کاغذ است و هیچ دلیلی ندارد که تصویب یک الگوی حرکتی که ممکن است اجرای آن یک قرن به طول بینجامد و از سویی، بیشتر محتوای آن، ایدهپردازی دینی الهیاتی است که ربطی به موضوع امنیت غذایی با محتوای جهانی آن ندارد، باعث تحریم یک نهاد قانونگذاری در یک کشور بشود. اگر چه وقتی در این سند دقیق شویم متوجه خواهیم شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمترین ارتباط ماهیتی را با آن دارد و قاعدتا این سند باید در مجلس یا در مجمع تشخیص که شمول عملکردی بیشتری نسبت به شورای انقلاب فرهنگی دارد مطرح و تصویب میشد.
همین طور هوش مصنوعی که این روزها مثل یک شکلات خوش طعم مدرن، دهان به دهان میچرخد و نه تنها ایشان بلکه بسیاری از مسؤولان کشور که در این باره داد سخن میدهند هم دقیقا نمیدانند که هوش مصنوعی چیست و چه اهداف و کارکردهایی دارد.
کما اینکه اگر آقای خسروپناه میدانست هوش مصنوعی چیست و چه آیندهای پیش روی آن است، قطعا با احتیاط بیشتری در مورد وجوه مثبت آن سخن میگفت چون سرسختترین مخالفان هوش مصنوعی، فیلسوفان دین و اخلاق هستند و از آنجا که ایشان صبغهی فرهنگی دینی دارد قاعدتا باید مخالف این پدیده میبود.
خداوند به آقای خسروپناه یک هوش مصنوعی عطا بفرماید چون با هوش طبیعیاش نزدیک است کار دست جهان بدهد و اگر همین طور ادامه پیدا کند خواهد گفت که مقربان درگاه الهی هم از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در شگفت ماندهاند!