یحیی شکفته / درودهای فراوان بر سیمرغ نشینان خیال که با همراهی خویش قرار است با نشستن بر بال این پرنده ی افسانه ایی از داستانهای نیشابور شهر تمدنهای کهن بشنویم و ببینیم که در محلات تاریخی نیشابور چه ها میگذشته و نیاکان ما در چه هنگامه تاریخی با فراز و فرود های زندگی چطور دست به دست هم میداده و در پس گذران زندگی ها خاطره ساز این روزهای ما شده اند !!
و البته باز ما خاطره ساز کدام دوره تاریخی خواهیم بود ؟؟
و این حقیقتی است برای تمام ادوار تاریخ
القصه هنوز در کمرکش کوچه ی پرخاطره شیردار هستیم ؛ معبری تجاری با آدمهایی قدیمی مثل همین مرحوم مظفری که ضمن اینکه خواربار فروش هم بود در دکان خویش به حرفه ی شکسته بندی نیز میپرداخت و از آنجا که قبل تر در شمارگان قدیم تر و کوچه درخت پسته به این شغل پرداختیم برای عدم تکرار مطالب شما خواننده محترم مراجعه به مطالب قبل کنید ولی یادآور میشوم که دهه های ۷۰ بود که ادارات بهداشت و تعزیرات نظم نوین اداری را با تمرکز به نظارت اصناف لحاظ داشتند و ضمن بازرسی های مداوم ایرادات اصناف مخصوصا بلحاظ بهداشتی به آنها گوشزد میشد انواع بستنی های دست ساز و آلاسکا و شربتها برای فروش ممنوع و در پاره ایی موارد بلحاظ عدم رعایت مسائل بهداشتی و حضور سرزده بازرسین بهداشت اغلب با غافلگیری مغازه داران روبرو میشدند و انواع و اقسام مواد خوراکی غیر بهداشتی در کنار انواع و اقسام حشرات و جوندگان موذی از سوسک و موش و مار و … بصورت زنده و مرده نصیب ماموران و تذکرات و تعهدات کتبی و پرداخت جرایم نصیب مغازه داران میشد بهر روی خواربارفروشی مرحوم هلالیان و بعدتر قهوه خانه و جگر پزی مرحوم اخلاقی تحت همین شرایط و تدابیر مدتها به حیات تجاری خود ادامه میدادند لازم به توضیح است نبش همین مغازه یکی دیگر از دربها ی کارخانه ی زهدی ها بود که همکنون نیز مثل یک کوچه کوچک گذرگاهی شده برای ورود به همان کارخانه و البته الان در اقدامی نه چندان موفق شهرداری برای تبدیل کردنش به میدان تره بار ؛ که چه بسا در طول تاریخ شهرداری هیچگاه نتوانسته همین قسمت خیابان خاکی یا فردوسی جنوبی را نظم و نظام ببخشد و همواره واحد سد معبر در جدال با دستفروشان و دوره گردان است امید که در آینده این تکه ی خیابان فردوسی جنوبی با مشارکت همه ی کسبه آنجا بتوانند به تعاملی برای بهبود در آرامش کسب و کار خودشان برسند
همچنان که سیمرغ خیال جر و بحث نیروهای شهرداری با دستفروشان را بیاد می آورد به روبرو پرمیگشاید و به لب بام بلندی مینشیند که همکنون تخریب شده و با مسطح کردن کف آن ؛ عمق قدیمی اش پوشانده شده و صدای شوفر راننده های قدیمی مینی بوس ها و اتوبوسهای بنز و قدیمی اش برای همراهی و آگاهی بخشی مراجعان ش را دیگر نمیشنود صداهای خاصی که با تهران تهران .. یا مشهد مشهد گفتن مشخص میکرد که اینجا روزگاری گاراژ ی مشهور بود برای تردد مسافران و پایانهایی بود برای تجمع مینی بوس های روستاهای اطراف نیشابور.
