ساعت ثانیه های فاجعه را می شمارد
ساعت ثانیه های فاجعه را می شمارد
خاتون شرق- گذشتن هنر گام زمان است و این حکم تاریخ بر همه ما جاری است و ناچاریم به آن گردن نهیم و از فرصت کوتاهی که در اختیار داریم نهایت استفاده را بکنیم.

سعید صفارائی / گذشتن هنر گام زمان است و این حکم تاریخ بر همه ما جاری است و ناچاریم به آن گردن نهیم و از فرصت کوتاهی که در اختیار داریم نهایت استفاده را بکنیم.
آنها که از جنس زمان نیستند دائم نگاه به عقب دارند و از درک شرایط زمانه عاجزند و مدام در حال عقب‌نشینی و از دست دادن فرصت‌ها هستند.
زمان اصلاح‌طلب و اصول گرا و میانه‌رو و انقلابی و غیرانقلابی نمی شناسد به سرعت در گذر است و فرصت ها را با خود جارو می‌کند و می‌برد و بدبخت مردمانی که مدیرانش فرصت‌ها را از سر غفلت می‌سوزانند.
هاجر چنارانی نماینده مردم نیشابور بزرگ در مجلس در آخرین جلسه شورای اداری با اشاره به عقب‌ماندگی نیشابور در حوزه پرورش آبزیان علت آن را ناشی از نداشتن برنامه و استراتژی معین در جهاد کشاورزی نیشابور ذکر کرد و د رنتیجه سبب شده از سود سرشار و منافع این صنعت نسبت به شهر همجوار عقب بیفتیم.
انگار این عقب ماندگی به صورت سلولی در همه اجزای این شهر در حال تکثیر است.
مدتی قبل مراسم روز ملی عطار نیشابوری در حالی برگزار شد که کیفیت برنامه‌ها در پایین‌ترین سطح بود به طوری که دکتر اشرف‌زاده عطارشناس نیشابوری بیرجندی الاصل هم لب به گلایه گشود که این بزرگداشت نیست، رسم بزرگداشت این‌ نیست و درباره به سرقت رفتن نام و اعتبار این بزرگان توسط سارقان ادبی که ظاهرا از ما هشیارتر هستند هشدار داد.
چند روز دیگر هم تا روز ملی خیام باقی نمانده و اثر و نشانه‌ای از همت و تلاش برای برگزاری این روز ملی در سطح ملی دیده نمی‌شود و انگار قرار است کج‌دار مریض به نحوی تا آن زمان بگذرد و روز موعود هم هرچه پیش آید خوش آید.
دریغ از روزی که از همین نام عطار و خیام مانند صبح دل‌انگیز و کوچه‌باغ‌های نیشابور جز یاد و نامی برایمان نماند.
درباره وضعیت فوق بحرانی دشت نیشابور هم به اندازه‌ای که گفتیم و نوشتیم و هشدار دادیم نمی‌دانم تحسین خود را نسبت به این همه بی‌خیالی و بی‌مبالاتی چگونه بیان کنم، از همین همسایه گرامی که هفته‌ای چند بار در حال غسل حیاط منزل و ماشین است گرفته تا مسئولی که هیچ برنامه کارآمد و موثری حتی برای یکسال آینده و‌کاستن از عمق فاجعه ندارد.
چرا خود را به کری و کوری زده‌ایم‌ نمی‌دانم!
آن زمان که زیاد هم ‌دور نیست وقتی فاجعه (از هر نوعش) از راه برسد همه ما دست و پا بسته اسیرش خواهیم بود، عقل ومنطق و استدلال انسانی به کنار چرا حتی حس حیوانی ما کار نمی‌کند؟
لرزه‌نگارها به کار افتاده‌اند و دایم هشدار می‌دهند که فاجعه‌ای در پیش است، زمین لرزه خوب و بد نمی‌شناسد، زلزله خوب و بد هم نداریم، فاجعه همه را به یک‌ چشم نگاه می‌کند.
امروز که بر لبه تیغ ایستاده‌ایم نیازمند مدیران جسور و عاقبت اندیشی هستیم که حاضر باشند تاوان عاقبت‌طلبی و تنزه‌طلبی ما را به دوش بکشند، این میدان میدان گلیم شرف و اعتبار فقط خود از آب کشیدن نیست و گاهی باید حتی گلیم خود به آب داد و دشنام‌ها را به جان خرید.
ما باید تاوان انتخاب بد خود را بدهیم.
امروز زمان به ضرر ما می‌گذرد و ساعت ثانیه‌های فاجعه را می‌شمارد، فاجعه‌ها در طول تاریخ این‌گونه به بار آمده‌اند و کشور و شهر ما هم استثنا نیست.
حجتی با آنان که گوششان بسته است نیست ما با آنها که ادعا دارند چشم بینا و گوش شنوا برای هشدارها دارند چه باید گفت؟
آیا مدیران و مسئولان جسوری داریم که از طعنه طاعنان نترسد؟ ما قهرمان نیاز نداریم اما به شدت نیازمند افراد فداکاری هستیم که بتوانند سکان این‌ کشتی در حال غرق شدن را به دست بگیرند.