یحیی شکفته / درود به شما همراهان گرامی و دنبال کنندگان سفرهای خیال انگیز، بر بال سیمرغ خیال برای گذر از دالان تاریخ در وسعت کوچه باغ های نیشابور با خود می اندیشیدم که آندره ژید جمله ای داشت که درباره «کوچه باغ های نیشابور» شهرت یافته است: … و کوچه باغ های نشابور، افسوس که دوباره آن ها را نخواهم دید…» و چه جالب شخصی خارجی که معلوم نیست اصلا نیشابور را دیده یا ندیده برای کوچه های نیشابور چنین بنویسد و حال ما که در این شهر زندگی میکنیم اینگونه بی خیال از کنار آنهمه تاریخ و اعتبار به سادگی رد میشویم و نشانی سبز ما همین گندم زارهای زرّین در مرور زمان ها خواهد بود که الان همه آن ها سازه های بتنی نخراشیده شده ؛ همین گهوارهی فیروزه فام و مایل به طعمِ ترانه است، آری! هنوز هم سبز شدنی ساده میتواند سرآغازِ پَرسهای غریب در کوچه باغ های نیشابور باشد.
همان طور که در شماره های پیش مرور کردیم تا رسیدیم به کوره راهی که در امتداد خندق شهر منتهی می شد به خیابان خاکی آن زمان ها تا حاجی عابدی نوشتیم و از منزل فرح نیا که سر پیچ عیدیانی محل کسب و کارش بود ؛ املاک وسیع حاج غلامرضا زهدی، بزرگ خاندان زهدی ها بعدتر در امتداد همین گذر تفکیک شد و محمدی ها و حسینی های بار به همراه زن و شوهری گنگ که هر ۲ در تنگدستی به سر میبرند تا مدتها در اینجا سکونت داشتند. ملک بعدی نانوایی تنوری عین آبادی بود که همین جا ساکن بودند و بعد تر به همراه فرزندانشان به خیابان ۱۷شهریور کوچیدند و از آنجا نیز بعد از دو سه بار نقل و انتقال در ابتدای خیابان امیرکبیر فعلی به همان شغل سنتی نیاکانشان مشغول شدن.
در امتداد راه به ملک استاد حسن اردمه میرسیم که قبلا در کوچه درخت پسته دانستیم او چند دربند مغازه ساخته و در همانجا از شهرت خاصی برخوردار بوده، با طی مسیر به جلو خاطرنشان میشود که خندق های عمیق قبل تر با ساختار خاص خود و کهنسالی حاصل از مرور زمان به خرابه های شبیه بوده که در طول دهه ۵۰ پر شده و به سطح زمین های مجاور رسید و برای توسعه شهر نشینی نقش مهمی را ایفا کرده لذا املاک کنونی در این قسمت از تاریخ نه چندان دوری برخوردار می باشد برخلاف منطقه ایی که در آن واقع شده به طوری که اهالی محل هنوز اینجا را بعنوان محل تجمع گاه و بیگاه جوانان قدیمی و به اصطلاح آدمهای بیکاری میدانستند که به بازیهای توشله سنگی و بجول بازی و سه به سه قطار و تخته نرد و شیر یا خط و گوی مله و .. میپرداختند و غالبا با هیجانی شدن این بازی ها و تحریک روحیه رقابت پذیری گاها به تشنج و مرافعه و درگیری فیزیکی و رد و بدل کردن الفاظ زشت و رکیک منتهی میشد و غالبا هم با شوخی و خنده و آشتی نیز رفع میشد و باز روز از نو و روزی از نو.
القصه با پر شدن این خندق ها این میدانگاه های بازی به مرور جمع شد، این خندق ها تا نبش کوچه که به یک کاروانسرا منتهی میشد و تا خود کوچه جعفری و پشت آن کوچه ادامه داشت بود و در آن طرف کوچه ی باریک وتنگ به اصطلاح کاروانسرای زهدی بود که در ابتدا مردم به عنوان کاروانسرا میشناختند و بعد تر آنچه یادشان هست از فعالیت گسترده در تهیه انواع روغن گیری و روغن کشی ها بوده با همان ابزار و آلات متداول که به مرور تا دهه ۵۰ ادامه داشته و کم کم رو به افول و نابودی گذاشته و هم اکنون همان ملک بعنوان میدان بزرگی در اختیار بارفروشان و دستفروشان راسته خیابان فردوسی جنوبی درآمده و از مشخصات ظاهری آن ملک همان در ذهن ها مانده که درب بزرگ چوبی و دو لک که از یک لک آن درب کوچک نفر رو برای تردد پرسنل همان روغنگیری استفاده میشده حال آنکه برای تردد ماشین و یا گاری اسب ها باز میشده و محوطه ی بزرگ آن که برای حتی محلی های آنجا همیشه سوال بوده که چگونه است کمی قابل رویت بود.
