سعید صفارائی – خبرنگار
در روزهای اخیر، عجیبترین صحنهها در دیپلماسی بینالملل رقم خورد و تحلیلگران، دیپلماتها و رهبران کشورها را دچار سرگیجه کرد.
وقتی ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین، برای ملاقات با دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد کمتر کسی تصور میکرد که لحظاتی بعد شاهد یکی از تندترین رویاروییهای لفظی میان این دو رهبر باشد. ترامپ که همواره به اتخاذ مواضع غیرمنتظره و رفتارهای غیرقابل پیشبینی شهره است، به شکلی کمسابقه زلنسکی را مورد حمله لفظی قرار داد، هرچند رئیسجمهور اوکراین نیز پاسخهایی طعنهآمیز به او داد و از انتقاد نسبت به معاون ترامپ نیز خودداری نکرد.
ترامپ که بیشترین پروندههای قضایی را در میان تمامی رؤسای جمهور آمریکا در طول تاریخ این کشور دارد و تاکنون نزدیک به چهار هزار بار در دادگاههای آمریکا مورد مؤاخذه قرار گرفته است، نشان داده که برای بیان اظهارات خلاف واقع هیچ محدودیتی برای خود قائل نیست و از این نظر او را میتوان با معجزه هزاره سوم مقایسه کرد.
با این حال آیا این اجازه به او داده میشود که منافع زورمندان آمریکا و برنامههای کلان استراتژیستهای این کشور را با تصیمات آنی و برخوردهای تهاجمی دچار مخاطره کند؟!
در دنیای چندلایه سیاست، گاهی اوقات صحنهگردانان با عکسالعملهای به ظاهر اشتباه، طرف مقابل را دقیقاً به سمتی که میخواهند، هدایت میکنند. به نظر میرسد که مشاجره لفظی میان ترامپ و زلنسکی نیز در همین چارچوب قابل تحلیل باشد؛ چرا که این نزاع در نهایت بستری برای تغییر آرایش سیاسی در سطح بینالمللی فراهم کرده است.
یکی از اصلیترین تحولات در پس پرده این جدال، طرحی است که واشنگتن به صورت غیررسمی برای پایان جنگ اوکراین پیشنهاد داده است. بر اساس اطلاعات منتشرشده، این طرح شامل پذیرش خواست روسیه برای الحاق بخشی از خاک اوکراین در ازای امتیاز بهرهبرداری از معادن این کشور توسط آمریکا است. این پیشنهاد، اگرچه ممکن است در ظاهر یک راهحل دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ تلقی شود، اما تبعات استراتژیک عمیقی خواهد داشت.
روسیه، در صورت پذیرش این پیشنهاد نهتنها باید مسئولیت بازسازی مناطقی را که خود در جریان جنگ تخریب کرده است بر عهده بگیرد، بلکه ممکن است در دام استراتژیکی بیفتد که از سوی واشنگتن طراحی شده است.
باید توجه داشت پیش از این روسیه با اشغال شبهجزیره کریمه و اوستیای جنوبی و آبخازیا در گرجستان هزینههای سنگینی را برای اداره این مناطق متحمل شده است و اگر سناریوی جدید به وقوع بپیوندد، بار اقتصادی این کشور سنگینتر خواهد شد.
از سوی دیگر اگر آمریکا به توافقی برای بهرهبرداری از معادن اوکراین دست یابد، این کشور در موضعی قرار میگیرد که میتواند در آینده محدودیتهای بیشتری بر روسیه اعمال کند، بهویژه در شرایطی که اوکراین همچنان بر عضویت در ناتو پافشاری کند واکنشهای روسیه در برابر اوکراین به خاطر حضور شرکتهای آمریکایی در اوکراین به شدت محدود خواهد شد.
در چنین شرایطی، به نظر میرسد که نمایش جنجالی مشاجره ترامپ و زلنسکی، اگرچه در نگاه نخست به نفع روسیه تعبیر شده است، اما در واقع ممکن است کرملین را به سمت طعمهای که کاخ سفید طراحی کرده سوق دهد.
به نظر میرسد که جنگ اوکراین به پایان خود نزدیک میشود، هرچند که این پایان برای کییف چندان امیدوارکننده نخواهد بود اما پرسش کلیدی این است که ایران در این معادله پیچیده چه جایگاهی خواهد داشت؟