داستان نویسی را نه تنها موازی بلکه بالاتر از سینما می دانم
داستان نویسی را نه تنها موازی بلکه بالاتر از سینما می دانم
همیشه در راه رسیدن به هدف باید کوشش های زیادی انجام داد و در این میان در کنار استعداد می توان ظرفیت ها و فرصت ها را نیز مورد نظر قرار داد. داستان نویسی در دوران اخیر جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده و رقابت را در این زمینه دشوار نموده است. سیما رحمتی در این شماره از دنیای نوشتن و رسیدن به جهان داستان برای ما سخن خواهد گفت.

سیما رحمتی هستم متولد مشهد. در دبیرستان ادبیات و علوم انسانی خواندم و رشته ی دانشگاهی کارشناسی حسابداری است. نوشتن را از همان دوران ابتدایی دوست داشتم اما از سال ۸۹ بدون گذراندن دوره های نویسندگی و فقط با خواندن و نوشتن در خانه نوشتن را آغاز کردم. اما حدود دو سال است که به صورت حرفه ای تر و تکنیکی تر کار می کنم. تاکنون چهار کتاب به نام های «من و گنجشکای خونه ، پرواز ۶۵۵، شوکران و آن خاکستری مرموز» چاپ کرده ام. به طور میانگین در روز حدود ۴ تا ۵ ساعت به کار مطالعه، نقد و نوشتن که در این بین بیشتر مطالعه است، می پردازم.

نوشتن برای من مثل یک مرض است که تنها دارویش خودش است و اگر ننویسم مریض می شوم . در حال حاضر در حال نوشتن و باز نویسی یک مجموعه داستان کوتاه و دو رمان به طور همزمان و اگر وضعیت نشر در کشور به همین شکل باشد ترجیح می دهم نوشته هایم را کنار بگذارم و در یک زمان و وضعیت بهتر به چاپ برسانم.

چالش داستان و داستان نویسی در نیشابور به نظر تا به آن جا رسیده است که خیلی از فعالین این حوزه به نوعی دچار توهم نوشتن شده اند؛ در این باره چه نظری دارید ؟

بله دقیقا این مورد رو من به وضوح شاهد هستم. منتها دلیلی که پیدا کردم شاید عدم آموزش دیدن کافی برخی از مبتدیان داستان نویسی هست و تنها به حکم میل و علاقه دست به قلم می شوند و تنها بر اساس تجربه می خواهند در این راه کسب تجربه نمایند که این به تنهایی کافی نیست . و تجربه در کنار آموزش لازم است.

داستان نویسی به نظر شما موازی سینما می تواند باشد؟

من داستان نویسی را نه تنها موازی بلکه بالاتر از سینما می دانم. چرا که فیلم ها بر اساس داستان های نوشته شده ساخته شده اند و ما در حوزه ی سینما شاهد این هستیم که چه بسیار فیلم هایی که از روی رمان های مطرح ساخته شدند اما به کیفیت رمان و داستان در نیامدند، مثل فیلم «عشق سالهای وبا». اما اگر این سوال از منظر خواست عوام و مردم باشد باید بگویم مردم با تصاویر و دیدن فیلم راحت تر ارتباط برقرار می کنند.

چرا در نیشابور در مقابل آدم هایی مثل شما که حرفه ای کار را دنبال می کنند جبهه گیری می شود؟ مگر شما در حال خدمت رسانی به مخاطبین نیستید؟

راستش در این خصوص خودم هم جوابی ندارم. و البته زیاد گوشم بدهکار صحبت های بقیه نیست۰.

بی تفاوتی که پاسخ خوبی نمی تواند باشد. آن چه به ذهن شما خطور می کند را بفرمائید؟

چیزی که به ذهن خطور می کند شاید قضاوت یک طرفه باشد. در هر صورت من هم شهری دوستان نیستم شاید از یک جنبه این را بشود مطرح کرد و مسئله ی دیگری که به ذهن من خطور می کند این است که بنده هیچ ادعای نویسندگی ندارم و همیشه هم گفته ام راه زیادی در پیش دارم تا به ایده آل هایم برسم و در مقابل دوستانی هستند که ادعا یا توهم نویسندگی دارند و شاید با دیده ی خرد به بنده نگاه می کنند. در هر صورت همان طور که گفتم صحبت ها یا ذهنیت بقیه برایم چندان اهمیت ندارد که وقت خودم را صرف آن کنم. البته در مقابل دوستانی هم دارم که سعی در پیشرفت کار من دارند و در همین نیشابور بسیار کمک کردند.

چقدر به عبور از حد شهرستان و رسیدن به جایگاهی در حد ترجمه شدن آثار خود شما به زبان دیگر فکر می کنی؟

فکر می کنم هر نویسنده ای این فکر را از سر می گذراند و من هم مستثنی نیستم. و البته گفتگویی با یکی از دوستان در خارج از کشور داشتم که ایشان گفتن باید با هزینه شخصی این کار انجام بشود که بنده منصرف شدم.

در حال حاضر داستان کوتاه در ایران ذیل موضوع های ایرانی چه میزان اثر تولید شده است؟

داستان های کوتاهی که اخیراً مطالعه کردم بیشتر به سمت سبک های مدرن و فانتزی کشیده شدند و بیشتر در فضاهای بسته یا به عبارتی آپارتمانی هستند. برخی از نویسندگان سعی کردند از محیط خود ایده بگیرند اما برخی دیگر از فضاهای غیر ایرانی یا تحت تاثیر قرار گرفتن از مطالعاتی که داشتند داستان را فرم دادند.

به نوعی می توان گفت داستان کوتاه ما هویت خود را از دست داده است یا هویت جدید به خود گرفته است؟

من به این دید نگاه نمی کنم که هویت خود را از دست داده است. داستان کوتاه ایرانی راه تکامل را در پیش گرفته و این نکته مثبت هست.گرایش نویسندگان جوان به سبک های پست مدرن و سورئالیسمی شاید شروع راه تکامل بود و شاید هم مطالعه و تفکر آثار بزرگانی چون هدایت، چوبک، گلشیری، و ابوتراب خسروی راهی به سوی تکامل باز کرد. این که جوان امروزی خواسته هایش با نسل های قبل فرق می کند و دنیا و زندگی را به چشم دیگری می بیند موجب این تفاوت جهان بینی در نوشته ها می شود. حال این در صورتی است که عده ای دقیقاً کپی برداری می کنند و همچنان سعی در نوشتن داستان هایی که چخوف یا تولستوی در صد سال پیش نوشتند، دارند که این خود برای شروع داستان نویسی خوب اما برای ادامه راه کافی نیست. تجربه ی زیستی مهمترین عامل در پیشرفت و تکامل داستان است

به عنوان آخرین پرسش چشم انداز داستان کوتاه را چگونه ارزیابی می کنید ؟

به نظرم نویسندگان جوان راه و سبک خودشان را دارند پیدا می کنند و برخی از داستان هایی که از برخی نویسندگان می خوانم در من این امید را به وجود می آورد که هستند کسانی که داستان کوتاه را به سمت خوب و درستی سوق بدهند و امیدوارکننده است.

  • نویسنده : مسعوداصغرنژادبلوچی
  • منبع خبر : خاتون شرق