نوشین جمنژاد
در کوچه پَس کوچههای ذهن من، بارها به این سوال فکر کردهام که اساس نوشتن چیست؟ چرا و بر چه مبنایی انسانها مینویسند؟ چه انگیزهای سبب خاستگاه نوشتن یک انسان میشود؟ چرا و به چه دلیلی بعضی داستانها وقتی به آن سوی مرزها میروند شناخته شده و معتبر میشوند؟ همین پرسشها ممکن است از منظر و دیدگاههای مختلف پاسخ داشته باشند. چرا که نوشتن داستان تا به امروز از گسترش بالندهای برخوردار بوده است. ولی گاهی برای برانگیختگی مخاطب و احساسات و تعقل تحت تاثیر روح احساسات قرار میگیرند و بیپروا وقایع را بازگو میکنند. گاهی که واقعیتها زیر پردهای از ابهام پنهان میشوند، از مسیر واقعی خود منحرف میگردند و به گونهای دیگر جلوهگر میشوند و همین میشود که چیزی به اسم «سانسور» بوجود میآید. اینجاست که حقیقت و واقعیتهای داستانها درهم تنیده میشود و مشکلات و معضلاتی را بوجود میآورد. بسیار دشوار است که گیرندههای حساس هنرمندان، واقعیت و حقیقت را ضبط کند و نوشتههای واقعی به قلب و مغز نویسنده و دیگر هنرمندان و مخاطبین رسانده شود تا آنان هم به کشف حقیقت نایل آیند و حقیقت از ورای واقعیت در آثارشان بدرخشد و دیده شود. شاید اگر داستانها در عهد ما بتوانند رسالت و تعهدشان را در عرصهی ادبیات به درستی عرضه کنند آنوقت ما هم نیازی به حذف کردن و یا سانسور نخواهیم داشت. چرا که میگویند ادبیات گِل خاکی است که از خاک موندهاش هم رویش و بالندگی بوجود میآید به شرط آنکه چیرهدستانه و هنرمندانه با نگاهی عمیق و خاص در مسیری درست و منطقی پیش رود تا بتواند راهگشا باشد.
نباید بگذاریم ادبیات و داستانهای زمان ما خارهایی شوند که به چشم نیایند و ما را زخمی کنند. زیرا که در ادبیات جنگ انسان با انسان نیست بل نشان دادن افرادی است که بتوانند با قلم خاصشان و ذهن متفاوتشان حقایق را بدون مسموم کردن فضایی خفقان آور برانگیزند و به چالش بکشند.
از طرفی بعضی ناشران ایرانی هیچ چشماندازی برای فراتر از مرزها قائل نیستند و تنها بازار داخلی را مد نظر دارند. در این میان بعضی آژانسهای ادبی نیز جز تعدادی محدود چندان در ایران فعال نیستند و همین موضوع مسیر را دشوارتر کرده است.
نویسندگان باید این جمله را همواره در نظر داشته باشند:
«اگر تن به دریا میزنید پس از خیس شدن نترسید.»
چرا برخی از داستانها در آن سوی مرزها معروف و معتبر میشوند؟
برچسب ها
گزارش میدانی خاتون شرق از وضعیت دسترس پذیری شهری برای توان یابان
نیشابور برای توانجویان مناسب نیست
واکاوی سفر طولانی سیمرغ سخن به مقصد نیشابور
اسلامی ندوشن، نه چنان بزرگ بود و نه چنین کوچک؛ همان بود که بود
نیشابور برای توانجویان مناسب نیست
خاتون شرق - اگر چه بر حسب تجربهی سالها کار در بهزیستی، به قطع و یقین میدانم که آمار معلولین ثبت شده در بهزیستی، با واقعیت جامعه فاصلهی زیادی دارد اما حسب ناچاری از آمار بهزیستی یاد میکنم که میگوید نزدیک به 12 هزار معلول ثبت شده در بهزیستی نیشابور داریم و بر اساس تجربهای که من در مورد معلولین واقعی از بهزیستی کسب کردهام باید چیزی در همین حدود هم خارج از سیستم ثبت بهزیستی باشند. به عبارت دیگر نزدیک به 25 هزار معلول با انواع معلولیتها ساکن نیشابور هستند که این آمار اگر شهرستانهای جدیدالتأسیس مثل میانجلگه، فیروزه و زبرخان را هم لحاظ کنیم کل منطقهی نیشابور بزرگ باید چیزی حدود 50 هزار نفر معلول داشته باشد.
اسلامی ندوشن، نه چنان بزرگ بود و نه چنین کوچک؛ همان بود که بود
خاتون شرق - خبر داده بودند که پیکر دکتر اسلامی ندوشن را صبح دوم آذر به نیشابور میآورند و در قطعه مشاهیر به خاک می سپارند.
سگ و گوسفند هر دو حیوانند اما این کجا و آن کجا؟!
خاتون شرق - هفتهی گذشته، گزارشی در بارهی پناهگاه سگهای پرسهزن در نیشابور داشتیم. در ضمن گزارش، به گروههای حامی حیوانات و محیط زیست هم اشارهای شد و وعده کردیم در شماره های آتی، دو پناهگاه غیر دولتی سگهای بیپناه را هم بکاویم و خواهیم کاوید.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.