نیشابور شهر تمدنهای کهن
نیشابور شهر تمدنهای کهن
خاتون شرق - درود به همه شما دوستان بهتر از جان دنبال کنندگان داستان‌های نیشابور شهر تمدنهای کهن   در قسمت قبلی تا کوچه ی زاودی ها سری زدیم و از آنجا نوشتیم از خانه های قدیمی و کاهگلی و آجری اش نوشتیم و از همسایگان مشتی اش نوشتیم تا ...

یحیی شکفته / درود به همه شما دوستان بهتر از جان دنبال کنندگان داستان‌های نیشابور شهر تمدنهای کهن

در قسمت قبلی تا کوچه ی زاودی ها سری زدیم و از آنجا نوشتیم از خانه های قدیمی و کاهگلی و آجری اش نوشتیم و از همسایگان مشتی اش نوشتیم تا رسیدیم به نبش کوچه و منزل علی دباغ که بعدها خانواده شهید اندرابی مدتها آنجا زیستند حال پس از طی مسیر و دیوار به دیوار باغ بزرگ حاجی حاج بیگلو که الان تفکیک شده و چندین خانه که شرح مفصل ش را در ادامه خواهم داد باغی بزرگ بوده که از خاطرات قدیمی ها یادآوری خانه های زیبا و قدیمی و شاه نشین آنجا و عمارت زیبای باغ بوده در انبوه درختان تناور توت که هر سال اردیبهشت های خاطره انگیز را برای اهالی و ساکنان باغ رقم میزده صحبت از توت و درختان توت شد جالب است بدانید اگر یک توت‌خور واقعی باشید یا توت‌خورهای حرفه‌ای را از نزدیک دیده باشید، می‌دانید که توت خوردن آداب خودش را دارد. از همان اول که توت‌ها هنوز به قول معروف «کال» هستند، می‌دانیم که نباید آن‌ها را بچینیم تا زمانی که خوب برسند. بعد که رسیدند هم باید صبر کنیم تا تعدادش به اندازه‌ای برسد که ارزش تکاندن داشته باشد. تا قبل از آن مرحله می‌توان با دستچین کردن از شاخه‌های پایین یا برداشتن توت‌هایی که روی زمین ریخته، با رعایت بهداشت، هوس توت خوردن را ارضا کرد و شما حساب کنید مردم این منطقه و همسایه های باغ همیشه برای خوردن توت خاطرات دلچسب اینجا را از یاد نمی‌برند خلاصه یکی از کارهای غلط در توت‌خوری، پرتاب کفش به شاخه‌ها برای ریختن توت‌هاست. چه کاری است خب؟ هم خطر دارد و هم برگ‌های درخت بینوا چه گناهی کرده‌اند؟ البته گاهی بعضی توت‌ها به تکاندن هم نمی‌رسند و باید تا دانه آخر همان‌طور از سر درخت چید و خورد؛ مثل توت‌های وسط بولوارها. خب، حالا توت‌ها رسیده‌ و زیاد شده‌اند و باید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده و فامیل هستند، صبح زود تا هوا سرد نشده و گنجشک‌ها هم حساب‌شان را نرسیده‌اند، درخت را بتکانیم. مراحلش هم این‌طوری است که بزرگ خانواده چادرشبی که مخصوص همین کار است و پارسال شسته را می‌آورد، بقیه اعضای خانواده آن را دور تا دور درخت می‌گیرند و یکی از اعضای نوجوان خانواده که هم سبک است و هم چالاک و البته مراقب خودش هم هست، از درخت بالا می‌رود.

تکنیک اصلی تکاندن درخت هم این‌گونه است که شخص تکاننده باید دو دستش را به یک شاخه ضخیم بگیرد، روی کمر یک شاخه کلفت دیگر بایستد و با پایش ضربه‌های آهسته به درخت بزند. خیلی هم باید مراقب افتادن و شکستن شاخ و برگ درخت باشد. پایینی‌ها هم می‌توانند به او گرا بدهند که «حالا برو اون ورتر… پایین پات… بالای سرت هم پره…»! بعد که مرحله تکاندن تمام شد و شخص روی درخت هم به سلامتی پایین آمد، اگر گیرندگان چادر داخلش چیزی باقی گذاشته باشند، باید توت‌های سالم را از آشغال‌ها جدا کرد و داخل ظرف ریخت. یک نکته مهم که قدیمی‌ها به آن معتقد بودند، ظرف کردن توت و دادن به همسایه‌هاست. ظرف‌هایی که کف آن چند برگ توت گذاشته شده و توت‌ها را با سلیقه روی آن‌ها می ریزند و یکی دو تا گل هم روی آن می‌گذارند. همسایه هم بعد از این که توت‌ها را زیر باد پنکه یا کولر خوردند بشقاب را با میوه،شیرینی یا نبات و آب نبات پر کند و بازمیگردانند و همین دلخوشی ها هر سال همراهشان بود و جزئی از زندگیشان ‌…

القصه همین باغ بزرگ الان خانه های حاجی الماسیان که نجار و گاهی به حرفه ی شیشه بری نیز مشغولیت داشت بود از دیگر آدم های سکونت داده شده حاج ابوطالب محمدی و حاجی ملازمی که چوبداری داشت و البته استاد شادمهری نیز اینجا می‌زیستند و البته دیوار به دیوار این باغ تفکیک شده در بعدها منزل حاجی دادپور بود کارمند اداره دارایی که به نوعی سه نبش بود و درب نفر رو از حاشیه کال داشت و نبش دیگرش در مسیر تردد کال بود و آن طرف دیگر این ملک روبروی نانوایی سنگگ کنونی ار داخل کوچه درب ماشین رو داشته و دارد

خب در ادامه قصد دارم تا با حرکت به سمت حیاط مزار این محدوده زیبا و قدیمی و البته کمی از خود قدمت حیاط مزار با شما بگویم پس در ادامه با باقی روایت های من از محلات نیشابور همراه باشید منتظر شنیدن و دریافت نظرات شما هستم شما می‌توانید با مراجعه به آدرس الکترونیکی من در فضای مجازی روی بستر اپلیکیشن اینستا به آدرس زیر در تماس باشید

@yahya_shekofteh