خاطر نشان میشود در ابتدای همین ملک و در کنار کوچه یک مغازه کوچک آهنگری هم بوده که شخصی بنام آقای سبزواری مدتها در آنجا به کسب در کنار همان کوره آهنگری اش می پرداخته و فقط بالای همین ورودی ملک زهدی مسافرخانه ایی بوده برای استراحت و اسکان مسافران و مدتی نیز حاجی اعتمادی به عنوان سرایدار این ملک به همراه خانواده اش سکونت داشته و در سپری کردن این شور و هیاهو سهیم بود.
خب اگر بخواهیم داستان را ادامه دهیم باز با مجال کم نگارش روبرو هستیم پس داستان این قسمت را همینجا و درست سر کوچه شیردار نیمه تمام میگذاریم و امید به خدا و البته به شرط حیات باقی داستان را برای دفعه بعد میگذاریم.
با سپاس از همراهی شما مخاطب گرامی در صورت تمایل می توانید با مراجعه به آدرس الکترونیکی فضای مجازی نگارنده متن در بستر اپلیکیشن اینستاگرام بصورت مستقیم در ارتباط باشید و نظرات ارزشمند خود را برای تکمیل هر قسمت از مطالب ارائه دهید تا ضمن استفاده از مطالب شما در هر چه بهتر شدن مطالب و تحقیقات گردآوری شده نگارنده را یاری کنید.
آدرس الکترونیکی: yahya_shekofteh@
نیشابور شهر تمدن های کهن
برچسب ها
با قول مساعد معاون وزیر و مدیر کل آموزش و پرورش به مهندس وکیلی
تاسیس هنرستان موسیقی دختران در نیشابور قطعی شد
تخصیص اعتبار هفت و نیم میلیاردی برای ادامه کار ساخت این پروژه
میلگردهای فونداسیون کتابخانه مرکزی به سرقت رفت
دادستان نیشابور در گفتگوی اختصاصی با خاتون شرق:
اعمال خودسرانه از سوی هیچ مدیری پذیرفته نیست
تاسیس هنرستان موسیقی دختران در نیشابور قطعی شد
مهندس عبدالرضا وکیلی خیرمدرسه ساز نیشابوری در گفت و گو با خاتون شرق اظهار کرد: در جلسهای که امروز در سازمان نوسازی مدارس کشور با حضور مدیرکل و هاجر چنارانی نماینده نیشابور و فرماندار و رئیس آموزشوپرورش نیشابور برگزار شد موضوع هنرستان موسیقی دختران نیشابور را مطرح کردم.
میلگردهای فونداسیون کتابخانه مرکزی به سرقت رفت
خاتون شرق - پس از حدود 4 سال از آغاز ساخت کتابخانهی مرکزی نیشابور در انتهای بلوار دانشگاه و پس از حدود سه سال بلاتکلیفی ادامهی کار پیمانکار پروژه، میلگردهای فونداسیون این پروژه به سرقت رفت. به گزارش خبرنگار خاتون شرق که روز یکشنبهی گذشته از این پروژه بازدید کرد، میلگردهای 25 آجدار پایههای بتنی فونداسیون که حدود دو متر از سطح زمین و سطح بتن، به هوا رفته، از محل الصاق به بتن، به سرقت رفته است.
اعمال خودسرانه از سوی هیچ مدیری پذیرفته نیست
خاتون شرق - دادستان نیشابور در گفتگوی اختصاصی با خاتون شرق گفت: همهی دستگاههای مرتبط با موضوع ساماندهی سگهای بلاصاحب باید از دستور العمل ابلاغی وزارت کشور تبعیت کنند و خارج ا زاین دستور العمل، هیچ شیوه و عمل خودسرانهی دیگری پذیرفته نیست.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.