معادل سازی در دوران معاصر برای جذب و ایجاد جذابیت
معادل سازی در دوران معاصر برای جذب و ایجاد جذابیت
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد...این ها را می نویسم تا بگویم همچنان نگران فرهنگ و ادب سرزمینم هستم و خواهم بود.

*
مسعوداصغرنژادبلوچی
**
چرا با خود فکر می کنیم که هر کار لازم است نقد شود و یا د باره و برابر مطالب و متن و نوشته همیشه حرف برای گفتن داریم؟ نداشتن تریبون، رسانه های محدود شده، و رقابت و نقد ناسالم و غیر متخصصانه موجب شده که در نیشابور با این قدمت گروه های ادبی و فرهنگی انسجام نپذیرند و با فعالیت های کوتاه مدت از هم پاشیده شوند.
آسیب شناسی کثرت نوازنده در حوزه موسیقی، تعداد زیاد شاعران مدعی در کنار اقلیت متخصص شاعر که حضور شاعرنماها آزارشان می دهد و بسیاری نویسندگان داستان و خیل عظیم پژوهشگران دلسوز، به نوعی دارد به شهر عشق و عرفان، خلاصه ی اصیل ِایران، نیشابور ِجان آسیب وارد می کند. و این جای تعجب دارد و تأمل.
هنوز لازم است در این شهر در برخی جلسات با صدای بلند گفته شود که در هنر نمی توان گفت من حرف آخر را می زنم. اما لازم است که پویندگان فرهنگ و ادب با کار جدید در کنار مطالعه کاری انجام بدهند شایسته نیشابور؛ کاری در راستای شکل گیری گروه های پویای ادبی که تشکیل گروه؛ ایده و هدف اش فقط نیشابور باشد آن هم به دور از حسادت و منم و خودنمایی و اختلاف فرهنگی.
بنا به جغرافیای فرهنگی لازم است پله های اولیه را محکم بگذاریم. یک روز یکی به من گفت شما کتاب می خوانی گفتم آره و گفت سینوهه را خوندی؟ گفتم: نه! گفت پس هیچی نخوندی…لذت بردن از بازی جوان ها در میدان فرهنگ به نظرم جالب است. پیشینیان اگر درخت می کارند لطفاً رضایت خود را کتبی به تاریخ اعلام کنند معلم های خوبی بودند و از بالیدن و بزرگ شدن شاگردان لذت می برند.
تا کی می خواهیم با تعارف و فرار از گریز از مرکز مواجه با خویشتن خود را به نمایش بگذاریم. این یادداشت قصد دارد در لفافه تلنگری بزند به خودمان وگرنه اصل ماجرا یک فرض یا پذیرش یک طرفه نیست بلکه برآمده از یک رفتار غیر حقیقی برای برانگیختن یک دسته خاص است و عملکرد فریب کارانه در حوزه شعر و داستان که در هر حالت بار منفی دارد.
خیلی لازم نیست در لفافه حرف زد، اتفاق خیلی بزرگی رخ داده است و آن هم این که کودکان دیروز بزرگ شده اند و شده اند بزرگان امروز؛ پس لازم است هم کودکی را کنار بگذارند و رفتار بزرگانه داشته باشند و هم بزرگان از به ثمر نشستن تلاش های شان لذت ببرند و به جای حسادت، شهامت حضور در کنار نسل بعد از خود را که خود در پروراندن آن نقش داشته اند را بیشتر تمرین کنند.
دسته بندی موضوعی شاید وجود داشته باشد آن هم از لحاظ مرز انسانی ولی مرز فرهنگی شامل چنین دسته بندی هایی نمی شود چرا که جغرافیای فرهنگی ایران در دوران کهن فرهنگ قالب در این مرز جغرافیایی است به همین خاطر دسته بندی نمودن جایز نیست و دنبال معادل سازی در دوران معاصر برای جذب و ایجاد جذابیت جواب نمی دهد.

  • نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
  • منبع خبر : خاتون شرق