یادداشتی درباره ی شاعران امروز که مدت ها شعر نمی گویند
یادداشتی درباره ی شاعران امروز که مدت ها شعر نمی گویند
یادداشت هایی برای شعر و ادبیات

مسعود اصغرنژادبلوچی

تقریباً برای تمامی خوانندگان شعر در جهان مسجل شده است که نمی‌توان به‌راحتی در یک حوزه و شعر موفق بود و مخاطب زیادی را به خود اختصاص داد. شعر امری بدیهی نیست که با هر ترفندی به توان به منصه ظهور برسد و مخاطب را از آن خود کند این روزها باانگیزه ثبت شخصیت شاعر که به‌نوعی توهم جوهر شعری را در خود می‌پرورانند شاهد کتاب سازی یا چاپ کتاب‌های هستیم که درنهایت در کل آن‌ها نمی‌توان حتا سطرهای شاعرانه یافت چه برسد به سرودهای موفق. شاعرانی که از روی درد و درک هم تقلب می‌کنند و گمان می‌کنند به شکل مختلف می‌توانند کاشف اولیه درد و درکی باشند که سالیان سال مخاطب و مردم را در چنبره گرفته است. شعر امروز که در ذیل استفاده از موسیقی‌های مختلف دارد شکل تازه‌ای به خود می‌دهد و مخاطبان ویژه‌ای را برای خود به وجود می‌آورد، شاخصه‌های جاافتاده در ذهن و زبان را با معادل‌های دم‌دستی بازسازی نمی‌کند. شعر شدگی و یافتن معادل‌های آن تحت عنوان جوهر شعری یا شعر موفق شرایط ویژه‌ای را به خود اختصاص می‌دهد که سهل‌الوصول نیست. شرایط شعر بودند بافاصله گیری از نثر شروع‌شده و با رعایت هدفمندی گفتار و ایجاد فنون خطابه از ارسطو تاکنون ادامه پیدا می‌کند. بااین‌همه علاوه بر موضوع لازم است هدف ِکلام در ذیل محتوای گفتار که علاوه می‌شود به شیوه بیان مدنظر قرار بگیرد.
شاعران امروز به نظر با یک شکست بزرگ در لایه‌های اول زبان مواجه شده‌اند و از شعر بودن و شاعرانه بودن جداشده تنها به رونویسی و متون ادبی‌نویسی مشغول می‌باشند. باید دانست که با اتکا به آثار سطحی مخاطب به دست نمی‌آید و به‌سادگی نمی‌توان شاعری موفق بود یا شد.