فلسفه روانشناسی مثبت نگر
فلسفه روانشناسی مثبت نگر
یکی از سوالات مکررمراجعین در اتاق درمان از روانشناس این است که معنای زندگی چیست؟ برای چه به این زندگی آمده ایم؟ در نهایت به کجا می رویم؟ منشاء حیات چیست؟ ماهیت حیات چیست؟ چرا ما باید زندگی کنیم؟

بسیاری از این سوالات در حیطه ی فلسفه مطرح می شوند که از عصر سقراط تا به امروز بشر را به خود مشغول کرده و برخی از این سوالات در حیطه ی مذهبی پاسخ داده می شوند. اما آنچه مربوط به حیطه ی روانشناسی می شود را روانشناسی مثبت نگر با استفاده از پژوهش های فراوان که در دهه های اخیر در مورد بهزیستی انسان انجام داده توانسته تا حد زیادی پاسخ دهد. اما آنچه روانشناسی مثبت نگر در مورد معنای زندگی می گوید بسیار اختصاصی تر است به این معنا که در روانشناسی صحبت از این نیست که معنای زندگی چیست بلکه صحبت از این میشود که معنای زندگی من چیست؟

برای همین ما روانشناسان اگر در اتاق درمان از معنای زندگی صحبت می کنیم منظورمان این نیست که معنایی در بیرون وجود دارد که باید به دنبال آن باشیم وآن را زندگی کنیم بلکه منظورمان این است که معنای زندگی تو چیست و تو زندگی ات را به چه سمتی می خواهی سوق دهی؟ به عبارتی دیگر در روانشناسی امروز اگر ما از معنای زندگی صحبت می کنیم به معنای کلی آن نیست. شاید هیچ دوانسانی پیدا نشوند که دقیقا یک معنا را دنبال کنند وهر کس دنبال معنای زندگی خاص خودش است.

اما چطورمعنای زندگی خودمان را در زندگی کشف کنیم؟

برای اینکه بدانیم معنای زندگی ما چیست اول باید نگرش خود را به زندگی اصلاح کنیم. در زندگی پنج نگرش وجود دارد که اصیل هستند و کسانی که در زندگی معنا دارند این پنج اصل را پذیرفته اند. اولین اصل یا نگرش این است که همه چیز تغییر می کند. جهان در حال تغییر است و هیچ چیز در جهان ثابت نیست. موهای ما سفید می شود، ثروتمند ها فقیر و فقیرها ثروتمند میشوند، روزهای شاد به روزهای غمگین و روزهای غمگین به شاد تبدیل میشوند، اگر در زندگی این اصل را بپذیریم که هیچ چیز ثابت نیست راحت تر از پس ناخوشی های زندگی بر می آییم.

اصل دوم اینکه همیشه امورو شرایط آنگونه که ما پیش بینی می کنیم پیش نمی رود. ویروس کرونا می آید و تمام برنامه های ما را به هم می ریزد. اگر این اصل را بپذیریم از به هم ریختن برنامه ها ناراحت می شویم ولی آن را فاجعه نمی انگاریم.

اصل سوم اینکه عزیزان و اطرافیان ما همواره با ما مهربانانه و منصفانه رفتار نمی کنند، انسان ها گاهی بی وفا می شوند.

اصل چهارم اینکه باید این نگرش را داشته باشیم که جهان با ما عادلانه و منصفانه رفتار نمی کند.

و اصل پنجم اینکه انسان هایی که در زندگی معنایی دارند این نگرش را دارند که رنج بخش جدایی ناپذیرزندگی ست.

بدیهی است که برای اینکه هر کدام از ما بتوانیم معنایی در زندگی خود بیابیم عوامل دیگری نیز وجود دارد اما همانطور که گفته شد مردمانی که توانسته اند معنایی در زندگی خود بیابند این پنج نگرش را داشته و بر این اساس عمل می کنند.

  • نویسنده : دکتر الهام قاجاری
  • منبع خبر : خاتون شرق