قریب به ۷ ماه است که این ویروس ملموس دامن گیر کشور ما شده و روز به روز مشکلات جدیدی را بر مشکلات خود می افزاید و هرروز شکل جدیدی به خود می گیرد.یکی از این مشکلاتی که توجه من را برای تهیه گزارش جلب کرده است،مشکلات ورزشکاران در زمان کرونا بود.
شنیده بودم که یکی از باشگاه ها در زمان کرونا دایر است و به طور خصوصی به ورزشکاران خود خدمات ارائه می دهد.زنگ در باشگاه را که میزنم کسی پاسخگو نبود به خاطر همین تلفن همراه صاحب باشگاه را که روی تابلو نوشته شده بود برداشتم و تماس گرفتم در آنجا بود که فهمیدم ورزشکاران در ساعات خاصی در هفته برای ورزش به باشگاه می آیند و کس دیگری به جز آن اشخاص حق ورود به باشگاه را ندارند و در پایان زمان باشگاه هرکس موظف است وسایلی که استفاده کرده است را ضدعفونی کند و به نفربعدی تحویل دهد.
شماره چند نفر از ورزشکارانی که عضو باشگاهشان بودند را گرفتم با اولین شماره که تماس می گیرم خانمی است که بعد از معرفی خودم سنشان و دلیل رفتن به باشگاه را می پرسم که می گوید:دوسال پیش به خاطر زایمان های متعدد درگیر افسردگی و بهم ریختگی اندام می شود.بعد از استفاده از دارو های زیاد به باشگاه می رود و تصمیم میگیرد با ورزش به اندام و حال روحی ایده آل خود برسد.می گوید:نزدیک دوسال است ورزش را به طور جدی ادامه داده و این اواخر انقدر به وزن مطلوب و قدرت جسمانی دلخواه خود رسیده بود که میتوانست وارد رشته مورد علاقه خود یعنی پینگ پنگ شود.او گفت: هنوز کرونا خودنمایی نکرده بود که وارد کلاس های پینگ پنگ شدم دوماه بیشتر نکشید که به خاطر علاقه ام،بازیکن حرفه ای در این رشته شدم.یکی از روزهاکه درحال تمرین بودم، خبرخوشی را دریافت کردم.این بود که عضو تیم پینگ پنگ فرهنگیان شدم و فقط یک هفته زمان داشتم که خودم را برای مسابقات آماده کنم. در آن یک هفته تمرینات سنگینی را انجام دادم.بعد از اینکه مسابقاتم تمام شد برای جبران تمرینات سنگینی که انجام داده بودم باید تمرینات هوازی را کار می کردم تا بتوانم خودم را متعادل کنم. در همین حین بود که کرونا در ایران پخش شد و با تعطیلی باشگاه مواجه شدم و مربی هم نداشتم. به خاطراین فشار سنگینی بر بدنم وارد شد. با مشکلات جدی بر قسمت هایی از بدنم رو به رو شدم تا اینکه توانستم بعد از مدت ها خودم در خانه با تجهیزات بسیار کم بدنم را راست و ریست کنم.در اینجا بود که فهمیدم باشگاه ها هم نقش مهمی در زندگی بعضی از افرادجامعه تاقبل از کرونا داشته است اما دیده نمی شده است.این اوضاع واقعاً وحشتناک و طولانی شده است.برای سلامتی خود و عزیزانمان مجبوریم کنار بیاییم. من دراین مدت که در خانه هستم ۵ کیلو اضافه وزن پیدا کرده ام امیدوارم این اوضاع زودتر تمام شود.
همه زحمت هایم بر باد رفت
با پسری که انگیزه خود را برای باشگاه حضور در تیم والیبال می داند که شرط آن وزن مشخصی بوده است میگوید:به دلیل اضافه وزنی که داشتم در تست استانی قبول نشدم با ورزش در باشگاه و تلاش زیادم ۱۲ کیلو کم کردم اما با آمدن ویروس کرونا،زحمت هایم ازبین رفت.در خانه ورزش خود را تا حدودی ادامه می دهم اما ۳ کیلو اضافه وزن پیدا کرده ام.می ترسم اضافه وزنم بیشتر شود.
باشگاه نرفتم لاغر شدم!
خانمی ۲۴ساله میگوید:به دلیل کمبود وزنی که داشتم با مشورت دوستانم به باشگاه رفتم تا با رژیم غذایی و تغذیه مناسب و ورزش بتوانم کمبود وزنم را جبران کنم و به وزن ایده الم برسم.نتیجه دلخواهم را گرفتم و ۵ کیلو به وزنم اضافه شد،اما با آمدن کرونا دیگر به باشگاه نرفتم و ورزش هایی که بدون وسیله است را در خانه انجام می دهم ولی ۲ کیلو از وزنم کم شده.کسانی که مانند من لاغر میباشند میتوانند با تغذیه مناسبو برنامه ریزی و ورزشی که با نظارت مربی است نتیجه مورد نظر خود را ببینند.
نمی توانم در خانه ورزش حرفه ای انجام دهم
از خانمی خانه دار انگیزه اش را برای باشگاه رفتن می پرسم میگوید:برای گذراندن اوقات فراغت و سلامتی،من در رشته ژیمناستیک فعالیت می کردم اما از زمانی که کرونا آماده است،به باشگاه نرفتم چون ژیمناستیک بود نمیتوانستم در خانه حرکات خود را انجام دهم. اگر باشگاه تعطیل شود خیلی بهتر است یک فضای بسته
و تعداد زیادی خانم که ممکن است هرکدام از آنها دارای ویروس کرونا باشند.ممکن است ویروس بر روی سطوح وسایل ورزشی باشد و ضدعفونی نشده باشد و این ریسک بزرگی است.این اتفاق تلخ جز سرنوشت همه ماست باید کاردرست را انجام دهیم و به فکر سلامتی خود باشیم.
ترجیح می دهم در خانه بمانم و حلقه بزنم
خانمی خانه دار با ناراحتی میگوید از زمانی که کرونا امده همسرم اجازه حضور در باشگاه را به من نمی دهد.ما ترسیدیم که دخترانم مبتلاشوند. من در این زمان ۴ کیلو اضافه وزن پیدا کردم اما در خانه ورزشم را با حلقه زدن ادامه می دهم تا اضافه وزنم بیشترنشود.دیگر وسایل ورزشی گران و برای بچه ها خطرناک است ترجیح می دهم در خانه بمانم و حلقه بزنم.
- نویسنده : اسما ناوشکی