هیاهو در سکوت
هیاهو در سکوت
موسیقی در سکوت

مسعود اصغرنژادبلوچی
چند ماه پیش در راستای انجام کار فرهنگی، با گروهی آشنا شدم که متشکل بودند از گروهی بانوی ناشنوا، که یک ترانه بسیار زیبا از خواننده خوش صدا آقای راغب به نام مترسک را اجرا نمودند. بر آن شدم تا با کمک گرفتن از دوستان و فعالین عرصه های مختلف به نوعی بتوانم یک کمک خیرخواهانه مثلاً خرید گوشی یا تبلت یا لباس یکدست و مناسب به آن ها کاری انجام بدهم… که مختصر و مفید به چند نفر گفتم و گفتم و نشد… با این حال در راستای پویایی ایران اسلامی و بزرگ و در راه و روشی که داریم در جهان می پیماییم و لازم است هر چه بیشتر بتوانیم از این چنین گروه هایی حمایت نموده و از آن ها در مراسم های گوناگون دعوت نماییم که این خود می تواند یک گام رو به رشد و جلو در بدنه آسیب دیده فرهنگ و هنر و خصوصاً بدنه آسیب دیده روان اجتماعی باشد که با این گونه کارها و توجه ها قدم اول برداشته می شود و تصمیم پویایی را گرفته ایم.
همه ی این ها همه بر می گردد به این که با ظرفیتهای فرهنگی هنری به عنوان مثال همین یادداشت برای گروه سرود هیاهو در سکوت که به واسطه عملکرد غلط اجتماعی در مواجه با پتانسیل ها و ظرفیت های هنر و فرهنگ ما فقط در برنامه ها و جشن ها و مناسبت ها به سراغ شان می رویم، کاستی ها را موجب شده ایم که به جای جبران لازم است با تولید برنامه و حمایت از این گونه تلاش ها در سطح جهانی دست به کار درست بزنیم.
این که به کجا رسیده ایم یا هم چنان در درون خود به واسطه ی کمبودهای روحی و روانی، غلط هایمان را درست می پنداریم و درست هایمان غلط به یک باره در ذهن و زندگی ما شکل نگرفته است و این موارد و مسایل به تدریج موجب گیج شدگی ذهن را فراهم آورده پس لازم است به تدریج در راه و روش زندگی دست به اصلاح آن ها برنیم.
مگر قرار نیست با اتکا به آنچه که برای ما ارزش است، آینده ای را تقدیم فرزندانمان کنیم که دیگران به ما داده‌اند؟ حواله روزگار به نام حال نکردن و بی حالی و بی خیالی جز آفت و ایجاد جلبک در اذهان خسته امروز خروجی دیگری در پی نخواهد داشت.
باید در نظر گرفت که همانگونه که کاشت حلزون در گوش بسیاری از ناشنواها توانسته به نوعی معجزه ایجاد کند شاید با قوه تشخیص و همچنین کشف ظرفیت مغزی و آگاهی بخشی به بدنه خیر و خوش بین جامعه بتوان برای دوستان این چنین فکرهای اساسی و دور از عملکردهای احساسی برداشت.
پیش بینی و پیشگویی لازم نیست و لازم به ذکر است گفته شود در این راه و وادی، ما چاره‌ای جز تحمل مرارت ها و شرارت‌ها نداریم اما با امید سازندگی و کمک به هم نوع می توانیم همین فعالین خاموش را در اذهان عمومی روشن نماییم و با دیدن و در نظر گرفتن آنها ابعاد پنهان انسان رادر شکل جهانی به نمایش در آوریم. پیشنهاد می کنم در زنده ها دنبال قهرمان های زندگی مان باشیم.