نقدی  بر داستان کوتاه ضربه اثر: لیلیان هِکر
نقدی  بر داستان کوتاه ضربه اثر: لیلیان هِکر

” فرم یا محتوا “ نقدی بر داستان کوتاه ضربه اثر: لیلیان هِکر– از کتاب مجموعه داستان زن وسطی ترجمه: اسدالله امرایی مقدمه هر نویسنده برای خود کمال مطلوبی دارد و قلم به دست می گیرد تا آنچه که در ذهن و  اندیشه اش به صورت دیدگاه یا ایدئولوژی نقش بسته است را به مرحله […]

” فرم یا محتوا “

نقدی بر داستان کوتاه ضربه اثر: لیلیان هِکر– از کتاب مجموعه داستان زن وسطی

ترجمه: اسدالله امرایی

مقدمه

هر نویسنده برای خود کمال مطلوبی دارد و قلم به دست می گیرد تا آنچه که در ذهن و  اندیشه اش به صورت دیدگاه یا ایدئولوژی نقش بسته است را به مرحله ظهور برساند. نوشتن نوعی آزمون و خطا برای هر نویسنده است تا آنچه را که رویاپردازی، تجربه و یا زندگی کرده است بر روی کاغذ، اول به خود و بعد به دیگران نشان دهد.

خلاصه داستان

رُسارا دختربچه ای ست که مادرش در خانه ی اربابی مستخدم است . دخترک به جشن تولد دختر ارباب دعوت می شود و برای رفتن به جشن سر از پا نمی شناسد ولی مادر تمایلی ندارد که فرزندش در این جشن شرکت کند، خودشان را در حد و اندازه ی آن پولدارهای افاده ای نمی داند، اما رسارا برخلاف مادر آنها را دوست خود می پندارد و برای دیدن میمونی که قرار است همراه یک شعبده باز نمایش اجرا کند لحظه شماری می کند مادرش این نمایش را باور ندارد و زودباوری دخترک را نیشخند می کند.

بالاخره زمان جشن فرا می رسد. گفتگوی میان دختربچه ها باعث می شود که رسارا به یکی از همکلاسی های پولدار دختر ارباب اعتراف کند که او و مادرش مستخدم خانه هستند. در نهایت رسارا از جشن لذت می برد و از نمایش میمون و حرکات شعبده باز که او را بانو خطاب می کند به شدت ذوق زده می شود ولی در پایان مهمانی وقتی مثل بقیه ی  بچه ها منتظر دریافت هدیه از طرف صاحبخانه است و مدام دعا می کند که به جای دستبند یک یویوی براق به او داده شود دستان خانم ارباب با لبخند دو اسکناس از کیف خود در می آورد و رویای دخترک را نقش برآب می کند.

بررسی ساختار کلی داستان

“ضربه ” داستان کوتاهی است که فارغ از شخصیت پردازی پیچیده، شمایی از یک جامعه ی طبقاتی را به تصویر کشیده است. نویسنده در این اثر به زبان ساده و نثری روان یک داستان واقع گرا بدون درگیری با فرم و بازی های لفظی را به رشته تحریر در آورده. داستان خطی و بدون پرش های زمانی و مکانی روایت می شود.

محوریت داستان در گفتگو نمود پیدا می کند.

تحلیل فنی داستان

نثر و زبان ساده تا انتهای داستان بر یک سبک و سیاق است . دگرگونی در روایت داستان دیده نمی شود و محتوا از فرم پیشی گرفته است .

سوژه ها متناسب با داستان انتخاب شده اند و از تقابل برای پیش برد داستان به خوبی استفاده شده است؛

تقابل میان فقر و ثروت ( در نماد خانم خانه و مستخدمه)

تقابل میان باور یک کودک و ناباوری یک بزرگسال ( رسارا و مادرش)

تقابل میان غرور و تواضع ( گفتگوی رسارا با دختر مهمان جشن وقتی مجبور به اعتراف کارگر بودن مادرش در خانه ی ارباب می شود )

و در نهایت تقابل میان رویا و واقعیت ( در پایان داستان وقتی دختر برای دریافت اسباب بازی انتظار می کشد ولی بهت زده با دو قطعه اسکناسی که به سمت صورتش گرفته شده مواجه می شود)

نویسنده در این اثر به راحتی توانسته است با استفاده از سوژه ای ساده و نثری روان آنچه را که در پس ذهن داشته به خواننده اثر منتقل کند و برای رسیدن به این هدف از ایجاد هر درگیری ذهنی همچون تعلیق و ایجاد چالش و تقطیع زمانی اجتناب کرده است .

در ادامه ی تحلیل فنی داستان می توان به استفاده نویسنده از نمادها پرداخت؛

جشن تولد، که در بزنگاه ذهن هر انسان یک آغاز یا شروع برای ادامه ی مسیر زندگی، می تواند جایگاه ویژه ای داشته باشد. نحوه برگزاری یک جشن تولد برای یک کودک خاستگاه اجتماعی او را به دوستانش نشان می دهد.

میمون، این حیوان به دلیل مقلد بودن و تبحر در ادا بازی می تواند نمادی از تازه به دوران رسیدهه ای قشر مرفه در این داستان باشد.

شعبده باز، که با ترفند و فریبکاری می تواند نمادی از قشر خاصی از یک جامعه بیمار با باورهای غلط باشد که با سیاست زدگی باعث فریب عوام می شوند تا نوکیسه ها بر جامعه حکومت کنند و با الفاظ قشنگ آنان را فریب دهند.

اشاره به درس دینی ،که در آن گفته شده ثروتمندان هم انسان هستن و به بهشت می روند و شکست ساختار ذهنی که براین باور است که فقر بر ثروت ارجحیت دارد و بهشت متعلق به فقرا ست.

رنگ صورتی و آبی، که ذهنیت یک جامعه را در تبعیض جنسیت بین دختران و پسران و انگ زدن جنسیتی را یادآور می شود و در نوع هدیه تولدی که برای دختران دستبند و برای پسران یویو است نمود پیدا می کند.

نتیجه گیری

“ضربه”  داستان کوتاهی است درباره ی جامعه ای با اختلاف شدید طبقاتی که سعی دارد نگاه خواننده را به نکات ریز و ارزشی در روابط انسان ها متوجه کند و بدون افراط در کاربرد تکنیک و پیچیدگی نامعمول و غیر ضروری به زبانی ساده، روایتگر قصه ی خود باشد.

  • نویسنده : نازیلا نوبهاری
  • منبع خبر : خاتون شرق