هنوز هم شعرهایم را می دزدند!
هنوز هم شعرهایم را می دزدند!
علیرضا بدیع را بیشتر به واسطه اجراهایش در تلویزیون و فعالیتش در زمینه ترانه سرایی می شناسیم. این شاعر جوان که با ترانه های آلبوم موسیقی «ماه و ماهی» بسیار دیده و شنیده شد، متولد نیشابور است شهری که به قول خودش مهد شعر است. در این روزهای بهاری با او درباره فعالیت های این روزهایش، ادبیات و شعر به گفت وگو می پردازیم.

آثاری که در راه است
گفت وگویمان را با سوالی درباره فعالیت هایش در این شرایط کرونایی آغاز می کنیم، او می گوید: این روزهای من صرف مطالعه و یادگیری می شود، هم تحصیل می کنم هم تدریس. همچنین در بخش ترانه سرایی مشغول ساخت تیتراژ برنامه ای تلویزیونی با همکاری فرهاد برنجان هستیم و یک قطعه موسیقی را با آرش بیات برای تئاتری در تهران آماده می کنیم که قرار است مسعود امامی خواننده آن باشد، به علاوه در بخش تالیف هم کتاب آرایه های ادبی را  به اتفاق مهرداد مشایخی  پیگیری می کنم.
خاطره بازی مردم با «ماه و ماهی»
خاطرات آلبوم دلنشین «ماه و ماهی» با صدای حجت اشرف زاده را مرور می کنیم و از او می پرسم، «به عنوان ترانه سرای آلبوم، کدام قطعه را بیشتر می پسندید؟» بدیع پاسخ می دهد: همان قطعه ماه و ماهی را  بیشتر می پسندم، هم شعرش متناسب و متعادل است هم این که در برخورد با موسیقی و صدای خواننده با اقبال عمومی مواجه شد و مردم همیشه به من گفته اند که خاطره های زیادی با آن قطعه دارند.
تاسفی عمیق برای تکرار نشدن یک دهه لذت
از بهار می گوییم و روزهای خیام و عطار.او اظهار می کنددرباره خیام و عطار از سال ۸۸ سعادت اجرای برنامه هر ساله در آرامگاه این دو شاعر بزرگ را داشته ام که متاسفانه امسال به دلیل کرونا برنامه ها لغو شد و اولین سالی بود که این سعادت را نداشتم تا خدمت مردم فرهنگ مند نیشابور و خراسان باشم و از این بابت خودم هم عمیقا متاسفم. با آثار خیام و عطار از کودکی انس داشتم و حالا هم که در دانشگاه فردوسی، ادبیات عرفانی می خوانم، توفیقی اجباری است تا آثار عطار را به عنوان یکی از سردمداران ادبیات عارفانه مرور کنم. در واقع مبنای خیلی از مقالات این حوزه، آثار نظم و نثر، تذکره الاولیا و منطق الطیر و دیگر آثار اوست. نکته ارزشمند برای خودم این که با بیشتر شدن مطالعاتم در این حوزه به این نتیجه رسیده ام که نیشابور علاوه بر این که مهد شعر بوده، مهد عرفان هم بوده و خیلی از مشایخ و عرفای بزرگ در نیشابور و خراسان بوده اند.
این سرقت ادبی است، نه تضمین
بدیع از نخستین کسانی بود که به سرقت ادبی واکنش نشان داد و پس از او اعتراض و واکنش های دیگر شاعران و اهالی ادب باعث به وجود آمدن پویش «نه به سرقت ادبی» شد. از او می پرسم، «چرا وقتی شاعر یا خواننده ای در اثرش از ترانه سرایان شاخص و مطرحی همچون مولانا و شهریار استفاده می کند، آن را تضمین قلمداد نمی کنید و سرقت ادبی می دانید»؟  او می گوید: تضمین زمانی است که آن قسمت شعر را در اثرتان داخل گیومه بگذارید و زمانی که پرسیده می شود این شعر متعلق به کیست، بگویی فلان شاعر نه آن که بگویی مال خودم است! نام شاعر باید حتما قید شود، این نهایت امانت داری است. اگر امانت داری نکردی نامش پنهان کاری می شود اما اگر به صراحت بگویی که این شعر خودم است، وارد حوزه سرقت ادبی شده ای.
بحث و کشمکش درباره انتصابات جعلی
او ادامه می دهد: فضای مجازی، هم دستاوردهایی داشته و هم ضایعاتی. از ضایعاتش این است که مردم  فکر می کنند شعر باید همیشه رایگان در خدمت شان قرار گیرد، به بیانی دیگر به شعر و متون نوشتاری به مثابه تولید محتوای رایگان نگاه می کنند. یکی دیگر از ضایعات فضای مجازی این است که با فشردن یک دکمه به شعرهایی دسترسی پیدا می کنید که خیلی اوقات انتصابات جعلی دارند و از طرفی چون مخاطب تنبل شده و با کتاب و کتابخانه سر و کار ندارد، هرچیزی را که در اینترنت می بیند، قبول می کند. تقریبا هیچ روزی نیست که من درباره انتصابات جعلی اشعار در فضای مجازی با دو سه نفر بحث و کشمکش نداشته باشم. در خصوص ضایعات فضای مجازی و پویش سرقت ادبی خود من هم مبتلابه هستم به این معنا که هر شعری در فضای مجازی منتشر می کنم، توسط یکی از متشاعران به سرقت می رود و البته آن فرد به غیر از من به آثار دیگر دوستان شاعر همچون محمد علی بهمنی و فاضل نظری هم نظر سوء دارد. زمانی که در خصوصی به او می گویم که شعر من را سرقت کرده ای، عذرخواهی می کند اما باز هم در فضای عمومی مدعی آن شعر می شود. برای برخورد با این رفتار او، شکایت قضایی هم کردم اما او با دیگر شعرا تماس گرفته و درخواست کرده بود به من بگویند که شکایتم را پس بگیرم و او هم تعهد بدهد که دیگر سرقت نکند. من هم به خاطر توصیه شعرای عزیز شکایتم را پس گرفتم و رضایت دادم اما دوباره ایشان دزدی ها و سرقت های خودش را از سر گرفت… .

  • منبع خبر : ovhshk