بله گاراژ امیران که روزگاری زمین اصلی آن از خاندان زردی ها بوده و هست مدت زمانی حاجی امیران از ماشین داران و متمولین شهر آن را به اجاره بلند مدت از حاجی زردی برای امور ترابری در آورده و الحق والانصاف در نبود پایانه های متمرکز امروزی و اتصال به سیستم های یکپارچه مدیریت حمل و نقل شهری با همان بضاعت اندک بیشترین خدمات مسافرتی را ارائه میدادند حتما برایتان در آینده از اینجا بیشتر خواهم گفت.
سیمرغ خیال خرامان خرامان همچنان که روی دیوار گاراژ امیران از طرف کوچه شیردار نشسته به جلو می خرامد و تراس های مسافرخانه صیادی را مشاهده میکند که برخی مسافران برای اقامت های کوتاه خود آنجا سکنی میگزیدند طبقه پایین هم که مغازه های خود حاجی محمدمهدی صیادی و حاجی فتحی و قصابی برادران ابوالفضل و اصغر باغشنی بود و مدتها در کنار هم به خوبی و خوشی به کسب و کار و تجارت مشغول بودند البته همکنون دیوار به دیوار گاراژ آرایشگاه آقای بلوکی برقرار است خب تا اینجا و تقریبا وسط کوچه ی شیردار گفتنی ها را گفتیم و میماند در ادامه به سمت خود کاروانسرا و شناخت این بنای قدیمی که دیگر جز نامی از آن چیزی باقی نمانده برویم البته تا یادم نرفته مرحوم حاجی عادلی تبار نیز اینجا قالی فروشی داشت و یاد همه این کسبه بزرگ گرامی..
پس تا فرصتی دیگر باید منتظر باشیم و پرواز سیمرغ خیال را چشم انتظار باشیم برای شنیدن گوشه ای از خاطرات دلنشین قدیم های نیشابور شهر تمدنهای کهن؛ شما مخاطب گرامی میتوانید بصورت مستقیم با ارسال نظرات خود به رفع نواقص احتمالی مطالب بنده و هر چه تکمیل تر کردن آنها کمک کنید قطعا همراهی شما عزیزان ضمن دلگرمی موجبات انرژی بخشی برای گام نهادن در این مسیر نیشابور شناسی خواهد بود.
منتظر ارسال نظرات ؛ انتقادات و پیشنهادات شما خوبان به آدرس الکترونیکی و در بستر اپلیکیشن اینستاگرام هستم آدرس من yahya_shekofteh@
نیشابور شهر تمدن های کهن
برچسب ها
یادداشت روز
دانشگاه علومپزشکی نیشابور در آزمونی خطیر
چهارشنیه بازار نیشابور در 2راهی شورا و شهرداری
بازار وحدت نیشابور نفسهای آخر را میکشد
دانشگاه علومپزشکی نیشابور در آزمونی خطیر
خاتون شرق - انتصاب دکتر غزاله دوستپرست به عنوان سرپرست دانشگاه علوم پزشکی نیشابور، یک گام مهم در مسیر برابری جنسیتی در ساختارهای مدیریتی نظام سلامت ایران محسوب میشود. اما این انتصاب با چالشها و فرصتهایی همراه است که از یک سو فرصتهای تازهای را برای توسعه و بهبود در حوزه بهداشت و درمان فراهم میکند و از سوی دیگر، به دلیل شرایط خاص و ساختارهای فعلی نظام سلامت کشور، آزمونی جدی برای ارزیابی اثربخشی و کارآمدی مدیریت زنان در این بخش مهم از دولت جدید خواهد بود.
نگاهی به عملکرد ۶ماهه فولاد خراسان
خاتون شرق - بررسی گزارش عملکرد ششماهه شرکت فولاد خراسان در سالهای 1402 و 1403 نشاندهنده تغییرات مهمی در درآمد، فروش و چالشهای پیشروی این شرکت است. در گزارش به مقایسه این دو دوره میپردازیم:
بازار وحدت نیشابور نفسهای آخر را میکشد
خاتون شرق - تا چشم کار میکند خودرو پارک شده، در 2طرف جاده انبوه دستفروشان و مردمی که برای خرید یا به قول معروف شکار آمدهاند موج میزند، از کبوتر و مرغ و بوقلمون بگیر تا آچار گیربکس و لاستیک ماشین و پنکه، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در اینجا یافت میشود.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.