نیشابور شهر تمدن های کهن
نیشابور شهر تمدن های کهن
خاتون شرق - لذت شنیدن تاریخ و تلاقی اندیشه ها در بستر تاریخ از یک سو و ذکر یاد ها و نام های گذشتگان همیشه برای من جاذبه ای سحرآمیز داشت ...

یحیی شکفته / لذت شنیدن تاریخ و تلاقی اندیشه ها در بستر تاریخ از یک سو و ذکر یاد ها و نام های گذشتگان همیشه برای من جاذبه ای سحرآمیز داشت و در این جاذبه ذهنی تحقیقات و پژوهش ها و کاوش هایی را در کتاب ها ، رساله ها و تاریخ قدیم ابرشهر نیشابور آغاز کردم و پای صحبت عزیزانی که گردش ایام گرد پیری بر سر و روی شان نشانده بود نشستم. غالبا وجه مشترک همه این منابع، نیشابور زادگاه نیاکان ما است.
نیشابور این ابر شهر بزرگ تاریخ تمدن های کهن همواره در همه اعصار در فرهنگ و ادب و هنر پیش قراول بوده وظلم است اگر بخواهم درباره نیشابور بنویسم و یادی از استاد توانمند محمد رضا شفیعی کدکنی با آن کلام جان بخش و قلم روح افزا نکنیم که کاملا حق مطلب را ادا کرده فرمودند:
این نیشابور در نگاه من فشرده‌ای است از ایران بزرگ. شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنایی تاریخ با صبحدمی که شُهره آفاق است. از یک سوی لگدکوب سُمّ اسبهای بیگانه در ادوار مختلف و از سوی دیگر همواره حاضر در بستر تاریخ با ذهن و ضمیری گاه زندقه آمیز و فلسفی در اندیشه خیام و گاه روشن از آفتاب اشراق و عرفان در چهره عطار.
تاریخ این سرزمین را باید از گوشه و کنار کتاب های کهنه و سفال های عتیقِ موزه های بیگانه و سنگ قبرهای شکسته فراهم آورد چرا که چیزی برای او باقی نگذاشته اند و هرچه داشته با فیروزه هایش در غارت شبانه تاتار،گاهی نگین انگشتری زاهدان ریائی شده ست و گاهی خورجین اسب روسپیان را آراسته است.
برای بازسازی این نیشابور باید جان کند. با شعارهای روزنامه نویسان و فرمایشات خطیبان حرفه ای هیچ کاری نمی‌توان انجام داد. باید جان کند و هر پاره‌ای ازین موجودیت را با هر وسیله‌ای که امکان پذیر است به دست آورد و بررسی کرد و شناخت درست مانند قدحی بلورین از میراث نیاکان تو که بر سنگ شکسته است و هر پاره‌ای از آن در گوشه ای افتاده و تو میخواهی اجزای پراکنده آن قدح شکسته را با کیمیای عشق،به هم جوش دهی و آن را از نو بیافرینی. تا این قدح کامل شود به تمام ذرات گمشده آن نیاز داری.
اینجاست که می‌شود به خودت اجازه دهی و جسارت به خرج دهی و قلم را از دست مبارک استاد بستانی و اینگونه ادامه دهی که اجزای پراکنده آن قدح شکسته که در جای جای نیشابور پراکنده است فقط کافیست اندکی با ملاحظه این اجزا ی پراکنده شکسته را پیدا کنی و در کنار هم بچینی تا ببینی چه حرفها که برای گفتن ندارند .
تاریخ غنی و کهن ابر شهر خراسان بزرگ بر هیچ کس پوشیده نیست آنچه که باور همگان است به گواه تاریخ تولدهای مکرر این شهر کهن از پس حوادث تلخ روزگار است چه طبیعی و چه غیر طبیعی آنچنان که در همه اعصار تاریخ نیشابور همیشه حرف برای گفتن داشته
«حبذا شهر نیشابور که در ملک خدای
گربهشت است همان است وگرنه خود نیست»
اگر تاریخ نیشابور را دارد نیشابور نیز تاریخ دارد. نیشابور را محلاتش ساخته محلات را آدم‌های نیک نامش بنا نهاده اند و همین انسان‌های دوست داشتنی اش اتفاقات خوبی برای شهرشان رقم زده اند، سختی ها و دشواری‌ها را دیده اند خوبی ها و خوشی ها را دیده اند.
قطعا این نام ها و یادها ست که مهجور مانده و حال با سرعت پیشرفت ما در عصر ارتباطات و به سوی آینده با شکافی فراوان نسبت به گذشته ی خود و نیاکان خود روبرو شده ایم.
آنچه برای من و هم نسلان و شاید آیندگان کمی جذاب بنماید قطعا پرداختن به همین بخش از تاریخ نه چندان دورمان باشد که ملموس تر است.
قصد قلم فرسایی ندارم اما تلاش من و دوستانم در این بخش ازنشریه خاتون شرق پرداختن به همین دغدغه ذهنی است که شاید برخی نام ها و یادها و اتفاقات مرتبط با تاریخ نیشابور حداقل در یک قرن گذشته را جمع آوری کنیم و با شما خوانندگان به اشتراک بگذاریم.
آنچه با عنوان «نیشابور شهر تمدنهای کهن» در ستونی مستقل به شرط حیات از نظر شما خواهد گذشت تلاشی است برای یاد آوری نیشابور و محلات و انسانهای شریفش و قطعا در جمع آوری اطلاعات دچار کمبود ها و نقصان هایی هستیم و امیدوارم با حمایت و راهنمای هایتان یاری گر ما باشید و منتظر نظرات انتقادات و پیشنهادات شما خوبان هستیم.
در قسمت بعد از کوچه ی مسجد جامع نیشابور خواهیم گفت ؛ از گذرگاهی آرام و معنوی با خاطراتی به درازای تاریخ نیشابور.