سعید صفارائی
دولت مسعود پزشکیان که با شعار «دولت وفاق» روی کار آمد، اکنون بیش از هر زمان دیگری از این مفهوم فاصله گرفته است. استعفای محمدجواد ظریف، چهرهای که سالها بهعنوان نماد دیپلماسی در ایران شناخته میشد، و برکناری عبدالناصر همتی، یکی از معدود تکنوکراتهای اقتصادی در دولت، نشان میدهد که این دولت بیش از آنکه بر وفاق ملی تأکید داشته باشد، در مسیر حذف چهرههای میانهرو و تقویت جریانهای تندرو حرکت میکند.
چرا استعفای ظریف یک شکست برای دولت پزشکیان است؟
محمدجواد ظریف، که در دورههای گذشته یکی از اثرگذارترین چهرههای سیاست خارجی ایران بود، با وجود مخالفتهای گسترده اصولگرایان، در دولت چهاردهم بهعنوان معاون راهبردی رئیسجمهور منصوب شد. اما این انتصاب از همان ابتدا با چالشهای زیادی همراه بود. مخالفان او، با استناد به قانون منع بهکارگیری افراد دوتابعیتی، تلاش کردند تا مانع از نقشآفرینی وی در دولت شوند. در نهایت، ظریف تنها چند ماه پس از انتصابش، در پی توصیه رئیس قوه قضائیه از سمت خود کنارهگیری کرد.
سوال اساسی اینجاست: چرا پزشکیان از ظریف حمایت نکرد؟ اگر او ظریف را شایسته این سمت میدانست، چرا در برابر فشارها ایستادگی نکرد و اجازه داد که یکی از آخرین چهرههای معتدل در دولتش کنار گذاشته شود؟ این انفعال، نهتنها اعتبار دولت را زیر سوال میبرد، بلکه این پیام را مخابره میکند که پزشکیان در برابر فشارهای بیرونی، ارادهای برای حفظ کابینه خود ندارد.
برکناری همتی: حذف اقتصاددانان و تقویت پوپولیسم
در شرایطی که اقتصاد ایران با بحرانهای متعدد از جمله تورم فزاینده، کاهش ارزش پول ملی و فرار سرمایه مواجه است، مجلس اصولگرا تصمیم به استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد و دارایی گرفت. این اقدام نشان داد که جناحهای تندرو در تلاشند تا هرگونه سیاستگذاری اقتصادی مبتنی بر عقلانیت را به حاشیه برانند.
همتی که تجربه مدیریت بانک مرکزی را در کارنامه خود داشت، اگرچه عملکردش در دوران قبلی با انتقاداتی همراه بود، اما یکی از معدود چهرههایی بود که به سیاستهای اقتصادی مبتنی بر بازار اعتقاد داشت. برکناری او، بهجای تقویت تیم اقتصادی دولت، آن را دچار تزلزل بیشتر خواهد کرد.
پزشکیان میتوانست با رایزنیهای سیاسی مانع از برکناری همتی شود، اما ترجیح داد که سکوت کند. این رفتار، بار دیگر نشان داد که دولت او نهتنها قدرت مقابله با فشارهای جناحی را ندارد، بلکه آماده است تا در برابر کوچکترین تهدید، مهرههای کلیدی خود را قربانی کند.
لغو ضیافتهای افطاری؛ تصمیمی پوپولیستی یا سیاستی ناکارآمد؟
در میان این تحولات، دفتر رئیسجمهور اعلام کرد که ضیافتهای افطاری برای اقشار مختلف جامعه بهدلیل «صرفهجویی» لغو شده است. این تصمیم، در حالی اتخاذ شد که همین دولت تاکنون هیچ برنامه مشخصی برای کاهش هزینههای غیرضروری ارائه نکرده است.
لغو دیدارها و گفتوگوهای مستقیم با نخبگان سیاسی، فرهنگی و رسانهای، بهجای آنکه به کاهش هزینهها منجر شود، فاصله دولت با بدنه اجتماعی را افزایش خواهد داد. در شرایطی که اعتماد عمومی به دولت کاهش یافته است، یکی از راههای جلب حمایت مردم، گفتوگوی مستقیم با آنهاست. حذف چنین برنامههایی، تنها دولت را منزویتر خواهد کرد.
دولت پزشکیان: گرفتار در تنگنای فشارهای سیاسی
دولت پزشکیان در حالی که خود را «دولت وفاق» مینامد، عملاً در حال از دست دادن آخرین چهرههای اعتدالی و عملگرا است. کنار گذاشتن ظریف و همتی، نهتنها یک پیروزی برای تندروها محسوب میشود، بلکه نشاندهنده ضعف مدیریت و ناتوانی رئیسجمهور در حفظ توازن سیاسی در دولتش است.
اگر روند فعلی ادامه یابد، دولت پزشکیان بهسرعت به دولتی منفعل تبدیل خواهد شد که در برابر فشارهای بیرونی، هیچ مقاومتی از خود نشان نمیدهد. این وضعیت، نهتنها اعتبار او را نزد افکار عمومی کاهش خواهد داد، بلکه ممکن است عمر سیاسی دولتش را کوتاهتر از آنچه تصور میشود، کند.
در نهایت، پزشکیان باید میان «وفاق واقعی» و «انفعال» یکی را انتخاب کند. اگر او خواهان حفظ استقلال دولت خود است، باید در برابر فشارهای سیاسی بایستد، از کابینهاش دفاع کند و اجازه ندهد که افراد کارآمد، قربانی تسویهحسابهای جناحی شوند. در غیر این صورت، دولت چهاردهم بهجای تبدیلشدن به دولتی فراجناحی، به مهرهای در دست جریانهای رادیکال تبدیل خواهد شد.